تنظیمات
اندازه فونت :
چاپ خبر
گزارش اختصاصی نشست علمی «تغییر جنسیت از منظر فقه با تاکید بر ماهیت ترنس سکشوال»؛ بررسی ابعاد فقهی، حقوقی و پزشکی تغییر جنسیت در ایران/ ضرورت تدوین قانون جامع حجت الاسلام والمسلمین دکتر محمدمهدی کریمی نیا: بحث ما درباره‌ی تغییر جنسیت جراحی است، نه تغییر جنسیت به‌وسیله‌ی دارو، هیپنوتیزم، یا روش‌های روانی و جادویی. تغییر جنسیتی که موضوع بحث فقهی است، تنها از راه عمل جراحی روی اندام تناسلی تحقق می‌یابد؛ عملی که ماهیت جنسی فرد را دگرگون می‌سازد.

به گزارش خبرنگار پایگاه خبری علوم انسانی مفتاح، نشست علمی «تغییر جنسیت از منظر فقه با تاکید بر ماهیت ترنس سکشوال» با ارائه حجت الاسلام و المسلمین دکتر محمد مهدی کریمی نیا، مدرس حوزه علمیه قم، در تاریخ ۱۶ام مهرماه توسط موسسه آموزش عالی امام رضا (ع) برگزار شد. هدف این نشست، واکاوی و تبیین جایگاه تغییر جنسیت در فقه و قانون جامعه اسلامی‌ست که در ادامه، شرح کامل جلسه به تفصیل بیان شده است:

دبیر جلسه

در آغاز، این پرسش مطرح می‌شود که منظور از تغییر جنسیت چیست و موضوع آن دقیقاً چه افرادی را دربرمی‌گیرد؟ به بیان دیگر، نقطه‌ی آغاز بحث ما این است که نخست مفهوم «تغییر جنسیت» را روشن کنیم؛ یعنی بدانیم این اصطلاح به چه چیزی اطلاق می‌شود. سپس به سراغ دیدگاه‌های فقهی در این زمینه برویم و در ادامه بررسی کنیم چه کسانی مشمول این عنوان می‌شوند و از دیدگاه فقهی برای چه افرادی انجام این عمل جایز است؟

حجت الاسلام والمسلمین دکتر محمدمهدی کریمی نیا

آیا منظور از موضوع تغییر جنسیت همان افراد «خنثی» یا دو‌جنسه هستند که در فقه از آنان یاد شده است؟ یا این عنوان، افزون بر خنثی‌ها، شامل کسانی هم می‌شود که از نظر فقهی «ترنس‌سکشوال» (Transsexual) شناخته می‌شوند، یعنی افرادی که با وجود سلامت جسمی، خود را متعلق به جنس مخالف می‌دانند؟ و حتی فراتر از آن، آیا هر کسی که صرفاً در خود تمایل یا احساس تغییر هویت جنسی دارد، مجاز است چنین اقدامی انجام دهد؟ این‌ها پرسش‌هایی است که در ادامه باید به‌صورت دقیق بررسی شود. به‌طور خلاصه، تغییر جنسیت عبارت است از عمل جراحی بر اندام تناسلی به‌گونه‌ای که جنس ظاهری فرد از مرد به زن یا از زن به مرد تبدیل شود. گاهی نیز فرد «خنثی» با انجام عمل جراحی، به یکی از دو جنس مشخص (زن یا مرد) تبدیل می‌شود. در برخی موارد، این جراحی ممکن است سبب شود شخصی که از نظر زیستی سالم است، به موجودی تبدیل شود که نه کاملاً زن است و نه مرد (خنثی مصنوعی). همچنین ممکن است در اثر جراحی، جنسیت واقعی فرد آشکار شود. بنابراین، بحث ما درباره‌ی تغییر جنسیت جراحی است، نه تغییر جنسیت به‌وسیله‌ی دارو، هیپنوتیزم، یا روش‌های روانی و جادویی. تغییر جنسیتی که موضوع بحث فقهی است، تنها از راه عمل جراحی روی اندام تناسلی تحقق می‌یابد؛ عملی که ماهیت جنسی فرد را دگرگون می‌سازد. این نوع تغییر با «تغییر ژنتیکی» یا «تغییر کروموزومی» تفاوت دارد. همچنین نباید آن را با «تعیین جنسیت» (برای مثال، انتخاب جنسیت جنین پیش از تولد یا مشخص کردن جنسیت نوزاد با سونوگرافی) اشتباه گرفت. در فقه نیز میان این موارد تفاوت روشنی وجود دارد؛ حتی «تعیین جنسیت خنثی» ــ که در فقه به تفصیل درباره‌ی آن بحث شده است ــ با تغییر جنسیت مورد بحث ما متفاوت است. پیش از بررسی احکام فقهی، باید روشن شود مبنای تشخیص جنسیت در فقه چیست. معیارهای گوناگونی در این