به گزارش خبرنگار پایگاه خبری – تحلیلی مفتاح علوم انسانی اسلامی؛ در ابتدای این نشست دکتر راودراد درباره اثرگذاری پیام های دینی گفت: اثربخشی در رسانه به معنای اثرگذاری بر روی مخاطب از چند جهت است. گاهی این اثر گذاری در جهت تغییر باور است و یا در جهت تقویت باور و اندیشه مخاطب است . اثرگذاری رسانه زمانی واقعی است که باعث تغییر در رفتار مخاطب شود. اثرپذیری ماندگار، یک امر ناگهانی نیست و در بلند مدت اتفاق می افتد.
او ادامه داد: ما نمی توانیم درباره تاثیر رسانه به عنوان یک مولفه تک بعدی و تنها عامل صحبت کنیم، هر فردی و گروه اجتماعی در جامعه از عوامل بسیار زیادی متاثر می شود، در درجه اول افراد از خانواده، مدرسه،گروه دوستان و فعالیت های آزاد و حرفه ای و داوطلبانه ای که انجام می دهند، مطالعه کتابی که دارند، متاثر می شوند و نمی توان از رسانه انتظار معجزه داشته باشیم. رسانه تنها عامل تعیین کننده باورها و رفتارهای انسان نیست.
این جامعه شناس با اشاره به سنجش میزان تاثیر گذاری یک پیام دینی توضیح داد: هر ارتباطی دارای فرستنده و پیام و گیرنده و بازخوردی است و در این بستر، هر ارتباطی می تواند تاثیر خود را داشته باشد، اما اینکه پیام چگونه ارسال و یا چگونه دریافت شود، بسیار مهم است. به همین خاطر رسانه به سهم خود می تواند در اندیشه های دینی اثرگذار باشد، اما مساله اصلی، اندازه گیری تاثیرات و فهم تاثیرات است. البته روش های تحقیقی در این حوزه وجود دارند، اما هیچ کدام صد در صد نیست.
در ادامه این نشست دکتر مهرابی با تاکید بر وجود سنجه های علمی برای فهم اثر گذاری یک پیام دینی توضیح داد: زمانیکه از اثربخشی صحبت می کنیم، باید هدف خود را مشخص کنیم که اثر چه هدفی را دنبال می کند. چون اگر در اثر بخشی، هدف، پیام باشد وقتی پیام را به مخاطب می رسانیم و قصد ایجاد اثر را در فرد داریم، باید مشخص کنیم که هدف اثر چیست؟ آیا تفکر یا نگرش فرد باید تغییر کند یا اینکه رفتارش باید تغییر کند؟ هر کدام از این موارد نیازمند طی کردن مراحل خاص خودش است که از همان ابتدا که پیام تولید می شود، یک پیش زمینه هایی دارد.
او ادامه داد: ما جمعیت را مورد مطالعه قرار می دهیم که این پیام برای چه کسانی قرار است ارسال شود، وقتی اثر بخشی را فقط به رسانه نسبت دهیم اما اینکه مشخص نکنیم روی چه مخاطبانی و اثر بخشی از چه پیام هایی باشد، هاله ای بزرگ از ابهام و تیرگی به وجود می آید که نمی توانیم درباره اثر بخشی یک پیام در رسانه به نتیجه گیری برسیم. زمانیکه مشکلی را از قبل تعریف کنیم و بر اساس داده های علمی به یک راهبرد برسیم که بخشی از این راهبرد ارائه محتوا از طریق رسانه انجام می شود و وقتی به این نتیجه رسیدیم که یک رفتار و نگرشی باید تغییر کند، آنوقت ما وارد دنیای علمی می شویم و آنجا می توانیم راهکار مشخصی ارائه دهیم و بر اساس این راهکار، معیار هایی را مورد سنجش قرار می دهیم. طی این مسیر که آخرین مرحله آن ارزیابی معیار است، می توانیم درستی یک مسیر را تعیین کنیم که این هم فرایند علمی خود را دارد، یا بر اساس تحقیق های مشخصی که وجود دارند استفاده می کنیم-اندازه گیری آماری–، یا از تاثیر واقعی که درباره یک جمعیت اتفاق افتاده را بررسی می کنیم و این دو مولفه را کنار هم می گذاریم و نتیجه می گیریم که این برنامه خوب بوده یا نه.
