تنظیمات
اندازه فونت :
چاپ خبر
پایگاه خبری-تحلیلی مفتاح علوم انسانی اسلامی گزارش می‌دهد؛ گزارش نشست نقد رویکردهای مدرن غربی به علوم اسلامی در قطر (بخش اول) / بهره‌برداری از ابزارهای مدرن در علم حدیث با حفظ اصالت اسلامی در سال‌های اخیر، به ویژه در سال‌های 2021 و 2022، مطالعات جدیدی در جهت فهم مفهوم «نحو سوره» پدیدار شده است. این روش به بررسی تکرار، انواع پیوندها و جملات متنی درون سوره‌ها می‌پردازد. این مطالعات به درک عمیق‌تری از ساختار سوره‌های قرآنی، به ویژه سوره‌های مدنی که دارای پیچیدگی ساختاری بیشتری هستند، کمک می‌کند.

به گزارش خبرنگار پایگاه خبری – تحلیلی مفتاح علوم انسانی اسلامی، به نقل از خبرگزاری اسلام آنلاین؛ دانشکده شریعت و مطالعات اسلامی دانشگاه قطر با همکاری مرکز پیشرفت مطالعات و پژوهش‌های کویت[1]، روز شنبه 14 مهر 1403 نشستی علمی با عنوان "رویکردهای مدرن غربی به علوم اسلامی: بررسی‌های انتقادی" برگزار کرد. هدف این نشست بررسی و تحلیل نقدهای آکادمیک غربی نسبت به مطالعات اسلامی بود و بر تقویت گفت‌وگو میان پژوهشگران در مورد روش‌ها و مبانی رویکردهای غربی به علوم اسلامی تمرکز داشت. برنامه این نشست شامل یک جلسه افتتاحیه و سه جلسه اصلی بود.

جلسه افتتاحیه

این جلسه توسط دکتر عمر بوزینه از واحد پژوهش‌های دانشکده شریعت و مطالعات اسلامی دانشگاه قطر اداره شد. جلسه با تلاوت آیاتی از قرآن کریم آغاز شد و سپس دکتر ابراهیم انصاری، رئیس دانشکده شریعت و مطالعات اسلامی دانشگاه قطر، ضمن خوش‌آمدگویی به حضار و شرکت‌کنندگان در برنامه نشست، به این نکته اشاره کرد که برگزاری این نشست تجربه‌ای جدید برای دانشکده شریعت است که هدف آن آشنایی با مطالعات غربی در حوزه علوم اسلامی و ارائه یک نگاه انتقادی به این رویکردهاست. دکتر انصاری تأکید کرد که این نشست افق جدیدی را در بررسی مسائل اسلامی از دیدگاه غربی باز می‌کند و تمرکز آن بر نقد علمی سازنده با هدف تصحیح اشتباهات و کشف فواید است. سپس دکتر محمد شامری، مدیر مرکز پیشرفت مطالعات و پژوهش‌های کویت، سخنرانی کرد و در آن بر تمرکز اصلی این مرکز بر مسائل نوسازی دینی و بررسی رابطه بین علوم انسانی و شرعی اشاره نمود. دکتر الشامری به چالش‌هایی که پژوهشگران غربی در درک متون اسلامی با آن مواجه هستند به دلیل کمبود آموزش شرعی یا مشکلات مترجمان، مانند عدم تسلط کافی به زبان خارجی یا عدم آشنایی با اصطلاحات علمی دقیق، اشاره کرد. وی همچنین بر اهمیت برگزاری چنین نشست‌هایی برای بازنگری و ارزیابی مناهج غربی در مطالعه علوم اسلامی تأکید کرد. در کلمه پایانی جلسه افتتاحیه، دکتر عبدالرحمن حللی، استاد تفسیر و مطالعات قرآنی در دانشکده شریعت و مطالعات اسلامی دانشگاه قطر، به بررسی تاریخی پیرامون بروز مطالعات غربی مربوط به علوم اسلامی پرداخت و به تأثیرات روزافزون آن بر صحنه‌ی علمی جهانی اشاره کرد. وی بیان کرد که چالش اصلی در توسعه جایگزین‌های علمی عربی قادر به رقابت با این مطالعات است، با حفظ و ارائه ثروت تاریخی اسلامی به شیوه‌ای که با سطح علمی جهانی رقابت کند. دکتر حللی همچنین برخی از ایده‌های مطرح شده توسط موراد هوفمان، فیلسوف فقید، در کتابش "آینده اسلام در غرب و شرق" مورد بررسی قرار داد و بیان کرد که مطالعات اسلامی به زبان انگلیسی به دلیل آزادی فکری در کشورهای غربی به گسترش دانش بیشتری کمک کرده است. حللی با وجود انتقاداتش از ایده هوفمان در کاهش اهمیت زبان عربی در مطالعات اسلامی نسبت به انگلیسی، تأکید کرد که حجم زیادی از مطالعات منتشر شده به زبان انگلیسی و ترجمه آن به عربی چالش‌های جدیدی را ایجاد کرده است که نیازمند بازبینی منظم برای رویکردها و جستجوی جایگزین‌های رقابتی است که به توسعه مطالعات اسلامی کمک کنند.

