به گزارش خبرنگار پایگاه خبری – تحلیلی مفتاح علوم انسانی اسلامی؛ دکتر محمدباقر سعیدیروشن رئیس پژوهشگاه حوزه و دانشگاه در اختتامیه هفته پژوهش مجمع پژوهشگاههای علوم انسانی و اسلامی و رونمایی از پژوهشکده علوم اسلامی و انسانی دیجیتال در مرکز علوم کامپیوتری نور بیان کرد: معرفت چند لایه دارد، یک لایه آن به عنوان روش، منطق و چارچوب معرفت و اثرگذار در نوع معرفت است، پیش از این لایه نیز فلسفه معرفت و مبادی و مبانی معرفت است، لایه پایانی هم متأثر از اصول فقه است، اما اصول فقه فلسفهای دارد و باید دید مراحل تفقه چه مواردی است؟ و آیا عقل و فطرت در آن نقش دارند یا نه؟ و یا اینکه سنت چه نقشی دارد؟ این موارد نکات زیربنایی هستند.
وی با بیان اینکه علم دارای چند ویژگی در دنیای اسلام و فرهنگ و میراث اسلامی است، گفت: علوم انسانی که ما ۴۰ سال در پی تغییر و اصلاح آن هستیم، فرزندان علوم طبیعی مانند فیزیک، زیستشناسی، نجوم و محاسبات هستند و بدون دخل و تصرف و نگاه به ریشهها و پایهها، علوم انسانی ما تغییر پیدا نمیکند، علم و معرفت ویژگیهای اساسی در دنیای اسلام و فرهنگ اسلامی دارد.
دکتر سعیدیروشن تصریح کرد: علم از نظر مفهوم در اسلام به معنای دانایی، فهم و ادراک حقایق و دقیقتر به معنای شناخت حقایق نفسالامری است، معیار هم مطابقت با واقع و یا علم معتبر و حجت است. درحالیکه علم مدرن از حیث روش و مبنا و چارچوب، سقف علم را در قالب ساینس به روش تجربی محدود کرده و این با علمی که از ریشه برای فهم جهان و مناسبات انسانی استفاده میکند، بسیار متفاوت است. دومین ویژگی و مؤلفه علم در اسلام نیز، مبادی علم در اسلام است که شامل تجربه، تعقل، وحیف فطرت و شعور است و برخلاف آنچه که علم را منحصر به روش حسی و تجربی میکند، است و برون داد این دو متفاوت خواهد بود.
رئیس پژوهشگاه حوزه و دانشگاه ادامه داد: ویژگی سوم، موضوع و متعلق معرفت در اسلام است که شامل همه واقعیات از قبیل غیب و شهود میشود که محدود به عالم طبیعت نیست؛ یکی از خبطهای علم مدرن این بود زمانی که از طبیعیات شروع کرد، همه هستی را در جهان طبیعت فروکاست و طبیعت شناسی را که از طریق اختر فیزیک و فیزیک انجام داد، به اسم جهان شناسی و جهان بینی جا داد و در نسخههای اولیه قوانین جهان طبیعت که از طریق فیزیک شناخته بود بیان کرد قوانین همه عالم را ما بستیم و این عالم نیاز به خدا ندارد.
دکتر سعیدیروشن تصریح کرد: علم مدرن، عالم را در جهان طبیعت منحصر کرد و یک جهان بینی علمی براساس روش تجربی درست شد و بعد هم در نسخه اولیه فیزیک که حدسی بود که تا به امروز نیز چندین نسخه از آن آمده است و به عنوان جهان شناسی غالب کردهاند، گفتند ما عالم را شناختیم و دیگر جهان نیاز به خدا ندارد، لذا الحاد از این جا یعنی علم طبیعی شروع شد.
وی اظهار کرد: فرزندان این عصر و ام الفسادهای این قرن بیان میکنند انسان همان طبیعت است و ما باید تثبیت بر طبیعت پیدا کنیم و سپس آن را دور بیندازیم، آنها فطرت و قانون علیت و برهان نظم را ترد کردند و گفتند راه ادراک ما تنها حس است، نه عقل و این امیال است که به انسان حاکم است نه عقل و انسان یک موجود نوترونی و مجموعهای از سلولهاست.
