به گزارش خبرنگار پایگاه خبری – تحلیلی مفتاح علوم انسانی اسلامی؛ ارائه حجت الاسلام و المسلمین احمد شفیعی نیا، سرپرست پژوهشکده فقه و علوم انسانی امام رضا (ع) در کرسی علمی-ترویجی با عنوان «المبنى الفقهى للمقاومه من حیث الباعث» در پژوهشکده فقه و علوم انسانی مجتمع حوزوی امام رضا (ع) در تاریخ ۱۶ شهریور برگزار شد؛ در این نشست ضمن اشاره به مبانی مقاومت اسلامی، عوامل وجوب مقاومت و همچنین دفاع مسلمانان در برابر دشمنان مورد بررسی قرار گرفت.
موضوع اصلی بحث
موضوع ما با عنوان «المبنى الفقهى للمقاومه من حیث الباعث» یا به عبارتی خاستگاه فقهی مقاومت است؛ یعنی انگیزهای که باعث میشود، مقاومت واجب شود و مسلمانان آن را بر خود لازم بدانند. قبل از ورود به اصل بحث چند نکته قابل توجه است که در فهم مطالب بعدی اهمیت دارد؛ دشمنان ما سعی دارند با بهرهگیری از برخی مباحث فقهی و عناوین اسلامی، اسلام را به نقد بکشند و زمینه اسلام هراسی را فراهم کنند؛ این تحلیلها غالباً ناپخته و مبتنی بر برداشتهای ناقص است و برای درک صحیح آنها نیاز به توضیح و تحلیل دارد.
یکی از محورهای مورد دستاویز دشمنان موضوع جهاد و مقاومت است. آنان اسلام را دینی خشونت طلب معرفی میکنند، در حالی که نگاههای اسلامی خصوصاً در فقه و کلام مملو از رحمت و رعایت حقوق انسانها و محیطزیست است. حتی در جنگ نیز مقررات و محدودیتهایی برای حفظ جان و اموال مردم و اسرای جنگی وجود دارد. در دهههای اخیر و پس از پیروزی انقلاب اسلامی، جریان اسلامهراسی و شیعههراسی کم رنگ شده و اعتماد جهانی نسبت به اسلام و مسلمانان افزایش یافته است؛ شاهد آن، حضور گسترده مردم در حمایت از مظلومین جهان به ویژه در غزه است.
مراتب مقاومت شامل: حفظ اصل اسلام و دین خدا، حفظ کشورهای اسلامی و بلدان مسلمانان و حفظ حقوق و عزت مسلمانان در سطح جهانی است. در هر یک از این مراتب، مقاومت دارای خاستگاه و ادله خاص خود است و وجوب آن بر اساس منابع فقهی مشخص میشود. سؤال بنیادین این است که فقها چرا مقاومت را واجب میدانند؟ چه ملاکی باعث میشود که مقاومت بر مسلمانان واجب شود و تخلف از آن گناه باشد؟
دو نگاه اصلی در میان فقهای عظام وجود دارد: مقاومت به دلیل اختلاف اعتقادی با کفار، به سبب ایمان به توحید و عدم پذیرش آن توسط دیگران و مقاومت به منظور حفظ کشورها، حقوق و عزت مسلمانان در مقابل تهدیدات خارجی.
مبنای نخست مقاومت، اعتقادی است.
مسلمانان با کفار وارد جنگ یا مقاومت میشوند نه لزوماً به دلیل تعرض عملی، بلکه به سبب تفاوت بنیادی در اعتقادات. هدف مقاومت، حاکمیت توحید و برقراری اسلام است.
مبنای دوم، مبتنی بر تجاوزگری و تهدید عملی است.
اختیار اعتقاد را برای انسانها باز گذاشته است و مسلمانان موظف به اجبار نیستند؛ اما زمانی که دشمنان به حدود اسلامی تعرض کنند، پاسخ به عدوان و تجاوز ضرورت شرعی دارد و تخلف از آن گناه کبیره است. در ادامه بحث، ادله و اقوال فقها بر اساس منابع اسلامی، آیات و روایات مرتبط با هر یک از این دو مبنا بررسی میشود:
- مبنای اول مقاومت: اعتقاد و اختلاف فکری
یکی از مبانی مقاومت این است که مسلمانان در مقابل کفار وارد جنگ میشوند یا مقاومت میکنند. زیرا دو اعتقاد با هم درگیر شدهاند و باید یکی بر دیگری حاکم شود. هدف این است که توحید و یگانگی خداوند (اسلام) حاکم شود. در این نگاه ضرورت مقاومت محدود به تعرض عملی دشمن نیست؛ حتی صرف اعتقاد غیرتوحیدی کفار کافی است تا مسلمانان وارد عمل شوند.
- مبنای دوم مقاومت: تجاوزگری و تعرض عملی
خداوند اختیار اعتقاد را برای انسانها باز گذاشته و مسلمانان موظف به اجبار دیگران در پذیرش اسلام نیستند. اما مقاومت و جهاد وقتی واجب میشود که دشمنان به حدود اسلامی تعرض کنند، اعم از تهدید دین، کشورهای اسلامی، منابع طبیعی، جان و عزت مسلمانان. در این شرایط، دفاع و مقاومت واجب است و ترک آن گناه کبیره محسوب میشود.
نگاه فقها در وجوب مقاومت
در میان علمای گذشته خصوصاً در میان شیعه، غالباً مبنای اول مورد تأکید بوده است؛ یعنی مقاومت و دفاع به دلیل وجود کفار و اختلاف اعتقادی واجب است.