جلسه اول: مطالعات قرآنی و حدیثی

ریاست جلسه اول نشست را استاد دکتر محمد المجالی، استاد تفسیر و علوم قرآن در دانشکده شریعت و مطالعات اسلامی دانشگاه قطر بر عهده داشت. این جلسه با عنوان "مطالعات قرآنی و حدیثی" برگزار شد. تعدادی از دانشگاهیان متخصص در این جلسه شرکت داشتند و به بررسی رویکردهای غربی در مطالعه قرآن کریم و حدیث نبوی پرداختند و تفاوت‌های روش‌شناختی بین مطالعات اسلامی و غربی را تحلیل کردند. از جمله این افراد می‌توان به: پروفسور عبدالله الخطیب، استاد علوم قرآن و تفسیر در دانشکده شریعت و مطالعات اسلامی؛ دکتر سامر رشوانی، استاد مطالعات قرآنی و تاریخ فکری اسلامی در دانشگاه حمد بن خلیفه؛ دکتر معتز الخطیب، استادیار در مرکز قانون‌گذاری اسلامی و اخلاق در دانشگاه حمد بن خلیفه؛ و دکتر عبدالسلام ابو سمحه، دانشیار حدیث نبوی و علوم آن در دانشگاه قطر، اشاره کرد. در این جلسه، مقالات ارائه‌شده نشان‌دهنده عمق تحلیل انتقادی رویکردهای مدرن غربی در مطالعات قرآنی و حدیثی بودند. تفاوت‌های اساسی بین روش‌شناسی‌های غربی و اسلامی برجسته شد و بر ضرورت توسعه روش‌های انتقادی اسلامی تأکید گردید؛ روش‌هایی که از ابزارهای مدرن بهره ببرند ولی همچنان به حفظ ویژگی‌های منحصربه‌فرد میراث اسلامی پایبند باشند.

تلاش‌های غربی در مطالعه مصحف شریف: نمونه‌ای از مصاحف اموی

پروفسور عبدالله الخطیب ارائه‌ای جامع درباره تاریخ توجه به مطالعه مصاحف در غرب داشت و سپس به بررسی آرا و آثار شرق‌شناس فرانسوی، فرانسوا دِروش، که از برجسته‌ترین دانشمندان معاصر در زمینه مطالعه مصاحف و جمع‌آوری آن‌ها است، پرداخت. در این سخنرانی، بر مصاحف دوره اموی و نقش آن‌ها در درک تکامل متن قرآن کریم تمرکز شد.