زمینه مطرح شده است: ۱. کروموزومی: اگر ترکیب کروموزومی فرد XX باشد، زن و اگر XY باشد، مرد شمرده می‌شود. ۲. هورمونی: تعیین جنسیت بر اساس غلبه‌ی هورمون‌های مردانه یا زنانه. ۳. روانی و ذهنی: بر پایه‌ی احساس یا تمایل درونی فرد نسبت به تعلق به جنس خاص؛ دیدگاهی که برخی روان‌شناسان مطرح کرده‌اند. ۴. اندام تناسلی: بر اساس ظاهر و کارکرد اندام تناسلی فرد، که اگر اندام پسرانه داشته باشد مرد و در غیر این صورت زن به شمار می‌رود. از میان این دیدگاه‌ها، فقه اسلامی معیار چهارم را به عنوان ملاک اصلی تعیین جنسیت می‌پذیرد. معیارهای دیگر در حکم قرینه یا مؤیدند، اما ملاک نهایی همان اندام تناسلی است. جالب آن‌که بیشتر پزشکان (حدود ۸۰ درصد) نیز این مبنا را معتبر می‌دانند؛ زیرا اگر معیار اصلی کروموزوم یا هورمون بود، نیازی به جراحی اندام تناسلی وجود نداشت. از آنجا که عمل جراحی به شیوه‌ی امروز در گذشته وجود نداشت، موضوع تغییر جنسیت به معنای مصطلح کنونی در فقه و روایات سابقه‌ای ندارد. با این حال، می‌توان در متون فقهی و روایی چند حوزه‌ی نزدیک به این بحث را یافت که به نوعی زمینه‌ی نظری آن محسوب می‌شوند: ۱. مبدّل‌پوشان (تَشبّه): مردانی که لباس زنانه می‌پوشند یا زنانی که لباس مردانه بر تن می‌کنند. ۲. خنثی‌ها (دو‌جنسه‌ها): افرادی که دارای نشانه‌های هر دو جنس‌اند. در فقه درباره‌ی جنسیت، ازدواج و ارث آنان مباحث مفصلی وجود دارد. ۳. لواط (همجنس‌گرایی مردان) و مساحقه (همجنس‌گرایی زنان) که در منابع روایی و فقهی با احکام ویژه‌ای بررسی شده‌اند. این چهار مبحث، یعنی تشبّه، خنثی‌ها، لواط و مساحقه، از جهتی می‌توانند پیش‌زمینه‌های تاریخی و فقهی بحث تغییر جنسیت به شمار آیند، هرچند خودِ عنوان «تغییر جنسیت» به‌صورت مستقل در منابع کهن مطرح نبوده است. موضوع تغییر جنسیت به شکل جراحی، پدیده‌ای نسبتاً نوپدید است و کمتر از یک قرن از نخستین عمل‌های انجام‌شده در جهان می‌گذرد.
  • نخستین عمل جراحی تغییر جنسیت در انگلستان در سال ۱۹۴۲ میلادی انجام شد.
  • در ایالات متحده آمریکا در سال ۱۹۵۴،
  • در مصر در سال ۱۹۸۲،
  • و در ایران نخستین نمونه ثبت‌شده به سال ۱۳۰۹ شمسی بازمی‌گردد.
امروزه این نوع عمل‌ها در کشورهای گوناگون اسلامی و غیراسلامی انجام می‌شود و بیماران متقاضی آن در سراسر جهان وجود دارند؛ گاه نیز برای انجام عمل به کشورهای دیگر مهاجرت می‌کنند. از نظر فقهی، برای نخستین بار امام خمینی(ره) در کتاب تحریر الوسیله به‌صورت صریح به مسئله‌ی تغییر جنسیت پرداختند. این کتاب در سال ۱۳۴۳ شمسی در دوران تبعید ایشان در ترکیه نگاشته شد. در جلد دوم، بخش «مسائل مستحدثه»، ده مسئله درباره‌ی احکام و آثار تغییر جنسیت مطرح شده است. نسخه‌ی چاپی کتاب در سال ۱۳۴۷ در نجف منتشر شد و به این ترتیب، بحث فقهی تغییر جنسیت به‌طور رسمی وارد فقه شیعه گردید. امام خمینی چند سال پس از بازگشت به ایران نیز بار دیگر در سال ۱۳۶۴ در پاسخ به استفتای فردی به نام فریدون کارا (که پس از جراحی نام «مریم ملک‌آرا» را برگزید) فتوای ویژه‌ای صادر کردند که به عمل جراحی او مشروعیت بخشید. این فتوا نقطه‌ی عطفی در تاریخ فقهی این موضوع محسوب می‌شود و از آن پس، سایر فقهای معاصر نیز به پژوهش و نگارش در این‌باره پرداختند. بسیاری از مقالات فقهی منتشرشده در این زمینه، به‌ویژه در حوزه‌ی عربی، ادامه‌ی همان مسیر فقهی امام خمینی به‌شمار می‌آیند. در میان فقیهان