به عنوان نمونه، شیخ طوسی رحمت الله علیه میفرماید: «إن الله تعالى اوجب امتناع من قتل المشرکین بشرطین»؛ یعنی خداوند واجب کرده که مشرکین را نکشیم به شرط اینکه توبه کنند و نماز اقامه کنند. اگر این دو شرط محقق نشود، مبارزه و جهاد واجب است، زیرا تضاد بین اعتقاد توحیدی و اعتقاد شرک آلود به مرحله عمل رسیده است. با این حال فقها استثناهایی قائل شدهاند: زنها، کودکان، سالمندان و افراد ناتوان نباید کشته شوند. این نشان میدهد که کفر صرف علت کشتار نیست، بلکه موضوع جنگ انسانی است که علاوه بر انسان بودن، اعتقاد کافرانه دارد.
در نمونهای از اهل سنت، امام شافعی بیان میکند کسی که ایمان بیاورد، سپس مرتد شود و دوباره ایمان بیاورد، حکم مسلمانی بر او جاری است. اگر کسی مرتد باقی بماند و توبه نکند، حکم کفر و امکان مقابله با او وجود دارد. بنابراین صرف اعتقاد کافرانه، بدون تجاوز یا تهدید عملی، مبنای اولیه وجوب مقاومت نیست؛ بلکه موضوع، مرکب از انسان و اعتقاد اوست. مبنای دوم در میان معاصرین شیعه بر تجاوزگری و تهاجم عملی کفار تأکید دارد؛ تا زمانی که کفار تعرض نکردهاند، هیچ وجوب شرعی برای مقاومت وجود ندارد. اما با شروع تجاوز، دفاع و مقابله واجب میشود.
تبیین موضوع جهاد و مقاومت
وجوب جهاد با کفار بر اساس اعتقادشان بیان شده است، اما فقها تأکید کردهاند که زنان کودکان و سالمندان مستثنی هستند. این نشان میدهد که «کفر صرف» علت مستقیم حکم نیست، بلکه موضوع انسان به همراه اعتقاد اوست. فقها با این تقسیمبندی، هم موضوع و هم حکم را مشخص کردهاند.
- مبنای اول: اعتقاد کفرآلود کفار، غالباً در علمای گذشته شیعه.
- مبنای دوم: تعرض و تجاوز عملی، غالباً در میان معاصرین شیعه و برخی اهل سنت.
در هر دو نگاه دفاع از اسلام حقوق مسلمانان و مرزهای شرعی، محور عمل و وجوب مقاومت است.
نمونههای فقها و بیان شهید اول
برای روشن شدن مباحث، نمونههایی از فقهای بزرگ ارائه میشود؛ شهید اول بیان میکند: «ولا یجوز قتل الصبیان والمجانین و النساء و الخ… الا مع الضروره»
یعنی قتل کودکان، دیوانگان و زنان واجب نیست، حتی اگر در جنگ مشارکت کرده باشند، مگر در حالت ضرورت. مفهوم این است که کشتن کسانی که معاونت یا مشارکت در جنگ دارند، واجب است؛ اما باز هم استثناهایی برای کودکان، زنان و دیوانگان وجود دارد.
نمونه اهل سنت
صلاح الدین زرکلی بیان میکند که مسلمانان نباید با کفار کاری داشته باشند و زندگی عادی آنان را مختل کنند، زیرا خداوند خلق نکرده است تا همه کفار نابود شوند. قتل کفار تنها در شرایط خاص و به دلیل اقدامات تجاوزگرانه آنها واجب است نه صرف کفر و عدم ایمان آنها.
اصول فقهی مقاومت
اصل مقاومت در اسلام یک حق عقلانی و قطری است، اما تعیین مصادیق آن با نگاه شرعی و معیارهای مستند به قرآن و سنت انجام میشود. طرفداران مبنای اول استدلال میکنند که «کافر» بودن، خود سبب وجوب کشتار است، اما قرآن آیات متعددی دارد که این ادعا را محدود میکند؛ اگر کفار توبه کردند، نماز خواندند و زکات دادند، دیگر جنگ با آنان واجب نیست. مثال: آیه «فإذا تابوا وأقاموا الصلاه وأتوا الزکاه فعلوا سبیلهم» نشان میدهد که توبه و پذیرش اسلام، جنگ را متوقف میکند. آیاتی مانند «ألا تقاتلون قوم نکثوا ایمانهم وأخرجوا الرسول …» بیانگر آن است که پیمانشکنی و تعرض، عامل اصلی مواجهه است. روایات متعددی نیز بر همین معنا دلالت دارند؛ مانند توصیه به پرهیز از آسیب به زنان، کودکان و سالمندان که دیگر متعرض نیستند.
اصل همزیستی مسالمت آمیز
اسلام اصل تعایش سلمی با کفار را نیز پیشبینی کرده است؛ مسلمانان باید با همه مردم دنیا زندگی مسالمت آمیز داشته باشند و تعاملات اقتصادی، فرهنگی و سیاسی برقرار کنند. تنها در صورت تجاوزگری عملی دشمن، پاسخ دفاعی و مقاومت واجب میشود. تجربه تاریخی نشان میدهد که کشورهای اسلامی به ویژه جمهوری اسلامی، غالباً در حالت دفاع و مواجهه با تجاوز بودهاند و اقدام اولیه جنگی نداشتهاند.
خلاصه و اهمیت بحث
تجربه تاریخی و منابع فقهی نشان میدهد که مقاومت بر اساس دو مبنا شکل گرفته است:
۱)اختلاف اعتقادی (کفر و شرک) ۲)تجاوزگری و تعرض عملی
در هر دو نگاه، دفاع از اسلام، حقوق مسلمانان و مرزهای شرعی محور عمل است.
https://ihkn.ir/?p=43120
نظرات