تاریخ مطالعه نسخه‌های خطی قرآن

پروفسور عبدالله الخطیب بیان کرد که به گفته مرتضی کریمی نیا (قرآن پژوه ایرانی) علم مطالعه تاریخ متن قرآن و نسخه‌های خطی آن (تاریخ‌نگاری قرآنی) علمی غربی است که از مطالعه تئودور نولدکه سرچشمه می‌گیرد، اما مطالعات اسلامی قبل از نولدکه در مورد متن قرآن از طریق نسخه‌های خطی را نمی‌توان به‌طور مستقیم مطالعاتی در این حوزه دانست. وی توضیح داد که استفاده از علومی مانند کدیکولوژی و پالئوگرافی، که هر دو به طور ویژه علومی غربی هستند، درک عمیق‌تری از تاریخ مصاحف را فراهم کرده‌اند و به همین دلیل غربی‌ها در این زمینه پیشرو بوده‌اند. پروفسور الخطیب اشاره کرد که نخستین مطالعه مقایسه‌ای در مورد مصحف در قرن هفدهم توسط شرق‌شناس آلمانی، آبراهام هنکلمان، انجام شد که اولین نسخه چاپی مصحف را در سال ۱۶۹۴ میلادی در آلمان منتشر کرد. پروفسور عبدالله الخطیب نسخه‌های خطی‌ای که هنکلمان در کتاب خود با عنوان "قرآن: شریعت اسلامی محمد بن عبدالله" از آن‌ها استفاده کرده بود، پس از سفر به آلمان در سال ۲۰۱۹ میلادی، مورد بررسی قرار داد. پروفسور عبدالله الخطیب به علاقه‌مندی فزاینده غربی‌ها در مطالعه مصاحف اشاره کرد: از اواخر قرن هفدهم، به‌ویژه پس از حمله ناپلئون به مصر در سال ۱۷۹۸ میلادی، نسخه‌های قدیمی قرآن در قرن نوزدهم در مسجد عمرو بن العاص کشف شد و همراهان ناپلئون هزاران نسخه از این دست‌نوشته‌ها را به دست آوردند که از جمله آن‌ها می‌توان به ژان ژوزف مارسِل و اسلان دو شرفیل اشاره کرد. همچنین، یاکوب ج. کریستیان ادلر، عالم الهیات دانمارکی، فهرستی از مصاحف قدیمی موجود در کتابخانه سلطنتی کپنهاگ تهیه کرد. از دیگر شرق‌شناسان برجسته غربی در مطالعه مصاحف می‌توان به میکیلی آماری، شرق‌شناس ایتالیایی (۱۸۰۶-۱۸۸۹ میلادی) اشاره کرد که به فهرست‌نویسی نسخه‌های خطی عربی، از جمله مصاحف، در کتابخانه ملی فرانسه پرداخت. در سال ۱۸۶۵ میلادی، کتابخانه امپراتوری روسیه تعدادی از نسخه‌های خطی مصاحف مصر را که توسط شرق‌شناس مارسِل به دست آمده بود، خریداری کرد. پروفسور عبدالله الخطیب به نقل از مقریزی یادآور شد که نسخه‌های خطی متعددی از قرآن در مسجد عمرو بن العاص در مصر نگهداری می‌شد: "در سال ۴۰۳ هجری، ۱۲۹۸ مصحف از قصر به مسجد قدیمی منتقل شد." در دهه ۱۹۸۰ دو تغییر مهم رخ داد: ۱. گسترش فهرست‌های نسخه‌های خطی قرآن موجود در کتابخانه‌های غربی ۲. کشف نسخه‌های خطی مصاحف صنعا که مواد جدیدی برای مطالعه فراهم کرد. پروفسور عبدالله الخطیب بر نقش پیشگامانه دانشکده شریعت دانشگاه قطر در این زمینه تأکید کرد و اشاره نمود که این دانشکده در سال ۲۰۱۸ کنفرانسی بین‌المللی درباره رویکردهای معاصر غربی در مطالعه مصاحف برگزار کرد.