سعیدیروشن گفت: برخی هم بیان کردند که تا پیش از این گمان میشد بدن انسان جزو طبیعت است، اما به نظر میرسد روح هم چیزی فراتر از طبیعت نیست؛ پس انسان را به یک موجود زیستی تنزل دادند و سپس نظریه تکاملی داروین عنوان شد، این نظریه در غرب به عنوان یک ایدئولوژی محسوب شده و کسی اجازه مخالفت با آن را ندارد.
وی بیان کرد: ویژگی چهارم علم این است که علم در اسلام یک درجه و رتبه ندارد و از علمالیقین شروع میشود تا به عینالیقین میرسد، لذا مراتب گوناگون دارد، این علم علمی است که امام صادق(ع) میفرماید:« تمام علم نزد ماست»، پس آیا این علم را میشود با ساینس یکسان در نظر گرفت؟ این علم در هستی و انسان و معرفت تفاوتهای بنیادین دارد که در مقولات علوم غربی نمیگنجد.
رئیس پژوهشگاه حوزه و دانشگاه گفت: ویژگی پنجم این است که علم و معرفت اسلامی نسبتی عمیق با عقل دارد، علم تجربی نمیتواند قانون بسازد، افزون بر اینکه قانون از کجا آمده و آیا ما قوانین را خلق میکنیم یا کشف میکنیم؛ این قوانین خواص طبیعت هستند و سؤال بالاتر این است که این خواص را چه کسی داده؟ علم تجربی نمیتواند به این سؤالات پاسخ دهد، زیرا این یک سؤال فلسفی و متافیزیکی است.
وی افزود: ویژگی ششم علم اسلامی این است که علم و معرفت اسلامی با وحی سروکار دارد و وحی است که مواظب عقل ماست، این وحی است که بسیاری از نادانستههای بشر و همچنین عقل را بیدار میکند.
سعیدیروشن با بیان اینکه ویژگی هفتم علم و معرفت اسلامی پیوند وثیق با اخلاق و ارزشهای اخلاقی است، گفت: در علم مردن فلسفه اخلاق حذف شده درحالیکه در اسلام علمی ارزش دارد که در درجه اول برای عالم سازنده باشد، دوم برای انتفاع جامعه باشد و سوم بیان کند که انسان خلیفه خدا، آمده که این زمین را آباد کند، بهره ببرد و نگاهبان آن باشد، ما آیات و روایات فراوانی درخصوص رفتار با طبیعت داریم، حقیقتی که امروز خود اندیشمندن غربی به این نتیجه رسیدند که بشر با علم و فناوری بلایی بر سر طبیعت آورده که راه بازگشتی وجود ندارد و همه موجودات متاثر شدند، این بلا از افساد انسانی که فقط یک موجود زیستی بوده و نه انسانی که قرار بود خلیفه الهی باشد، به وجود آمده، بنابراین باید پایهها در فیزیک، زیست و نجوم اصلاح شود.
وی با بیان اینکه رویکرد هشتم علم اسلامی، رویکرد شناختی اسلام و هستی و انسان است که دارای دو وجه خلقی و رفعی است، گفت: وجه خلقی همان است که ما پدیدهها را صرفاً به عنوان یک پدیده گنگ در نظر میگیریم، درحالیکه اینها آیات الهی هستند و این نوع نگاه جهت گیری علم را متفاوت میکند.
رئیس پژوهشگاه حوزه و دانشگاه تصریح کرد: ویژگی نهم علم و معرفت در سنت دینی اسلام این است که صرفاً پدیدههای طبیعت و انسان و افعال انسانی براساس عوامل مادی و طبیعی تحلیل نمیشود، پدیدههای عالم افزون بر تأثر از عوامل طبیعی متأثر از عوامل فراطبیعی نیز هستند. ابتدا و انتهای بشر و هستی با فلسفه الهی است، بنابراین نگاه تک عاملی به طبیعت و انسان، نگاه سکولار است، اما نگاه علم اسلامی، نگاهی فراطبییعی است. نکته دهم هم نسبت علم و ایمان در فرهنگ اسلامی است؛ طبق آیه شریفه «اتقوا الله و یعلمکم الله».
دکتر سعیدیروشن با بیان اینکه باید رشتههای علوم پایه در دانشگاه برپایه فلسفه فیزیک و حکمت اسلامی پی نهاده شوند، گفت: از قرن هشتم میلادی تا قرن سیزدهم به اتفاق نظر اکثرعلما، علم اسلامی در قله بوده و بعد از آن هم، علم اسلامی بی فروغ نشد و به خصوص در بعد عقلانیت و فلسفه در قله بوده است.