او بیان کرد: البته طی این مسیر هم با یک سری نظارت ها در حوزه علمی انجام می شود که به نوعی نظارت وفاداری نام دارند. به این معنا که اساسا برنامه ای که بر اساس تحقیقات اولیه مطرح شده و چیدمان شکل گرفته و طی یک مرحله ای هم این اجرا شده آیا به آن اصول اولیه وفادار و پایبند مانده اید؟ اگر قدرت های آمار را ببینیم که منفی بوده، مشخص می شود که طرح این برنامه از اساس خوب نبوده است و در حوزه تاثیر گذاری خوب نبوده و یا اینکه خوب اجرا نکردید. پس در هر دو حالت برنامه نیازمند بازنگری است.مشخص کردن سنجه و مستندات علمی درباره اثربخشی پیام های دینی یک رسانه بسیار مهم است.
در ادامه این نشست دکتر کوثری با توضیح درباره شناخت سازمان و عملکرد آن بیان کرد: قبل از بحث پیام، باید به مفهوم کارآمدی و اثربخشی رسانه ها بپردازیم. هر چند واژه اثربخشی مقداری در ادبیات ما ابهام دارد و چندین واژه را در برمی گیرد به نظرم باید قبل از هر چیز درباره سازمان رسانه و کارکردهایی که از این رسانه انتظار داریم، صحبت کنیم. اولین اشکال در این سطح به وجود می آید.
او ادامه داد: بخش دیگری به عملکرد سازمان رسانه ای برمی گردد که در هر دو این بخش ها می توان بحث کرد. در سطح سازمان ها، امروزه به پی اس پی ها یا سرویس بردکست و…، معمولا با ناکارآمدی در تمام دنیا و ایران مواجه شدند. یعنی به آن انداره که بودجه دریافت می کنند و پرسنل دارند، کیفیت مناسبی در تولید محتوا ندارند. سازمان های رسانه ای که پول دولتی می گیرند و تابع دولت ها هستند و خدمات عمومی می دهند، در جهان دچار بحران شدند و این بحران آنها در رقابت با بخش خصوصی به وجود آمده است که نمونه این را در رسانههای خودمان دیدیم. بههمینخاطر عملکرد خود سازمان ها باعث بی اثر شدن پیام است. این هم مساله مهمی است که در همین سازمان ها چه افرادی با سطح سواد و تخصص کار می کنند. به نظرم در ساختار ایدئولوژیک در همان ابتدای کار، ناکارآمدی مشخص می شود.
این استاد دانشگاه با توضیح درباره تاثیرات کارکنان حرفه ای در یک رسانه گفت: یعنی افرادی در این ساختارها به کار گرفته می شوند که از همان ابتدای کار ناکارآمد هستند و نمی توانند رقابت کنند و ما شاهد این مساله در سایر سطوح فرهنگی و اجتماعی هم هستیم. این سطح شاید در ابتدا به نظر نیاید، اما مهم است. ناکارآمدی در سازمان های رسانه ای در یک بافت ایدئولوژیک شروع می شود و مرحله بعدی مربوط به اثر بخشی پیام رسانه برمی گردد.
دکتر کوثری ادامه داد: ارزیابی کردن کارآمدی سازمان های رسانه بسیار مهم است که شامل سازمان، تشکیلات، حرفه ای بودن میزان کار بلد بودن و تناسب بین درون دادهها و برون دادهها، می شود که در ایران باید جدی گرفته شود و هر چه به سمت بحران های مالی دولتها پیش می رویم این مساله جدی تر می شود و باید درباره بودجه هایی که صرف برنامه های رسانه ای می شود، اما چه اثر بخشی دارد، را مطالبه کنیم.