فرانسوا دِروش و مطالعه مصاحف اموی

در بخش دوم سخنرانی، پروفسور عبدالله الخطیب به بررسی کارهای شرق‌شناس فرانسوی، فرانسوا دِروش، پرداخت که به گفته وی در صدر مطالعات مصاحف قرار دارد. پروفسور الخطیب بر نقش دِروش در مطالعه مصاحف اموی تمرکز کرد و اشاره نمود که او در سال ۲۰۱۳ کتابی در این زمینه با عنوان "مصاحف امویان" منتشر کرد که توسط مرکز نهوض للدراسات والبحوث به عربی ترجمه شد و به عنوان مرجعی اصلی در مطالعه نسخه‌های خطی قرآن به شمار می‌رود. دِروش از تکنیک‌های مدرنی مانند کربن ۱۴ برای تعیین سن نسخه‌های خطی استفاده کرد و طبقه‌بندی دقیقی از خطوط قرآنی مانند خط کوفی و خط حجازی ارائه داد. پروفسور الخطیب تأکید کرد که دِروش موفق شد اثبات کند که متن عثمانی از زمان خلافت عثمان بن عفان کامل بوده است، که این یافته ادعاهای قدیمی شرق‌شناسان را مبنی بر اینکه قرآن تا قرن چهارم هجری جمع‌آوری نشده بود، رد می‌کند. وی همچنین به مسأله پیدایش قرائات قرآنی پرداخت و توضیح داد که دِروش تأکید دارد که قرائات به دلیل نبود نقطه‌گذاری و حرکات در متن به وجود نیامده‌اند، همان‌گونه که برخی شرق‌شناسان ادعا می‌کنند، بلکه قرائات از زمان پیامبر اکرم (ص) وجود داشتند و توسط صحابه نقل شده‌اند. او همچنین بیان کرد که تنوع قرائات نشان‌دهنده گوناگونی لهجه‌های عربی است و نه نقصی در رسم عثمانی.

ساختار سوره‌های قرآنی در مطالعات معاصر غربی: روش‌ها و اهداف

دکتر سامر رشوانی در ارائه‌ای تفصیلی به بررسی ساختار سوره‌های قرآنی در مطالعات غربی پرداخت و به تحولات نقد ادبی غربی در این زمینه از دهه ۱۹۸۰ تا به امروز اشاره کرد. او به بررسی برجسته‌ترین روش‌های ادبی و فیلولوژیک که در مطالعه متون قرآنی از دیدگاه غربی استفاده می‌شوند، پرداخت و تحولات مهمی را که در فهم سوره‌های قرآنی رخ داده است، توضیح داد. در آغاز سخنرانی خود، دکتر رشوانی توضیح داد که مطالعات شرق‌شناسی سنتی عموماً بر این باور بودند که سوره‌های قرآنی، به‌جز برخی سوره‌های کوتاه، فاقد نظم یا ساختار منطقی مشخصی هستند. او اشاره کرد که مستشرقانی مانند همیلتون گیب و بِل بر این باور بودند که سوره‌های قرآنی مجموعه‌هایی از متون پراکنده‌اند که ارتباط روشنی بین موضوعات آن‌ها وجود ندارد. این نگاه رایج، مدت‌ها بر مطالعات غربی غالب بود و باعث می‌شد که فهم دقیقی از سازمان‌دهی داخلی سوره‌ها به دست نیاید. اما در دهه ۱۹۸۰، با افزایش توجه نقادانه در غرب به متون دینی، این دیدگاه شروع به تغییر کرد. دکتر رشوانی به نقش مستشرقه آلمانی، آنجلیکا نیوفرت، اشاره کرد که تحول بزرگی در مطالعه ساختار سوره‌های قرآنی ایجاد کرد. او در سال ۱۹۸۱ کتاب معروف خود را با عنوان «مطالعاتی در ساختار سوره‌های مکی» منتشر کرد و در آن، تقسیم‌بندی سوره‌های مکی را بر اساس معیارهای جدید بازنگری کرد. نیوفرت از روش آلفرد بلوخ در تحلیل شعر کهن عربی برای بررسی ساختار سوره‌های مکی استفاده کرد و معتقد بود که سوره‌های قرآنی ساختاری ادبی پیچیده و دقیق دارند. او بر چگونگی سازماندهی آیات در واحدهای موضوعی منسجم تمرکز کرد و سوره‌های مکی را به سه دوره زمانی تقسیم کرد و اشاره کرد که هر دوره ویژگی‌های سبک‌شناختی و ادبی خاص خود را دارد.