و مجتهدان معاصر، شخصیت‌هایی همچون آیت‌الله محمد مؤمن قمی، آیت‌الله محسن خرازی، آیت‌الله محمد قائنی، آیت‌الله علی مشکینی، آیت‌الله محمد آصف محسنی، شهید آیت‌الله محمد صدر، آیت‌الله دوزدوزانی و آیت‌الله سید محمد بجنوردی از جمله علمایی هستند که در زمینه مسئله «تغییر جنسیت» پژوهش‌هایی انجام داده و مقالاتی نگاشته‌اند. این مقالات عمدتاً به زبان عربی تألیف شده، اما اغلب ترجمه فارسی آنها نیز در فضای مجازی در دسترس است. در کنار این آثار مکتوب، مجموعه‌ای گسترده از استفتائات فقهی نیز در این حوزه موجود است. بر اساس بررسی‌ها، تاکنون حدود ۳۵۰ تا ۴۰۰ استفتاء فقهی از بیش از ۳۰ فقیه و مرجع تقلید شیعه درباره تغییر جنسیت منتشر شده است. بخشی از این استفتائات در کتاب‌های تخصصی گردآوری شده و در ضمایم آثار فقهی جدید قابل مطالعه است. البته باید توجه داشت که این تعدد استفتائات به‌معنای اتفاق‌نظر فقها بر جواز تغییر جنسیت نیست، بلکه صرفاً نشان‌دهنده توجه و ورود جدی فقه معاصر به ابعاد مختلف این مسئله است. در میان این فتاوا، فتوای حضرت امام خمینی(ره) جایگاهی ویژه دارد؛ زیرا نقطه آغاز بحث فقهی معاصر درباره تغییر جنسیت محسوب می‌شود. در جلد دوم تحریرالوسیله، ایشان در مسئله اول می‌فرمایند: «ظاهر آن است که تغییر جنس مرد به زن و بالعکس حرام نیست. همچنین حرام نیست که فرد خنثی، با عمل جراحی به یکی از دو جنس مرد یا زن ملحق شود.» ایشان در ادامه می‌افزایند که اگر زنی در درون خود تمایلات مردانه احساس کند یا مردی تمایلات زنانه داشته باشد، عمل جراحی برای آنان واجب نیست، اما در صورت تمایل شخصی، انجام آن جایز است. این تصریح به «عدم حرمت» در واقع دلالت بر جواز تغییر جنسیت دارد. امام خمینی(ره) در فتوای دیگری که درباره «خانم مریم ملک‌آرا» ــ نخستین فردی که بر اساس فتوای امام اقدام به تغییر جنسیت کرد ــ صادر فرمودند، نیز تأکید کردند که: «تغییر جنسیت زیر نظر طبیب متخصص، اشکال شرعی ندارد.» با این حال، فتوای امام با دو نوع مخالفت روبه‌رو شد: ۱. مخالفت علمی و فقهی از سوی فقهایی که عمل جراحی تغییر جنسیت را ذاتاً حرام می‌دانند. ۲. مخالفت‌های غیرعلمی و سیاسی از سوی کسانی که درصدد تغییر یا تضعیف این فتوا برآمدند، تا جایی که حتی درخواست‌هایی برای اصلاح رسمی فتوا مطرح شد، اما بی‌نتیجه ماند. برخی نیز به اشتباه مدعی شده‌اند که فتوای امام صرفاً مربوط به افراد خنثی است، در حالی که ایشان به‌روشنی از افرادی سخن گفته‌اند که «در درون خود تمایلات جنس مخالف را احساس می‌کنند»؛ یعنی همان گروهی که امروزه از آنان به عنوان ترنسجندر (Transgender) یاد می‌شود. اما فقهای بعدی و شاگردان امام در تبیین شرایط جواز تغییر جنسیت، قیود و ضوابطی را بیان کرده‌اند. مهم‌ترین این شرایط عبارت است از: ۱. آخرین مرحله درمان بودن عمل جراحی: اگر شخصی از طریق درمان‌های روان‌شناختی یا دارویی قابل بهبود باشد، انجام عمل جراحی مجاز نیست؛ زیرا این عمل از نظر جسمی و روانی بسیار پرخطر است. ۲. واقعی بودن تغییر جنسیت و نه صوری بودن آن: به بیان دیگر، عمل جراحی باید به تغییر حقیقی جنسیت منجر شود، نه صرفاً به تغییر ظاهری اندام‌ها. بسیاری از جراحی‌هایی که امروزه انجام می‌شود، صرفاً ظاهری است و از منظر فقهی نمی‌تواند مصداق واقعی تغییر جنسیت باشد. بنابراین، جواز فقهی، مشروط به تحقق تغییر واقعی است. در ایران، پیش از انجام عمل، افراد باید از طریق