دکتر کوثری با انتقاد به پژوهش های موجود درباره اثرگذاری پیام های دینی در رسانه ها تصریح کرد: گام دوم این بحث، پیام های رسانه ای و اثر آن بر مخاطب است. تحقیقات زیادی در دنیا انجام شده و مدل های مختلفی برای این مسائل ارائه شده و مستلزم چیزی بیش از ادعاست. شاید در این جلسه هم فقط تحلیل های خودمان را ارائه دهیم و دارای مستندهای دقیق علمی در این حوزه نباشیم، چرا که در این عرصه، دانشجویان ارتباطات به خاطر اینکه سنجش اثر بخشی برنامه های رسانه دارای زحمت است، زیر بار تحقیقات در این حوزه نمی روند و این خطری است که بخش مهمی از مساله اثرسنجی و مطالعات این حوزه حذف شود و این یک نقض است و من هم به جز چند اثر ترجمه شده، تحقیق جدی در این حوزه ندیدم و دیتا در این حوزه کم است و خروجی تحقیقات پیمایشی هم به دلایلی در این حوزه معمولا غلط است.
در ادامه این نشست دکتر راودراد با اشاره بر اهمیت شناخت دقیق از رسانه در تاسیس یک رسانه گفت: با صحبت های دکتر کوثری که گفتند باید درباره سازمان های رسانه ای صحبت کنیم موافقم و نکته مهمی است و باید سازمان های رسانه ای دولتی را در نظر نگیریم چرا که بحث آن جداست. اما اگر کسی در هر رشته ای که بوده و یا دغدغه داشته باشد، می خواهد از طریق تاسیس یک رسانه آگاهی بخشی کند، مشکل از همینجا شروع می شود. در واقع مشکل بخشی از رسانه های خصوصی ما همین مساله است که آنها از خود رسانه شناختی ندارند و معتقدند توانایی رسانه یعنی همین.
او ادامه داد: در حالیکه اگر کسی به فکر تاسیس یک رسانه است باید رسانه ها رابشناسد و شناخت نسبت به نظریه ها داشته باشد و رابطه رسانه و جامعه را بداند و مقتضیات رسانه را بداند و…بهخاطر همین کسی که از همان ابتدا دغدغه دارد، اما دانش و تخصصی درباره رسانه و جزئیات آن ندارد، با ایجاد و تاسیس رسانه به شکست خود میدان داده است.توانایی مدیریت رسانه و شناخت رسانه در اثرگذاری پیام تاثیر دارد.
دکتر کوثری با آسیب شناسی برنامه های دینی در رسانه ها گفت: حال باید چه اقداماتی انجام داد تا رسانه ها موفق شوند و سوال دوم اینکه چرا رسانه ها موفق نیستند؟ از دو طرف می توان به موضوع نگاه کرد. عنصر اساسی در رسانه های دینی ما این است که متأسفانه تفاوت بین منبر و رسانه وجود ندارد و تصور می کنند، رسانه همان منبر است و این بزرگترین خطاست و برخی اساتید ارتباطات هم این بحث را داغ کردند و این بزرگترین توهمی است که وجود دارد و همین نگاه باعث می شود از رسانه استفاده درستی نداشته باشیم.
این استاد دانشگاه هشدار داد: تصور می شود تمام مشکلات جامعه به شُبهات برمی گردد و کار رسانه پاسخگویی به شُبهات است. در حالیکه اصلا اینطور نیست و شُبهات یک بخش است نه تمام بخش. وقتی همین مبنا را برای رسانه می گذارید راه افول را برای خود باز و راه ارتباط مخاطب را برای خود می بندید. نکته بعدی مدل اثرگذاری رسانه ای است که این مدل در صدا و سیما تکرار شده و عمدتا در رسانه های دیگر هم به وفور دیده می شود که الهام گرفته از مدل کاشت رسانه ای است. یعنی اگر دائم یک موضوع را بگویید خودش این بذر را در مخاطب پرورش می دهد. این موضوع ممکن است در جاهایی اثرگذار باشد، اما در مباحث رسانه دینی، این تکرار به واکسینه شدن افراد منجر می شود و بی اثر است.