روش‌شناسی نویفرت در مطالعه سوره‌های قرآنی:

دکتر سامر رشوانی به این نکته اشاره کرد که خاورشناس آلمانی، آنجلیکا نویفرت، بررسی روش‌مند و دقیقی در مورد جنبه‌های مختلف سوره‌های مکی انجام داده است:
  • قافیه و وزن: نویفرت قافیه (یا فاصله قرآنی) را در ۸۵ سوره مطالعه کرد و به این نتیجه رسید که وزن و ریتم نقش اساسی در سازماندهی سوره‌های مکی اولیه دارند.
  • ساختار آیات: نویفرت آیات را بر اساس تعداد عبارات آن‌ها دسته‌بندی کرد و به الگوهای مختلفی از آیات اشاره کرد: آیات یک‌عبارتی، دو‌عبارتی، یا چند‌عبارتی.
  • الگوهای ادبی: نویفرت طبقه‌بندی‌ای برای انواع جملات متنی در سوره‌های مکی ارائه داد، مانند سوگند، بحث‌های مربوط به آخرت، قصه‌ها، مقاطع ترتیلی، و جدال‌ها.
برخی از آثار نویفرت: نویفرت به وجود ساختاری سه‌گانه در سوره‌های مکی اشاره کرد، که در آن سوره‌ها با تأکید بر صحت وحی آغاز و پایان می‌یابند و در میانه، به قصه‌ها یا رخدادها پرداخته می‌شود. او توضیح داد که این الگو در بسیاری از سوره‌های مکی دیده می‌شود، هرچند که در تمام سوره‌ها ثابت نیست.

مطالعات مستنصر میر و نظم قرآنی:

دکتر سامر رشوانی به بحث دربارهٔ مستنصر میر، پژوهشگر پاکستانی، پرداخت که تحت تأثیر آثار علمایی مانند حمیدالدین فراهی و احسن اصلاحی قرار گرفته بود. مستنصر میر مفهوم نظم قرآنی را توسعه داد و بر مطالعه «عمود سوره» برای درک ساختار داخلی آن تمرکز کرد. به گفتهٔ میر، سوره‌های قرآنی دارای ساختار ادبی پیچیده‌ای هستند که آیات آن به شکلی منطقی و متوالی به هم پیوند دارند. دکتر رشوانی ابزارهای تحلیل ادبی‌ای که میر در مطالعهٔ سوره‌ها پیشنهاد کرده بود، مانند قافیه، لحن، وزن و الگوهای خطاب مانند «یا أیها الذین آمنوا» و «یا أیها الناس» را توضیح داد و نشان داد چگونه این ابزارها به فهم سازماندهی داخلی آیات و موضوعات تکرارشونده کمک می‌کنند.

بلاغت سامی و رویکردهای مدرن:

در این بخش از سخنرانی خود، دکتر رشوانی به بررسی نقش محقق بلژیکی، میشائیل کویبرس، در حوزه بلاغت سامی پرداخت. کویبرس پیشنهاد کرد که بلاغت سامی از بلاغت یونانی در سازماندهی متفاوت است. در حالی که بلاغت یونانی بر توالی خطی ایده‌ها (مقدمه، روایت، استدلال، نتیجه‌گیری) تکیه دارد، بلاغت سامی بر توازی، به‌ویژه توازی معکوس یا محوری، متکی است. اگرچه بیشتر آثار کویبرس هنوز به‌طور کامل به زبان عربی ترجمه نشده است، اما برخی از مطالعات مهم او، مانند پژوهش او دربارهٔ سوره مائده و کتابش با عنوان «روش مطالعه نظم قرآنی»، تأثیر قابل‌توجهی بر مطالعات مدرن در این حوزه داشته‌اند.

تحولات جدید در مطالعه ساختار سوره‌ها

در سال‌های اخیر، به ویژه در سال‌های 2021 و 2022، مطالعات جدیدی در جهت فهم مفهوم «نحو سوره» پدیدار شده است. این روش به بررسی تکرار، انواع پیوندها و جملات متنی درون سوره‌ها می‌پردازد. دکتر سامر رشوانی اشاره کرد که این مطالعات به درک عمیق‌تری از ساختار سوره‌های قرآنی، به ویژه سوره‌های مدنی که دارای پیچیدگی ساختاری بیشتری هستند، کمک می‌کند. دکتر رشوانی به مفهوم «تسلسل متنی» پرداخت، که آیات را از طریق واحدهای متنی متوالی به هم مرتبط می‌سازد، گاه بدون وجود پیوندهای ظاهری. او به عنوان مثال به آیه «وَحافِظوا عَلَى الصَّلَواتِ وَالصَّلاةِ الوُسطى» اشاره کرد که در جایگاهی ناگهانی در سوره بقره ظاهر می‌شود، اما می‌توان آن را بخشی از یک تسلسل متنی بزرگ‌تر دانست.