مراجع قانونی مانند پزشکی قانونی و دادگستری احراز هویت روانی و جسمی شوند و مجوز رسمی دریافت کنند. سپس پس از عمل، مدارک شناسایی و اسناد رسمی آنان (از جمله شناسنامه و کارت ملی) با هویت جدید اصلاح می‌شود. با این حال، گزارش‌هایی وجود دارد مبنی بر اینکه برخی پزشکان بدون رعایت این روند قانونی اقدام به انجام عمل می‌کنند که این امر از نظر فقهی و حقوقی محل اشکال است. مسئله تغییر جنسیت، پرسش‌های فقهی و حقوقی فراوانی را در پی دارد، از جمله:
  • آیا تغییر جنسیت فی‌نفسه جایز است یا نه؟
  • تأثیر تغییر جنسیت بر ازدواج و نفقه: اگر یکی از زوجین پس از ازدواج تغییر جنسیت دهد، حکم نکاح و حقوق مالی (مانند نفقه و مهریه) چگونه خواهد بود؟
  • تأثیر بر ولایت و حضانت فرزندان: اگر پدر تغییر جنسیت دهد و به زن تبدیل شود، آیا ولایت همچنان برای او باقی است؟ یا اگر مادر تغییر جنسیت دهد، آیا حضانت فرزند حفظ می‌شود؟
  • تأثیر بر ارث: در صورتی که فردی پس از تغییر جنسیت، یکی از والدین خود را از دست دهد، آیا سهم‌الارث او بر اساس جنسیت جدید محاسبه می‌شود یا سابق؟
  • تأثیر بر مسئولیت‌های مدنی و کیفری: اگر فردی به عنوان مرد قرارداد یا تعهدی امضا کرده و سپس تغییر جنسیت داده است، وضعیت حقوقی او چگونه خواهد بود؟ آیا تفاوت‌های شرعی در مجازات میان زن و مرد بر او اثر دارد؟
این‌ها تنها بخشی از پرسش‌هایی است که در فقه و حقوق معاصر پیرامون مسئله تغییر جنسیت مطرح است. اما سؤال دیگر اینکه متقاضیان تغییر جنسیت چه کسانی هستند؟ در یک تقسیم‌بندی کلی می‌توان سه گروه را از هم تفکیک کرد: ۱. افراد فاقد انگیزه واقعی یا دارای انگیزه‌های غیرعقلانی: برخی ممکن است به دلایلی مانند فرار از سربازی یا مسائل شخصی اقدام به درخواست عمل کنند. در چنین مواردی، پس از بررسی‌های پزشکی و روان‌شناختی، در صورت نبود دلایل موجه، اجازه عمل صادر نمی‌شود. ۲. افراد دو‌جنسی (خنثی یا دوجنسی): این گروه ممکن است هر دو اندام تناسلی را داشته باشند یا هیچ‌یک را نداشته باشند و صرفاً مجرایی برای دفع ادرار داشته باشند. عمل جراحی در این موارد برای تعیین و تثبیت جنسیت واقعی انجام می‌شود. ۳. افرادی که عمل جراحی با هدف کشف جنسیت واقعی انجام می‌دهند: در برخی موارد، فرد در ظاهر زن است، اما اندام تناسلی مردانه در بدن او (مثلاً در حفره شکمی) پنهان است. با عمل جراحی، جنسیت واقعی آشکار می‌شود و فرد به گروه جنسی واقعی خود ملحق می‌گردد. گروه چهارمی که در این بحث مطرح می‌شوند، همان افراد ترنس (Transgender) هستند که در واقع محور اصلی این نشست نیز به بررسی وضعیت آنان اختصاص دارد. لازم است در ابتدا توضیحی درباره ماهیت این افراد داده شود. ترنس‌ها از نظر جسمی و فیزیکی هیچ نقص یا اختلالی ندارند؛ یعنی مثلاً پسری که از نظر روانی خود را دختر می‌داند، از لحاظ اندام جسمی و تناسلی کاملاً مشابه سایر پسران است. اما در بُعد روانی و روحی، خود را متعلق به جنس مخالف احساس می‌کند. این وضعیت نوعی اختلال عمیق روانی است که در اصطلاح علمی از آن به عنوان اختلال هویت جنسی (Gender Identity Disorder) یاد می‌شود؛ اختلالی که متأسفانه تاکنون درمان قطعی و مؤثری برای آن شناخته نشده است. بسیاری از مبتلایان به این اختلال، سال‌ها تحت درمان دارویی و روان‌درمانی قرار گرفته‌اند، اما طبق گزارش‌های متعدد ـ و حتی براساس مشاهدات میدانی من ـ این روش‌ها معمولاً مؤثر واقع نشده‌اند. این