او ادامه داد: تحقیقات در عرصه مطالعات تبلیغات این مساله را نشان داده که تکرار پیام هایی که محتوای بازدارنده دارد، موجب اثر بیشتر نمی شود. نکته بعدی عدم رقابت است، زمانیکه محتوای ما از یک رسانه منتشر می شود و رقیبی مقابل آن قرار ندارد، قطعا اثر گذاری پیام هایش رو به کاهش است و به تدریج در پیله ای از خود قرار می گیرد و هیچ گاه به اثرگذاری و اصلاح خود فکر نمی کند و به سمت تضعیف شدن پیش می رود.
دکتر کوثری با اشاره به عوامل دخیل در بی اثر شدن پیام های دینی گفت: عامل دیگر مناسکی شدن است. ما از دین توقع چه چیزی داریم؟ همه دین مناسک نیست. اما در برنامه های صداوسیما شاهد مناسکی شدن دین هستیم ،یعنی مدام ظواهر و بخشی از دین که معمولا با تکرار هست و اندیشه ای در آن ها نیست و ساعت رسانه را بدون توجه به کیفیت و خروجی آن پر می کنند. البته برخی ژانرهای دیگر در برنامه های دینی به کار می برند، مثلا برنامه هایی که سخنران مونولوگ محور و تک گو هست، در اینجا شاید بتوانیم بگوییم شعور را به جای شور انتخاب می کند و نقص مناسک گرایی را می پوشاند. اما نکته ای که در اینجا هست، وظیفه یک رسانه دینی این است که هویت دینی را دچار انسداد نکند. به این معنا که این هویت دینی را به گردش بیاندازد که این مهم از طریق برنامه های تعاملی و ارتباط با مخاطب امکان پذیر است.
او ادامه داد: وقتی می گوییم ارتباطات دینی، مستلزم گردش جریان های مختلف است که در تعارض با یکدیگر در مواجه با هم باشند، چون این گردش باعث ارتباطات دینی می شود.
دکتر راودراد درباره عوامل مهم در اثرگذاری پیام دینی گفت: در مباحث اثر گذاری، اعتماد مخاطب بسیار مهم است اگر مخاطبی اعتماد به رسانه داشته باشد، پذیرش حداکثری هم خواهد داشت، اما اگر مخاطب به رسانه اعتماد نداشته باشد، در اینصورت آن رسانه بهترین کار و عملکرد هم داشته باشد، به آن اندازه که انتظار می رود، نمی تواند اثر گذار باشد، چون مخاطب به آن توجه نمی کند.
او ادامه داد: بحث دیگر تنوع مخاطب است. وقتی رسانه ای در سطح ملی کار می کند باید به انواع مخاطب توجه کند و همه نوع مخاطب را در تولید برنامه های خود در نظر بگیرد چرا که در این حوزه مخاطب شناسی به اثرگذاری پیام می انجامد.
این جامعه شناس با انتقاد به ژانر برنامه های دینی در تلویزیون بیان کرد: تلویزیون بمباران پیام های دینی را دارد که مخاطب نسبت به آن سِر می شود و دیگر به آن توجهی نمی کند. برای فهم اثرات پیام های دینی در یک رسانه نیازی به کار میدانی نیست و ما می توانیم متون را تحلیل کنیم و بر اساس دانش و دانسته های مربوط به مباحث دینی، بفهمیم که این برنامه دینی در چه سطحی قرار دارد و می توان از اثرات احتمالی هم صحبت کرد.
او ادامه داد: تک گویی در برنامه های دینی تبعات زیادی بر روی مخاطب دارد. از همان طرح سوال های فراوان در ذهن مخاطب گرفته تا ایجاد سردرگمی برای او و کسی جوابگوی سوالات اون نیست. در حالیکه باید برنامه های دینی به سمت تعاملی شدن بروند، چرا که هم به شناخت برخی مخاطبان می انجامد و هم بداند چطور پاسخگوی سوالات را بدهد.
راودراد چندین پیشنهاد را برای اثر گذاری پیام دینی در نظر گرفت و توضیح داد: باید بدانیم درباره چه جامعه ای صحبت می کنیم چون جوامع مختلف از نظر میزان دینی بودن با هم متفاوتند. ما هم جامعه دینی داریم هم غیر دینی. اما جامعه غیر دینی به معنای این نیست که مردمش دین دارن نیستند. منظور همان سکولار بودن است و دین را با سیاست ترکیب نمی کنند.