نتیجه‌گیری و دیدگاه‌های آینده

در پایان سخنرانی، دکتر رشوانی اشاره کرد که مطالعات مدرن غربی به سمت درک قرآن و سوره‌های قرآنی از درون متن، بدون اتکا به میراث کتابی (تورات یا انجیل) گرایش دارند. او بر اهمیت استفاده از روش‌های ادبی جدید برای درک جامع‌تر متون قرآنی تأکید کرد و اظهار داشت که این روش‌ها به فهم بهتر متون کمک می‌کنند و از فرضیات تاریخی که مستشرقان سنتی به کار می‌بردند، فاصله می‌گیرند.

روش غربی در نقد روایات: بررسی انتقادی

دکتر معتز الخطيب در مقاله خود بر روش غربی در مطالعه روایات نبوی تمرکز کرد و تفاوت‌های بین روش علم حدیث اسلامی و روش غربی در برخورد با متون را توضیح داد. دکتر معتز الخطيب این موضوع را از سه محور اصلی بررسی کرد:
  1. زمینه کلی پیدایش مطالعات غربی در علم حدیث
  2. آغازین‌های این مطالعات
  3. و روش غربی در نقد روایات نبوی.

زمینه کلی پیدایش مطالعات غربی در علم حدیث

دکتر معتز الخطيب اشاره کرد که بحث غربی در مورد علم حدیث بر دو مسیر اصلی استوار است: مسیر اول: بر روی سوال اعتبار و موثق بودن تمرکز دارد و بیشتر تحت تأثیر شک و تردید در صحت احادیث نبوی قرار دارد. این امر پژوهشگران غربی را واداشته تا سعی کنند ثبوت تاریخی روایات اسلامی را اثبات یا رد کنند. این مسیر در مطالعات غربی غالب بوده و بر نقد اسناد متکی است تا صحت متون منتقل شده را مورد تردید قرار دهد. مسیر دوم: اخیراً ظهور یافته و تمرکز آن بر روی محتوای روایات و تحلیل محتوای اخلاقی و دینی آن‌ها است. این گرایش در دو دهه اخیر بیشتر توسعه یافته و پژوهشگران به مطالعه شروح حدیث و محتوای اخلاقی متون روی آورده‌اند، به جای اینکه فقط بر روی اسناد تأکید کنند.

آغازین‌های مطالعات غربی در علم حدیث

دکتر معتز الخطيب توضیح داد که غربی‌ها علم حدیث را از طریق کتاب‌های علمای مسلمان مرکزی مانند بخاری، مسلم و دیگران شناختند. اما نقد جدی علم حدیث در اوایل قرن نوزدهم آغاز شد و به دو عامل اصلی بستگی داشت:
  1. توسعه مطالعات تاریخی در غرب در آن دوران که پژوهش‌های انتقادی درباره متون دینی را تشویق می‌کرد.
  2. علاقه استعماری به شناخت سنت‌ها و فرهنگ‌های اسلامی که منجر به تلاش برای نقد و تفکیک میراث اسلامی شد. بسیاری از پژوهشگران بین شرق‌شناسی و استعمار ارتباط برقرار کردند و معتقد بودند که نقد غربی نسبت به حدیث نبوی در این زمینه قرار دارد.
همچنین غربی‌ها تحت تأثیر مطالعات انتقادی درباره کتاب مقدس، به ویژه مطالعات اسرائیلی، قرار گرفتند که درهای نقد اسلام را به عنوان نزدیک‌ترین دین به مسیحیت و یهودیت گشود. بر اساس این زمینه، هدف اصلی مستشرقان نقد سنت‌های دینی اسلام بود و از ابزارهای نقد تاریخی که بر کتاب مقدس اعمال شده بود، بهره‌برداری کردند.