افراد، علی‌رغم پیگیری درمان، همچنان احساس می‌کنند در بدن جنس اشتباهی زندگی می‌کنند؛ به‌گونه‌ای که مردی خود را زن می‌پندارد و زنی خود را مرد می‌داند. در دیدارهایی که با برخی از مراجع معاصر داشتم، یکی از بزرگان اشاره فرمود که شمار زیادی از این افراد شخصاً یا از طریق خانواده به دفتر ایشان مراجعه کرده‌اند و از رنج روانی خود سخن گفته‌اند. این امر نشان می‌دهد که پدیده ترنس‌ها نه‌تنها وجود دارد بلکه گستردگی قابل توجهی نیز یافته است. باید تأکید کرد که این افراد کاملاً متفاوت از خنثی‌ها هستند. خنثی‌ها کسانی‌اند که از لحاظ جسمی دچار نارسایی یا دوگانگی اندام تناسلی‌اند؛ اما ترنس‌ها از نظر جسم و ظاهر هیچ مشکلی ندارند و مشکل آنان صرفاً روحی و هویتی است. بنابراین نباید این دو گروه با یکدیگر خلط شوند. گزارش‌های مشابهی از کشورهای مختلف ـ اعم از اسلامی و غیراسلامی، عربی و اروپایی ـ نیز وجود دارد که نشان می‌دهد این اختلال، جهانی و فراگیر است و اختصاصی به ایران ندارد. اغلب ترنس‌ها از دوران کودکی نشانه‌هایی از این ناهماهنگی میان جسم و روان را بروز می‌دهند. والدین آن‌ها معمولاً گزارش می‌دهند که مثلاً پسرشان از کودکی به بازی با عروسک علاقه‌مند بوده یا تمایل داشته لباس دخترانه بپوشد و از حضور در مدرسه پسرانه امتناع می‌کرده است. این حالت، مصداق روشنی از عدم تطابق میان جنس زیستی و هویت روانی است. همان‌گونه که گفته شد، درمان‌های روانی و دارویی برای ترنس‌های واقعی تاکنون نتیجه‌بخش نبوده است. به همین دلیل این افراد همواره در وضعیت اضطراب، تعارض درونی و بحران هویتی به سر می‌برند. یکی از آنان نقل می‌کرد: «وقتی به زیارت امام رضا علیه‌السلام می‌روم، نمی‌دانم باید از ورودی مردانه وارد شوم یا زنانه.» این جمله به‌خوبی عمق بحران هویت در این بیماران را نشان می‌دهد. در چنین وضعیتی، ازدواج برای این افراد معمولاً غیرممکن یا بی‌نتیجه است. به عنوان نمونه، زنی که از نظر جسمی کامل است اما خود را مرد می‌داند، تمایلی به شوهر یا رابطه زناشویی ندارد. در مواردی مشاهده شده که زنی سال‌ها پس از ازدواج، حتی یک‌بار نیز رابطه زناشویی نداشته است، زیرا خود را مرد می‌دانسته است. این‌گونه ازدواج‌ها اغلب به شکست و طلاق منتهی می‌شود. از همین‌روست که در موارد اضطراری و پس از احراز شرایط لازم، تغییر جنسیت برای ترنس‌ها از دیدگاه برخی فقهای معاصر جایز دانسته شده است. بر اساس فتوای امام خمینی (ره) و برخی شاگردان ایشان، اگر شخصی مبتلا به اختلال هویت جنسی شدید باشد و هیچ راه درمانی جز تغییر جنسیت برای او ممکن نباشد، انجام عمل جراحی برای او جایز است. به این ترتیب، اگر مردی با چنین شرایطی تغییر جنسیت دهد و به‌طور واقعی زن شود، از نظر شرعی زن محسوب می‌شود و می‌تواند با یک مرد ازدواج کند؛ و بالعکس، زنی که تغییر جنسیت داده و حقیقتاً به مرد تبدیل شده است، شرعاً مرد شمرده می‌شود و می‌تواند با یک زن ازدواج نماید. چنین مواردی در ایران و کشورهای دیگر نیز گزارش شده است. ترنس‌ها ویژگی‌های خاصی دارند: آنان معمولاً دچار اختلالات شدید روحی و اضطراب مداوم هستند. این اضطراب نه‌تنها زندگی فردی‌شان، بلکه آرامش خانواده، محیط آموزشی و اطرافیانشان را نیز تحت تأثیر قرار می‌دهد. آنان غالباً در جامعه با چالش‌های متعدد اجتماعی، حقوقی و خانوادگی روبه‌رو هستند و از سوی دیگر، نمی‌توانند در قالب هویت ظاهری خویش احساس آرامش کنند.