او ادامه داد: از طرفی دیگر باید در تولید برنامه های دینی به این نکته توجه کنیم که ما انواع مخاطب را داریم، مخاطب عام و مخاطب خاص. مخاطب عام به دنبال بحث دینی خاصی نیست و به صورت تصادفی یک برنامه دینی را می بیند. اما مخاطب خاص انتخابگر است و می گوید من می خواهم حرف های دینی بشنوم. مخاطب خاص چون انتخاب کرده، توجه می کند و دقت دارد و دنبال جواب های سوالاتش است و آموزه ها را می تواند دریافت کند. متأسفانه رسانه ملی ما برای مخاطب عام ما در مناسبت های مذهبی، برنامه ای ندارد و این مخاطبی که از روی ناچاری به تماشای برنامه دینی می نشیند، اصلا از این برنامه ها تاثیر نمی پذیرد و شاید اثر منفی هم برایش داشته باشد و احساس کند وقتش تلف می شود.
این جامعه شناس معتقد است، رسانه دینی زمانی می تواند اثر گذار باشد که مخاطب انتخابش کرده باشد. رادیو و تلویزیون اقتضائات متفاوتی دارند. برنامه هایی که در تلویزیون پخش می شود را نمی توانیم در رادیو پخش کنیم به خاطر همین باید به نوع رسانه توجه داشته باشیم.
او توضیح داد: برنامه های دینی در تلویزیون می تواند بیشتر مرتبط با مناسک دینی باشد که ارتباطی با آن شور مذهبی دارد، ولی رادیو چون با کلمات سرو کار دارد می تواند صحبت های جدی تر نسبت به پیام های دینی داشته باشد و کاملا آگاه بخش باشد. رسانه های تصویری در چند قالب زمینه ای می توانند در حوزه اثر گذاری پیام دینی، کمک کننده باشند. اولین قالب سریال و فیلم کوتاه، دومین قالب نماهنگ است . بهترین سریال دینی که در این سال ها دیدم، سریال شب دهم کار آقای فتحی بود که هم سرگرم کننده بود، هم به پیام های دینی می پرداخت، و به نوعی انگار به مخاطب عام و خاص توجه داشته است.
دکتر مهرابی در پاسخ به این سوال که کدام رسانه نوشتاری در فضای آنلاین اثربخش تر است، گفت: ابتدا باید تفاوتی بین نوع پیام ها قائل شویم تا بعد به سراغ میزان تاثیر بخشی پیام رسان ها برویم. اساسا من با برنامه مونولوگ هم مخالفتی ندارم. این مسئله به استراتژی ارتباطی ما برمی گردد. وقتی می خواهیم یک پیام اثر بخش شود، می گوییم چطور می توانیم فرد را نسبت به پذیرش پیام اقناع کنیم. اساسا وقتی این موضوع را مطرح می کنیم به سمت استفاده از نظریه ها کشیده می شویم در چنین شرایطی می خواهیم محتوایی طراحی کنیم تا به مخاطبان خود آگاهی دهیم. وقتی بحث آگاهی پیش می آید به سمت نظریه هایی می رویم که در افراد ایجاد آگاهی می کنند. این نظریات متعدد هستند، یکی از آن ها نظریه پردازش اطلاعات است. در این نظریه می گوییم که ما می خواهیم فرد نسبت به فلان موضوع آگاهی داشته باشد.
دکتر مهرابی ادامه داد: وقتی می خواهید ایجاد آگاهی کنید، چون یک طرفه است، پیامتان باید دارای یک سری ویژگی ها باشد مثل اینکه پیام ساده باشد، جلب توجه کند، پیام را به بخش های کوچک تقسیم کند.
او در ادامه به توضیح نظریه مدل بیشینه سازی دستکاری پرداخت و گفت: این نظریه دو جزء دارد. نشانه های مرکزی و پیرامونی. به عبارتی اگر فرد نیازمند اطلاعات باشد توجه به نشانه های مرکزی اثرگذار خواهد بود. اگر نیازمند اطلاعات نباشد باید از نشانه هایی استفاده کرد که می توان برای او ارزش باشد تا ساختار خاصی به پیام دهد و اثربخشی آن تقویت شود.