وی ادامه داد: خواجه نصیر به تعبیر مرحوم علامه جعفری، ایشان شخصیتی است دانشگاهی که حوروزی است و شخصیتی ذاتاً حوزوی که دانشگاهی است، این شخصیت در تاریخ اسلام بینظیر است، علامه حلی در خصوص این شخصیت بیان میکند او جامع معلوم و منقول است و مانند او را در اخلاق مشاهده نکردم؛ این شخصیت در کنار اجتهاد و اصول و اعتقاد و فقه و اصول، خداشناس و امام شناس و معادشناس است، او در متن سختیها زندگی کرده و ۳۰ سال در آوارگی و تلخی روزگار گذارند و رصدخانه تأسیس کرده است و کتب فراوان و دیدگاههای نجومی و در علوم مختلف او جز برترین نظریات است.
رئیس پژوهشگاه حوزه و دانشگاه گفت: ما در قرن ۱۷ شخصیتی مانند ملاصدرا را با نظریات والا و بینظیرش داریم. هستی شناسی ملاصدرا در جهانی که کانت و نیوتن در ساحتهای علوم طبیعی و فلسفی غرب حرکت میکنند ما شخصی مانند ملاصدرا را داریم که در هستی شناسی، معرفت شناسی، فلسفه، روانشناسی و حرکت جوهری بینظیر است و در اثر مظالمی که در جوامع مسلمان بود، پیوست رسانهای پیدا نکرد.
دکتر سعیدیروشن اظهار کرد: حرکت جوهری او به ادغان بسیاری، از نظریه فیزیک نیوتن و نسبیت انیشتین بالاتر بود و بسیاری از مشکلات را حل کرد و ابداعاتی در دل خودش داشت که هنوز جای بحث دارد.
وی گفت: به اعتقاد بنده باید پایههای چهار رشته علوم پایه ما در دانشگاه مبتنی بر پارادایم متافیزیک و حکمت الهی پی نهاده شود و به میزان دروس مرسوم در هر رشته، فلسفه و متافیزیک الهی خوانده شود و حکمت مکتب صدرایی احیا شود، البته این مکتب امتداد داشته و علامه طباطبایی آن را در قرن بیستم ادامه داده، بنابراین فلسفه اسلامی همواره در اوج قله است.
رئیس پژوهشگاه حوزه و دانشگاه عنوان کرد: نکته بعد این است که حوزه علمیه امروز نباید خود را بی نیاز از رشتههای علوم پایه بداند، بلکه این علوم باید در متن دروس حوزه با نگاه عمیق عقل و سنت علمی اسلامی متاخذ از قرآن و حدیث تحقیق شود، ما صدها آیه در زیست شماسی داریم مگر اینها قران نیست؟ همچنین تاریخ و فلسفه علم در اسلام و در غرب و قرون وسطی باید به تفصیل و به روش صحیح آموخته شود و ما بدانیم قرون وسطی و دوران مدرن غرب چه بوده و چگونه علم و کتابها را از قرن سیزده به بعد از مسلمانان گرفتند و ترجمه کردند و مسیری را رفتند که عقبهای داشت و در نهایت ایمان و عقلانیت را کنار گذاشتند، درحالیکه عقل در متن و ذات اسلام بوده و ایمان و عقل با هم آمیزشی جدایی ناپذیر داشتند.
وی با بیان اینکه رویکرد مثقالی شدن علم در دانشگاه و حوزه، بنیاد علم را از میان میبرد و این رویکرد باید اصلاح شود، بزرگان حوزه و وزارت علوم و دانشگاه باید بدانند که پیش نیاز دانشمندی، رسیدن به تولید علم، خوانش متون و تدرس عمیق در محضر استادان حوزه و سپس تأملات علمی است، امروز با واحدبندی کردن دورس و اعطای مدارک علمی، سطح علم را پایین آوردیم، باید فکری در حوزه و دانشگاه شود، نظام مند بودن سرجایش باشد اما مثقالی شدن علم راه به جایی نمیبرد.
سعیدیروشن در پایان اظهار کرد: این راه طی شده البته حاصل مجاهدتها، حمایتها، تشویقها و تلاشهای فراوان در این ۴۰ سال است، اما آیا آن زیربناهای علم ساز و سازنده تمدن عقل و فرهنگ ما همین مقدار است یا بیش از این است؟
نظرات