روش غربی در نقد روایات نبوی

دکتر معتز الخطيب روند توسعه روش غربی در نقد روایات نبوی را از میانه قرن نوزدهم بررسی کرد و به سوالات مرکزی درباره منابع روایات، روش‌های نقل آن‌ها و ارزش تاریخی‌شان پرداخت. مستشرقان سوالاتی درباره دقت روایات منتقل شده و اینکه آیا این روایات دچار هرگونه تحریف یا تغییر در گذر زمان شده‌اند، مطرح کردند. برخی از پژوهشگران غربی در این زمینه عبارتند از:
  • جوزف شاخت و ایگناز گولدزیهر: این دو پژوهشگر مبانی این روش را پایه‌گذاری کردند و در مورد اعتبار بسیاری از احادیث نبوی تردید کردند. به عنوان مثال، شاخت به این نتیجه رسید که احادیث نمی‌توانند به عنوان منبعی معتبر برای نقل وقایع تاریخی در دوران پیامبر (ص) در نظر گرفته شوند و بخش بزرگی از احادیث در دوره‌های بعدی، به‌ویژه در قرن‌های دوم و سوم هجری، شکل گرفته‌اند. این تردید تأثیر زیادی بر مطالعات غربی بعدی داشت. با وجود تأثیر بزرگ جوزف شاخت، تمامی پژوهشگران غربی به نتایج او توافق نداشتند. برخی از آن‌ها، مانند هارالد موتسکی، به نقد و بررسی نظرات او پرداخته و سعی کردند تحلیل دقیق‌تری از روایات نبوی ارائه دهند.
  • هارالد موتسکی: یکی از پژوهشگران که روشی عمیق‌تر در نقد احادیث توسعه داد و به مطالعه دقیق اسناد پرداخته است. از طریق روش خود، سعی کرد برخی از نظریات شاخت را مورد بازنگری قرار دهد و بر روی مطالعه سند کتاب‌های اصلی مانند سنن ابی داود و صحیح بخاری تمرکز کرد تا به تحلیل سیستماتیک اسناد بپردازد.

تفاوت بین روش غربی و روش اسلامی

دکتر معتز الخطيب توضیح داد که روش غربی در نقد روایات به‌طور قابل‌توجهی بر فرضیات تاریخی استوار است که اساساً با رویکرد اسلامی متفاوت است. در حالی که مسلمانان به علم رجال برای تأیید روایات و بررسی صحت اسناد تکیه می‌کنند، پژوهشگران غربی بیشتر بر نقد محتوای تاریخی روایت تمرکز دارند و گاهی فقط به متن توجه می‌کنند بدون اینکه به اهمیت سند توجه کافی داشته باشند. با وجود پیشرفت‌هایی که در روش غربی ایجاد شده، تردید اولیه در صحت احادیث به ویژه آن‌هایی که به احکام شرعی مربوط می‌شوند، همچنان وجود دارد. این روش به انتقادات زیادی، به ویژه از سوی پژوهشگران مسلمان، مواجه شده است که به این نکته اشاره دارند که بسیاری از روایات نبوی از اعتبار بالایی برخوردارند و روش غربی عوامل داخلی مطالعات اسلامی را در نظر نمی‌گیرد.

خوانش انتقادی کتاب "قال رسول الله ﷺ: شرح الحديث في 1000 عام"

در محاضره‌ای درباره نقد کتاب "قال رسول الله ﷺ: شرح الحديث في 1000 عام"، دکتر عبدالسلام ابوسمحه تحلیلی مفصل و انتقادی از این کتاب ارائه داد که بحث‌های زیادی در میان محافل علمی و پژوهشی به‌وجود آورده است. این کتاب بر مطالعه حدیث نبوی از منظر انتقادی مدرن تمرکز دارد و دیدگاهی جدید برای فهم حدیث نبوی در طول قرون ارائه می‌دهد.

نقلۀ نوعی در مطالعه حدیث نبوی

دکتر ابوسمحه اشاره کرد که این کتاب نمایانگر یک نقلۀ نوعی در برخورد با حدیث نبوی است، زیرا نویسنده سعی دارد از شیوه‌های سنتی مطالعه حدیث فراتر رود و نگرشی انتقادی جدید را بر پایه روش‌های نوین حاصل از علوم اجتماعی و انسانی ارائه دهد. این کتاب به مسائل مهمی مانند اعتبار تاریخی حدیث و چگونگی شکل‌گیری شروح حدیثی در طول تاریخ اسلامی می‌پردازد. هدف نویسنده درک حدیث در بستر تحولاتی است که در طول هزار سال رخ داده و بر تأثیرات سیاسی و اجتماعی که در شکل‌گیری فهم فقهی حدیث نقش داشته‌اند، تأکید می‌کند.