دکتر مهرابی گفت: وقتی می خواهیم فرد را آگاه کنیم، براساس مطالعات صورت گرفته نتیجه می گیریم که ما باید یک استراتژی در پیش بگیریم که در رفتار فرد تغییر ایجاد شود. اولین سوالی که مطرح می کنیم می گوییم که می خواهیم به یک حالت مطلوب برسیم. باید ببینیم که این حالت مطلوب چقدر مشکل است و چقدر هزینه دارد. به عنوان مثال گاهی فرد انجام رفتاری را حق مسلم خود می داند مثل روزه خواری در ماه رمضان یا رفتن با موتور در تونل. گاهی شما دوست دارید که رفتارتان را تغییر دهید، گاهی رفتاری دارید که مشکل است ولی پیامدهای آن را نمی دانید، گاهی هم می دانید تغییر یک رفتاری به شما کمک می کند ولی به دلایل شخصی و محیطی قادر به انجام آن نیستید.
او ادامه داد: برای اینکه رفتارهایی که می خواهیم تغییر دهیم ابتدا بحث اقناع پیچیده تر می شود و از نظریه های پردازش اطلاعات گذر می کنیم و رفتارها را دسته بندی می کنیم تا رفتار را تغییر دهیم. برای ایجاد تغییرات صرف، ارائه اطلاعات مناسب نیست به همین دلیل باید اقدامات دیگری انجام داد به عنوان مثال رسانه در فرد ایجاد خودباوری کند، حمایت و یا فشار اجتماعی ایجاد کند، بازخورد مثبت دریافت کند و… .
دکتر مهرابی با اشاره به نقش نظریه در تغییر رفتار گفت: وقتی نوع رفتار را تشخیص دادیم و گفتیم برای آن چه تغییراتی نیاز است به این می رسیم که نظریه ها چه کاری برای ما انجام می دهند. کورت لوین می گوید هیچ چیز به اندازه یک نظریه کاربردی خوب نیست. به عبارتی منظورش این است که برای تغییر هر رفتاری باید از نظریه ها و سازه ها استفاده کنید. نظریه ها با هم فرق دارند و هرکدام با توجه به پیشینه و هدفشان دارای کارکرد خاصی هستند و باید از آن ها متناسب با محیط خود استفاده کرد.
او با تاکید بر اینکه باید شناختی از محیط رسانه ای داشته باشیم، گفت: مطالعات صورت گرفته نشان داده که رسانه های سنتی، همچنان رسانه های زنده دنیا هستند و نمی توان شاهدی پیدا کرد که آن ها به مراحل پایانی عمرشان رسیده اند. روزنامه های بزرگی که تا چند دهه پیش به صورت چاپی منتشر می شدند و هزاران خواننده داشتند، الان خواننده های آنلاینشان بیشتر شده است.
دکتر مهرابی با بیان اینکه باید تمایز و تفکیک بین رسانه سنتی و آنلاین با احتیاط صورت گیرد، گفت: به عنوان مثال خیلی اوقات پیش آمده که برای دیدن برنامه شبکه سه وارد سایت آن شدیم. علاوه بر آن باید بدانیم که در عرصه جهانی چه اتفاقی درباره رسانه ها می افتد. ما خیلی راحت می توانیم رسانه های آنلاین را پیگیری و آنالیز کنیم ولی چنین امکانی برای رسانه های سنتی وجود ندارد.
او در ادامه به وضعیت فعلی رسانه های آنلاین پرداخت و گفت: در مطالعه ای که در سال ۲۰۱۹ انجام شده، از حدود ۱۲ ساعتی که مخاطب استفاده می کند، حدود ۶ ساعت و ۴۵ دقیقه یا ۶۵ درصد از زمان را در محیط آنلاین سپری می کند. از این زمان حدود یک ساعت و ۴۵ دقیقه برای دیدن تلویزیون آنلاین، یک ساعت و ۱۵ دقیقه موسیقی، یک ساعت مطبوعات آنلاین و ۲ساعت و ۲۰ دقیقه هم در شبکه های اجتماعی است که شبکه های اجتماعی بیشترین سهم را دارند.