دبیر جلسه

برخی معتقدند که گاه تمایلات به جنس مخالف، نه ناشی از اختلال هویت جنسی، بلکه نتیجه تربیت خانوادگی یا اجتماعی نادرست است. آیا می‌توان گفت این‌گونه افراد نیز در زمره ترنس‌ها قرار می‌گیرند؟ به بیان دیگر، آیا ترنس‌ها را می‌توان در قالب یک طیف در نظر گرفت؟ در یک سوی این طیف، افرادی قرار دارند که دچار اختلال شدید هویت جنسی هستند و در نهایت ممکن است ناچار به تغییر جنسیت شوند؛ و در سوی دیگر، کسانی‌اند که صرفاً گرایش‌هایی به رفتار یا پوشش جنس مخالف دارند، بدون آنکه خود را واقعاً متعلق به آن جنس بدانند. به‌عنوان مثال، در روان‌شناسی گاه از افرادی که گرایش‌های هم‌جنس‌گرایانه دارند به عنوان سکشوال‌ها (Sexuals) یاد می‌شود. برخی از روان‌شناسان معاصر این گرایش را نیز نوعی بیماری می‌دانند و تأکید دارند که نباید با چنین افرادی مانند مجرم برخورد کرد، هرچند رفتارشان از دید دینی و اخلاقی ناپسند است. سؤال اصلی این است که مرز تمایز میان اختلال هویت جنسی و صرف تمایل یا گرایش به جنس مخالف چیست؟ آیا صرف گفتن اینکه فردی می‌گوید «احساس زن بودن دارم» یا «تمایلات زنانه دارم» کافی است تا او ترنس محسوب شود؟ یا این احساس باید به‌قدری شدید باشد که به سطح اختلال برسد و تشخیص آن نیز تنها با نظر کارشناسان متخصص و مراجع ذی‌صلاح ممکن است؟

دکتر محمدمهدی کریمی‌نیا

فرمایش شما دربردارنده دو نکته است. نکته نخست آن است که آیا تربیت در بروز این اختلال نقشی دارد یا خیر؟ در پاسخ باید گفت: بله، در برخی موارد تربیت می‌تواند در شکل‌گیری ظاهری چنین گرایش‌هایی تأثیرگذار باشد. برای مثال، خانواده‌ای را در نظر بگیرید که تمایل شدیدی به داشتن فرزند پسر دارد، اما خداوند به آنان دختری عطا کرده است. گاه چنین والدینی به‌جای پذیرش واقعیت، فرزند خود را پسر معرفی می‌کنند، برای او شناسنامه پسرانه می‌گیرند، لباس‌های پسرانه می‌پوشانند و او را مکرراً با هویت پسرانه صدا می‌زنند. طبیعی است که چنین رفتارهایی در برخی موارد می‌تواند بر ذهن و رفتار کودک اثر بگذارد و در آینده نوعی اختلال در هویت جنسی او پدید آورد. اما باید توجه داشت که این‌گونه موارد، اگر صرفاً ریشه در تربیت داشته باشند، غالباً سطحی، موقتی و قابل درمان‌اند. این اختلال‌ها با جلسات مشاوره روان‌شناسی، اصلاح تربیت خانوادگی و آگاهی‌بخشی به فرد، قابل درمان و بازگشت‌پذیر هستند. بنابراین اگر گرایش‌ها و رفتارهای جنسیتیِ خاص، ناشی از محیط و تربیت باشند، می‌توان با درمان‌های روان‌شناختی آن را برطرف کرد. اما آنچه ما در بحث «ترنس‌سکشوال‌ها» از آن سخن می‌گوییم، ناظر به افراد مبتلا به اختلال واقعی هویت جنسی است؛ یعنی کسانی که از ابتدای تولد، دچار ناهماهنگی در احساس جنسیتی خود بوده‌اند. این افراد از دوران کودکی رفتارهایی متناسب با جنس مخالف از خود بروز می‌دهند؛ مثلاً پسری که از کودکی در میان دختران بازی می‌کند، لباس دخترانه می‌پوشد و به‌طور طبیعی به سبک زندگی دخترانه تمایل دارد. با گذر زمان، به‌ویژه در دوران بلوغ، این ناهماهنگی آشکارتر می‌شود و رفتارهای فرد بیش از پیش نشان‌دهنده اختلال در هویت جنسی او خواهد بود. به‌ویژه در دوران تحصیل ــ در مقاطع راهنمایی، دبیرستان و حتی دانشگاه ــ این تفاوت‌ها نمایان‌تر می‌شود. پسرانی که چنین اختلالی دارند، رفتار و گفتار زنانه از خود نشان می‌دهند، لباس‌های زنانه می‌پوشند و لحن و حرکاتشان شبیه زنان است. کسی که اندکی با این پدیده آشنا باشد، می‌تواند این تفاوت را به‌خوبی تشخیص دهد. ازاین‌رو، گرچه تربیت ممکن است در بروز برخی اختلالات موقتی نقش داشته باشد، اما آنچه موضوع بحث فقهی و پزشکی ماست، اختلال‌های واقعی و