مسائل روش‌شناختی در کتاب

با وجود ایده‌های نوینی که این کتاب مطرح می‌کند، دکتر ابوسمحه به بسیاری از مشکلات روش‌شناختی که در نحوه برخورد با حدیث نبوی وجود دارد، اشاره کرد. او خاطرنشان کرد که نویسنده از روش‌های انتقادی غربی استفاده می‌کند که ممکن است برای مطالعه متون دینی دیگر، مانند کتاب مقدس، مناسب باشد، اما این روش‌ها را به‌طرزی ناهماهنگ با میراث اسلامی به کار می‌برد. این تداخل بین روش‌های انتقادی غربی و اسلامی می‌تواند به نتایج نادقیقی در فهم حدیث نبوی منجر شود، زیرا برخی از این روش‌ها به زمینه‌های تاریخی و فقهی که در آن‌ها احادیث شکل گرفته‌اند، توجه نمی‌کنند. دکتر ابوسمحه توضیح داد که نویسنده سعی دارد خوانشی جدید ارائه دهد که بر تاریخ سیاسی و اجتماعی تأکید دارد تا درک کند چگونه فقه اسلامی در طول تاریخ شکل گرفته است. اما او تأکید کرد که این رویکرد گاهی اوقات پیچیدگی‌های زمینه‌های فقهی و شرعی که در آن شروح شکل گرفته‌اند، نادیده می‌گیرد و به همین دلیل نتایج به‌دست‌آمده کاملاً با فهم اسلامی سنتی مطابقت ندارد.

بعد تاریخی و فقهی در مطالعه شروح

دکتر ابوسمحه به انتقاد نحوه‌ی برخورد کتاب با شروح حدیثی از منظر تاریخی خالص پرداخت و اشاره کرد که نویسنده بر بعد تاریخی تشکیل شروح تمرکز کرده است، اما جنبه‌ی ساختاری فقهی و شرعی را که جزئی اساسی از فهم حدیث نبوی در میراث اسلامی است، نادیده گرفته است. این نقص در برخورد با فقه باعث شده است که نتایج به‌دست‌آمده در کتاب گاهی از سیاقی که قرار بود مورد مطالعه قرار گیرد، خارج شود. نویسنده در کتاب همچنین به تحلیل قدرت و رابطه‌اش با متون دینی پرداخته است، و تلاش کرده تا بفهمد قدرت سیاسی چگونه بر تفسیر و توسعه احادیث تأثیر گذاشته است. با اینکه این موضوع یکی از جنبه‌های مهم پژوهش به شمار می‌آید، دکتر ابوسمحه اشاره کرد که نویسنده بر روی برخی از رویکردهای تحلیلی تمرکز کرده است بدون اینکه به اندازه کافی به زمینه‌های شرعی که این متون را تبیین می‌کنند، توجه کند.

اهمیت توسعه‌ی روش‌های آموزشی

با وجود ملاحظات انتقادی، دکتر ابوسمحه اشاره کرد که این کتاب در را به روی بحث‌های مهمی درباره‌ی چگونگی توسعه روش‌های آموزشی در علم حدیث گشوده است. او از پژوهشگران مسلمان خواست تا از برخی ابزارهای انتقادی مدرن بهره‌برداری کنند، اما با احتیاط، و با در نظر گرفتن ویژگی‌های خاص میراث اسلامی. او بر اهمیت عدم پیاده‌سازی روش‌های انتقادی غربی به‌طور نامناسب با مطالعات اسلامی تأکید کرد و توضیح داد که توسعه‌ی روش‌شناختی باید با آگاهی عمیق از اصول علم حدیث و اعتبار روایت‌های نبوی صورت گیرد.

© 2024 تمام حقوق این سایت برای پایگاه خبری مفتاح انسانی اسلامی محفوظ می باشد.