دکتر مهرابی ادامه داد: حدود ۴ میلیارد و ۷۶۰ میلیون نفر به نحوی از شبکه های اجتماعی استفاده می کنند. اگر جمعیت ۱۸ سال به بالا را در نظر بگیریم، در عرصه جهانی ۷۸ درصد از افراد از این شبکه ها استفاده می کنند. در ایران جوانان ۱۸ سال به بالا ۹۸ درصد از شبکه های اجتماعی استفاده می کنند. بنابراین ما در تغییر استراتژی محتوا به دلیل داشتن اثربخشی، نیازمند چند اقدام هستیم که یکی از آن ها تقسیم بندی مخاطب است.
دکتر کوثری هم در ادامه صحبت های قبل خود گفت: بوردیو معتقد است که ادیان در جهان در حال آفر دادن به مردم هستند و می گوید چون منابع هویت بخش متکثر شده اند، ادیان شروع به آوانس دادن به مردم کردند تا سهم خود را از مخاطب حفظ کنند. نکته این بحث آن است که منابع هویتی خیلی متکثرتر از گذشته شده و بنابراین در اینکه باید با رسانه چکار کنیم باید به این نکات حواسمان باشد.
این استاد ارتباطات در ادامه به رابطه متن، نامتن و فرامتن اشاره کرد و گفت: هر متن رسانه ای که تولید می کنیم یک نوع نامتنی در خود دارد که همیشه در کنترل شما نیست. به عبارت دیگر بخشی از حرفی که به مخاطب می زنید، اندیشیده و کنترل شده است، بخش دیگر آن نامتن و فرامتن است که گفتمان کلی پیام دینی در آن عمل می کند.
دکتر کوثری تاکید کرد: آیا در کنار گفتمان های دینی اجازه به گفتمان های رقیب هم می دهیم که در رسانه ظهور پیدا کنند؟ به عقیده من ما در عملکرد رسانه های دینی خود به سمت تک گفتمانی رفتیم. در اینجا یک نوع رابطه «دین و قدرت» و «پوپولیسم دینی» به وجود آمده است و اجازه نمی دهد صداهای متفاوت از دین به گوش مردم برسد. متاسفانه این پوپولیسم دینی مخاطب خود را به مقلد کاهش می دهد.
او ادامه داد: به عقیده من دو نوع قشر خاکستری داریم. قشر خاکستری صرف و قشر خاکستری متفکر. بخشی از محتوای فضای مجازی، بازتولید دعواهای فضای واقعی است و نمی تواند فضایی باشد که قشرِ خاکستریِ آماده و بلاتکلیف را جذب کند. علاوه بر آن دین بدون آزادی تفکر امکان پذیر نیست، متاسفانه در این سال توصیف عجیبی از آیه «لا اکراه فی الدین» شده است گویی «اکراه فی الدین» وجود دارد و تو باید به این گفتمان که برای تفکر آزادی قائل نمی شود، تسلیم شوی. این عملکرد باعث می شود که در مدل های رسانه ای مان نتوانیم موفق شویم.
دکتر کوثری تاکید کرد: اگر ما می خواهیم یک رسانه دینی داشته باشیم، باید استقلال داشته باشد و در این استقلال اجازه دهیم تا صداهای مختلف شنیده شود. صداهای مختلف صرفا صداهای معاند یا ضد دین نیست بلکه صداهای مختلفی است که در خود دین وجود دارد. در میزگردهای صداوسیما چه کسانی دعوت می شوند؟به شخصیتشان کاری ندارم ولی اکثرشان از یک تقریر از اسلام هستند. این عملکرد نمی تواند قشر خاکستری را جذب کند و اثرگذاری را کاهش می دهد.
دکتر کوثر گفت: من معتقدم بسیاری از افراد در رسانه های دینی، مردم (الناس) را قبول ندارند و مشکل از اینجا شروع می شود که احترام و حرمتی برای ناس قائل نیستند. چون ناس گروهیست که متفکر می اندیشد و خداوند هم در قران برای آن احترام ویژه ای قائل است. رسانه دینی باید تنوع الناس را بپذیرد. این در حالیست که قبول ندارند و اثرگذاری خودش را از دست می دهد. علمای تعلیم و تربیت به آن اثر دریاچه قو می گویند. یعنی همه قوها سفید هستند و قوی متفاوتی در دریاچه نیست.
