به گزارش خبرنگار پایگاه خبری – تحلیلی مفتاح علوم انسانی اسلامی، حجتالاسلاموالمسلمین زیبایینژاد، رئیس پژوهشکده زن و خانواده در یادداشتی مطرح کرد؛
فرهنگ چیز عجیبی است، میتوان آن را فریاد نکرد، میتوان به آن بیتوجهی کرد، میتوان مظاهر آن را انکار نمود، از آن فاصله گرفت و حتی از آن ابراز تنفر نمود، اما هست و کار میکند. تحولات عصری و ورود نشانگان جدید به زندگی روزمره، به مثابه زنگار، میتواند فرهنگی را که در طی هزاران سال شکل گرفته است در هالهای از غبار فرو برد و این گمان را ایجاد کند که جامعه واقعا چیز دیگری شده است اما یک حادثه، یک بحران و یک رویداد میتواند واقعیت فرهنگ و هویت فرهنگی یک جامعه را، با ابعاد زشت و زیبای آن، رو کند.
داستان معروف گربه دست آموز را شنیدهاید. او را به گونهای تربیت کردند که بر دو پای خود، با ادب و با وقار بنشیند و با دو دست خود شمعی را در کنار سفره به دست گیرد تا حاضران در پرتو نور شمع غذا صرف کنند. حاضران کمکم باور کرده بودند که گربه واقعا متمدن شده و خصلت و خوی گربهگی را وانهاده است. در این هنگام ظریفی، موشی را در کنار گربه رها نمود. گربه تا موش را دید شمع را انداخت و دنبال گربه دوید. این لطیفه به خوبی نشان میدهد که خصلتهای عمیق، چگونه در وضعیتها و لحظههای حساس خود را نشان میدهند.
فرهنگ اینچنین است. نباید از این که در هر بحران اجتماعی، در جامعه آمریکا مراکز توزیع مواد غذایی و برخی مراکز اقتصادی غارت میشوند، به سادگی گذشت. این خصلت فرهنگی تمدنی است که از روز نخست بر حرص و غارت و کشورگشایی بنیان شده است. ممکن است بتوانید آن را در هالهای از زرق و برقِ فُکُل و کراوات و محصولات سحرانگیز هالیوود پنهان کنید اما در موقعیت بحران صداها که برآید، معلوم میشود که لباس شیر بر تن الاغ پوشاندهاند.
ما سالیانی است در تله تحلیلهای اشتباه خودمان گرفتار شدهایم و گمان میکنیم که بیتاریخ شده و انقطاع نسل یافتهایم. بحرانهای اجتماعی، با وجود خسارات فراوانش برکات زیادی هم دارد. یکی از مهمترین آنها آنست که زنگارها را از فرهنگ عمومی جامعه پاک میکند، کفها را به کنار میزند تا واقعیت فرهنگ آشکار شود. دوست فاضلم دکتر محمدتقی کرمی در کتاب در دست انتشار خود بیان میکند که در وضعیت بحرانی کرونا که دولت نمیتوانست، چنانکه بایسته است از خانواده پشتیبانی کند، چگونه فرهنگ خانوادگی، در قالب بازسازی نظام حمایتی خود را نشان داده و خانواده را محافظت نموده است.
هماکنون با ورود به فضای جنگ، با چشمان خود میبینیم که چگونه فرهنگ ایرانی با اندوختههای دینی و تاریخیاش خود را رو میکند. خانوادههایی که بخشی از خانههای خود را به پذیرایی از مهاجران اختصاص میدهند، مهاجرانی که، در مسیر مسافرت ناخواسته شان، نه تنها آرامش خود را حفظ میکنند که مظاهر غرور آمیزی از همیاری اجتماعی را نشان میدهند، مغازه دارانی که با نصب پارچه نوشته اعلام میکنند که به قیمت خرید میفروشند؛ مخالفان سیاسیای که با درک شرایط خطیر، مطالبات خود را به تعویق میاندازند و به وحدت اجتماعی و عظمت کشور میاندیشند؛ اقلیتهای قومی و مذهبی که نقطههای وحدت بخش را نشان میدهند و هنرمندان و ورزشکارانی که وضعیت کنونی را بهانهای برای عبور از فضای اختلاف و نزاع به فضای وحدت قرار میدهند و حماسهسرایی میکنند همگی یک مضمون را تکرار میکنند: فرهنگ جامعه ایرانی زنده است و زندهتر هم خواهد شد.
این فرهنگ را اگر به زبان قرآنی بیان کنیم مفاد آیههای «انما المؤمنون اخوه»، «تواصوا بالحق و تواصوا بالصبر»، «تعاونو علی البر و التقوی» و «اشداء علی الکفار رحماء بینهم» خواهد بود. اگر به زبان ادبیات غنی فارسی بیانش کنیم مفاد حماسه نامه فردوسی و حکمت نامه سعدی است؛ اگر به زبان تاریخ بیان شود حکایت فتوای میرزای شیرازی و #انقلاب_اسلامی و دفاعمقدس است، اگر به زبان مادرانه بیان شود حکایت نان به همسایه دادنها، خیرات کردنهای شب جمعه، قصهگوییهای تاریخی شبانه و پند و اندرزهاست، اگر به زبان زنانه بیان شود نگاه مملو از رحمت دختران و انگشت پر صلابت «سحر»هاست و آن گاه که به زبان مردانه بیان شود کلام نافذ و متانت پرمعنای رهبری و موشکهای سجیل و خرمشهر و صدای پدافند رزمندگان قهرمان است.
ما به فرهنگ غنیمان افتخار و از دشمنان بیعقلمان تشکر میکنیم که زنگارها را از آن زدودند. هماکنون این فرهنگ ماست که رو آمده است.
https://ihkn.ir/?p=41909
نظرات