پایدار است که مجوز عمل جراحی برای آن‌ها مطرح می‌شود. در گفت‌وگوهایی که با این افراد داشته‌ام، موارد متعددی از این دست مشاهده کرده‌ام. برخی از آنان بیش از ده سال درگیر این مسئله بوده‌اند، بارها به دادگاه و کلانتری مراجعه کرده‌اند و خانواده‌شان نیز به‌شدت آسیب دیده‌اند، اما همچنان بر باور خود پافشاری می‌کنند و درمان‌های روانی نیز در آن‌ها تأثیری ندارد. چنین افرادی، مبتلایان واقعی به اختلال هویت جنسی هستند. در مقابل، مواردی هم وجود دارد که فرد صرفاً به‌دلیل مشکلات روحی یا عاطفی موقتی، خود را «ترنس» معرفی می‌کند. در گفت‌وگو و مشاوره مشخص می‌شود که این افراد در واقع از ازدواج یا از نقش جنسیتی خود فاصله گرفته‌اند و در اثر شرایط خاص، چنین تصوری پیدا کرده‌اند. در این موارد، با درمان و مشاوره مناسب، مسئله برطرف می‌شود. در مجموع، وقتی از «ترنس واقعی» سخن می‌گوییم، منظور افرادی است که از بدو تولد دچار اختلال بوده‌اند؛ به‌عبارتی، این یک نارسایی عمیق روانی و مغزی است که با رشد فرد شدت بیشتری می‌یابد و در نهایت خود را در رفتار، گفتار و تمایلات او نشان می‌دهد. اما نکته دیگری که اشاره فرمودید، تمایز میان ترنس‌سکشوال‌ها و همجنس‌گرایان (هوموسکشوال‌ها) است. باید دانست که این دو گروه اساساً متفاوت‌اند. همجنس‌گرایان افرادی هستند که به لحاظ روانی منحرف شده‌اند و تمایل به برقراری رابطه با هم‌جنس خود دارند، درحالی‌که جنسیت خود را پذیرفته‌اند. به عبارت دیگر، یک مرد همجنس‌گرا همچنان خود را «مرد» می‌داند و هیچ تمایلی به تغییر جنسیت ندارد، بلکه انحراف او در تمایل جنسی به هم‌جنس است. همین‌طور یک زن همجنس‌گرا نیز بدن زنانه خود را می‌پذیرد و علاقه‌ای به تغییر جنسیت نشان نمی‌دهد. در مقابل، ترنس‌سکشوال‌ها با بدن و جنسیت خود دچار مشکل‌اند. آنان احساس می‌کنند در جسم اشتباهی به دنیا آمده‌اند و تمایل جدی به تغییر جنسیت دارند. بنابراین، تفاوت بنیادین این دو گروه در منشأ اختلال و نوع تمایل است: همجنس‌گرایی انحراف در میل جنسی است، اما ترنس‌سکشوال نوعی اختلال در هویت جنسی و ناهماهنگی روان و جسم. نتیجه اینکه، ترنس‌سکشوال‌ها نه با دوجنسی‌ها (خنثی‌ها) یکسان‌اند و نه با همجنس‌گرایان؛ بلکه گروهی مستقل با ویژگی‌های خاص خود به شمار می‌روند. از منظر فقهی، فقهای ما جواز عمل جراحی برای این افراد را مطرح کرده‌اند، اما با دو شرط مهم: نخست آنکه عمل جراحی باید آخرین مرحله درمان باشد، یعنی پس از طی تمام مراحل روان‌درمانی و مشاوره، و زمانی که هیچ روش دیگری پاسخگو نیست. دوم آنکه عمل جراحی باید واقعی و مؤثر باشد، یعنی فرد را حقیقتاً به جنس مخالف تبدیل کند، نه اینکه صرفاً تغییری صوری و ظاهری ایجاد کند. در یکی از جلسات که جمعی از پزشکان جراح نیز حضور داشتند، این نکته مطرح شد. من به همین دو شرط فقها اشاره کردم. پس از سخنان من، دو تن از جراحان اظهار داشتند که ما هرگز ادعا نکرده‌ایم با عمل جراحی می‌توان فردی را کاملاً به جنس مخالف تبدیل کرد. آنان گفتند: هدف ما صرفاً آن است که جسم بیمار تا حدی با روح و روان او هماهنگ شود، نه اینکه حقیقتاً جنسیتش تغییر کند. بنابراین، حتی از نظر پزشکی نیز باید پذیرفت که عمل جراحی، تبدیل واقعی جنسیت را ممکن نمی‌کند و این خود یکی از چالش‌های اساسی در این زمینه است. دبیر جلسه پس به عنوان مثال، پسری که تغییر جنسیت داده و به دختر تبدیل شده، قادر به تولید مثل و بچه‌دار شدن نیست. او ممکن است از نظر ظاهری خصوصیات زنانه داشته باشد، اما از نظر واقعی توان باروری ندارد و بالعکس. آیا واقعاً این‌طور است؟

دکتر محمدمهدی کریمی‌نیا