دکتر کوثری با بیان اینکه درباره شبکه های اجتماعی تحقیقات مختلفی وجود دارد، گفت: یک دسته از تحقیقات معتقدند که شبکه های اجتماعی یک فضای مدنی جدید به وجود نیاوردند بلکه در واقع بازتولید حرف ها و دعواهایی هستند که در فضای واقعی وجود دارد. پس آدم ها با آن تفکرات همان حرف ها را در فضای مجازی به هم می زنند. بنابراین یک نوع تقویت و تشدیدی وجود دارد. آنچه برای قشر خاکستری لازم داریم، تفکر صلح آمیز است نه تفکر جدلی یا متخاصم. شاید بتوان گفت در مسائل دینی رسانه های سنتی بهتر از آنلاین عمل می کنند. یعنی هنوز می توان گفت تلویزیون ها(نه تلویزیون ملی) قویترین عوامل اثرگذاری هستند. فضای مجازی می تواند برای نسل جوان فضای جذاب و مناسبی باشد البته اگر جاهایی مثل کلاب هاوس باشند تا مواجهه و مباحثه دینی در آن صورت بگیرد.
دکتر راودراد هم در ادامه با بیان اینکه در رابطه دین و رسانه، سه نظر اصلی وجود دارد، گفت: یک عده معتقدند که رسانه ها محصولات دنیای مدرن هستند و دین برای دنیای سنت است. بنابراین این دو با هم سازگار نیستند. یعنی نمی توان از رسانه انتظار برنامه دینی و تاثیرگذاری داشت. عده ای هم معتقدند که رسانه صرفا یک بستر و ابزار است و می توان کاملا از آن استفاده دینی یا غیر دینی کرد. دسته سوم معتقدند رسانه می تواند دینی باشد به شرطی که محتوای دینی متناسب با رسانه دینی باشد یا به عبارتی دینِ رسانه ای شده. این مسئله نقطه نهایی احتمال تاثیرگذاری مثبت است ولی در سر دیگر طیف صرفا از رسانه دینی استفاده می کنند و خطابشان به مخاطب دیندار است.
او ادامه داد: وقتی از دین رسانه ای شده می گوییم باید بپذیریم این دینی است که به زبان رسانه ترجمه شده است. اگرچه در هر ترجمه ای مقداری از محتوا از بین می رود با این حال بهتر از این است که با نگاه مستقیم، مخاطب را فراری دهیم. اگر ما برنامه های دینی را به این چند دسته تقسیم کنیم شامل؛ برنامه های پخش مستقیم دینی، ظاهرگرایی مذهبی به معنای مناسک گرایی و دیگری برنامه های سرگرم کننده غیر دینی و برنامه های سرگرم کننده دینی. به این مورد آخر دین رسانه ای شده می گوییم یعنی مخاطبش همه مردم است نه صرفا افراد دیندار.
دکتر مهرابی در پاسخ به این پرسش که در محتوای دینی چه فرم هایی بهتر است در نظر گرفت، گفت: وقتی می خواهیم محتوایی ارائه دهیم، بحث بازاریابی اجتماعی مطرح می شود که بر خلاف بازاریابی تجاری دنبال حاشیه سود نیست. بلکه دنبال این است که یک ایده اجتماعی و فکر را به مخاطب بدهد. در اینجا ارتباطات نقش خودش را ایفا می کند و در کنار سه p ارتباطات به عنوان چهارمی خودش را مطرح می کند. شاید بگویید ارتباطات c است ولی خودش را به عنوان promotion بازتولید می کند. کاربران رسانه های سنتی از شبکه های اجتماعی هم استفاده می کنند و ما در شرایط فعلی در جهان چند رسانه ای استفاده می کنیم که ضرورت استفاده از محصولات چند رسانه ای را تاکید می کند. یعنی اگر بخواهیم پیامی اثرگذار باشد، باید بر روی چند قالب کار کرد.
نظرات