بله، این نکته بسیار مهم است. با انجام عمل جراحی تغییر جنسیت، امکان تولید مثل از بین می‌رود. یعنی اگر پسری به دختر تبدیل شود، برای همیشه عقیم می‌شود و همین‌طور دختری که به پسر تبدیل شده است. هرچند ظاهر فرد به جنس مخالف تغییر یافته، اما امکان داشتن فرزند را ندارد. در برخی موارد دیده‌ایم که این افراد از طریق فرزندخواندگی اقدام به داشتن فرزند می‌کنند؛ مثلاً مردی که تغییر جنسیت داده و با یک زن ازدواج کرده، فرزندی را به فرزندخواندگی می‌آورد تا به این شکل مشکل خود را تا حدی حل کند، اما به واقعیت، عمل جراحی باعث عقیمی کامل می‌شود و امکان داشتن فرزند طبیعی دیگر وجود ندارد. در مورد جزئیات پزشکی عمل، وقتی می‌خواهند پسری را به دختر تبدیل کنند، اندام تناسلی مردانه برداشته می‌شود. سپس با استفاده از قسمتی از روده بزرگ، یک مجرای درونی شبیه اندام زنان ایجاد می‌شود و با تزریق هورمون‌های زنانه، فرد صاحب سینه می‌شود و موهای صورت از بین می‌رود. به این ترتیب، هم اندام تناسلی، هم صورت و هم سینه فرد به طور قابل توجهی شبیه زنان می‌شود، به گونه‌ای که در ظاهر نمی‌توان تشخیص داد که فرد عمل جراحی کرده است. برای مثال، یک مرد که تغییر جنسیت داده بود، پس از تبدیل شدن به زن با مردی ازدواج کرد و تا چند ماه شوهرش متوجه نشد که او در واقع مرد بوده است. این موضوع پس از افشای حقیقت منجر به طلاق شد. به همین دلیل، توصیه می‌شود افرادی که قصد ازدواج دارند، وضعیت واقعی خود را به طرف مقابل اطلاع دهند، وگرنه این نوع پنهان‌کاری از نظر حقوقی تدلیس محسوب می‌شود و حق فسخ برای طرف مقابل محفوظ است. در مورد دخترانی که به پسر تبدیل می‌شوند، روند عمل شامل سه مرحله است: ۱. خارج کردن رحم و تخمدان‌ها، ۲. تخلیه سینه‌ها، ۳. ساخت اندام تناسلی مردانه با استفاده از بافت‌های بدن خود بیمار و پیوند آن در محل مناسب. این فرآیند معمولاً در طول حدود دو سال و با انجام سه عمل جراحی انجام می‌شود و فرد پس از آن به عنوان مرد شناخته می‌شود. از منظر فقهی، دیدگاه فقهای شیعه معاصر در این موضوع به دو گروه تقسیم می‌شود:
  • گروه اول که جواز تغییر جنسیت را قبول دارند، از جمله مرحوم امام خمینی که حداقل دو بار به این موضوع اشاره کرده‌اند (یکی در کتاب تحریرالوسیله و دیگری در فتوایی برای خانم ملکارا). نزدیک به نه نفر از فقهای معاصر شیعه نیز بر اساس این فتاوا جواز عمل جراحی تغییر جنسیت را تأیید کرده‌اند.
  • گروه دوم، جمعیت بیشتری از فقها هستند که این عمل را حرام می‌دانند.
بر اساس این فتاوا و رویه حقوقی ایجاد شده در ایران، عمل جراحی تغییر جنسیت قانونی است و افراد پس از کسب مجوز قضایی می‌توانند مدارک شناسایی خود را با نام جدید دریافت کنند. هرچند در قانون فعلی کشور تنها به طور مختصر به موضوع تغییر جنسیت اشاره شده و نیاز به قانون جامع و مدون احساس می‌شود. در واقع، تا کنون تلاش‌هایی از سوی قوه قضاییه، مجلس و مراکز دیگر صورت گرفته، اما هنوز قانون مشخص و جامع برای این موضوع وجود ندارد. در حال حاضر، قاضی برای صدور حکم در این زمینه به فتاوای فقها و به ویژه تحریرالوسیله امام خمینی مراجعه می‌کند، زیرا قانون مستقلی وجود ندارد. همین فقدان قانون باعث تفاوت در احکام قضایی شده است؛ برخی قضات به استناد فتوای امام احکام را صادر می‌کنند و برخی دیگر ممکن است دادخواست‌ها را رد کنند. در نتیجه، تدوین قانون جامع و روشن در زمینه تغییر جنسیت ضروری است. این قانون باید شامل مواردی مانند سن مناسب انجام عمل، رضایت بیمار و والدین، مرجع قانونی صدور مجوز و سایر جزئیات حقوقی باشد تا رویه قضایی کشور منسجم و قانونی شود.

© 2025 تمام حقوق این سایت برای پایگاه خبری مفتاح انسانی اسلامی محفوظ می باشد.