به گزارش خبرنگار پایگاه خبری علوم انسانی مفتاح، نشست علمی «چیستی و الزامات مطالعات میانرشتهای قرآن کریم» توسط گروه مطالعات میان رشتهای قرآن کریم با ارائه دکتر احمد پاکتچی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، در تاریخ ۴ آبان ماه برگزار شد؛ در این نشست استاد برجسته علوم قرآن و حدیث، به تبیین مفهوم و الزامات مطالعات میانرشتهای پرداخت و تأکید کرد که میانرشتگی در علوم قرآنی زمانی معنا مییابد که دیالوگ واقعی میان دو یا چند رشته علمی شکل گیرد و نه صرفاً بهکارگیری دانشها در خدمت یک حوزه دیگر. وی هشدار داد که بسیاری از پژوهشهایی که عنوان میانرشتهای بر خود دارند، در حقیقت تنها کاربردیسازی علوم دیگر در حوزه قرآن هستند و فاقد ماهیت میانرشتهایاند.
مفهوم «میانرشتهای» و خطای رایج در ترجمه آن
دکتر پاکتچی در آغاز سخنان خود با اشاره به ریشه واژه «Interdisciplinary» گفت:
«وقتی از مطالعات میانرشتهای سخن میگوییم، در واقع از پیوند میان دو یا چند دیسیپلین علمی صحبت میکنیم؛ اما بسیاری از پژوهشگران بدون توجه به این نکته، هر نوع استفاده از علوم در بررسی متون دینی را میانرشتهای مینامند، در حالی که چنین نیست.»
وی افزود: «در اصطلاح علمی، واژه “Inter” به معنای میان و “Discipline” به معنای رشته علمی است. بنابراین زمانی میتوان گفت مطالعهای میانرشتهای است که دو یا چند رشته علمی مستقل در یک گفتوگوی متقابل شرکت داشته باشند؛ در غیر این صورت، صرف استفاده از یافتههای یک علم برای فهم پدیدهای دیگر، کاربردیسازی است نه میانرشتگی.»
قرآن کتاب مقدس است، نه رشته علمی
این استاد حوزه علوم قرآنی با تفکیک میان «قرآن بهعنوان متن» و «علوم ناظر به قرآن» تصریح کرد:
«یکی از خطاهای رایج در میان برخی محققان آن است که قرآن را بهمثابه یک رشته علمی در نظر میگیرند، در حالی که قرآن، یک متن مقدس است، نه یک علم. گفتوگو و پیوند میانرشتهای تنها زمانی معنا دارد که هر دو سوی آن از جنس علم باشند. از این رو، نمیتوان گفت میان قرآن و زیستشناسی یا قرآن و فیزیک رابطه میانرشتهای برقرار شده است، بلکه باید گفت از علوم طبیعی برای فهم موضوعات قرآنی استفاده شده است.»
به گفته وی، این تمایز ظریف اگر نادیده گرفته شود، سبب گسترش سوءتفاهم علمی و تولید آثار سطحی با عنوان میانرشتهای میشود که نه از نظر روششناسی و نه از منظر علمی، اصالت ندارند.
خطر «مد و فشن علمی» در فضای دانشگاهی
دکتر پاکتچی با انتقاد از پدیدهای که آن را «مد علمی» خواند، گفت:
«متأسفانه در فضای علمی کشور، گاهی مفاهیم و اصطلاحات جدید بهصورت مُدگونه رواج پیدا میکنند. زمانی معناشناسی مُد بود، امروز میانرشتگی مُد شده است. نتیجه این شتابزدگی، تولید انبوهی از مقالاتی است که صرفاً برچسب میانرشتهای دارند، اما در واقع هیچ ارتباط علمی واقعی در آنها شکل نگرفته است.»
وی تأکید کرد: «اگر دیالوگ واقعی میان دو یا چند رشته شکل نگیرد، آنچه تولید میشود نه علم جدید است و نه فهم عمیقتر از قرآن، بلکه تنها ظاهری میانرشتهای دارد که در عمل به سردرگمی نظری و بیاعتباری علمی منجر میشود.»
دو الگوی اصلی در ارتباط میان علوم
به گفته پاکتچی، تعامل میان علوم میتواند در دو سطح متفاوت شکل گیرد:
۱. الگوی نامتوازن (خادم و مخدوم)؛ جایی که یک علم، دادهها یا روشهای خود را در اختیار علم دیگری میگذارد بدون آنکه تأثیری متقابل دریافت کند.
۲. الگوی متوازن (تعامل زاینده)؛ جایی که دو یا چند علم در گفتوگویی متقابل قرار میگیرند و از دل آن، دانشی جدید متولد میشود.
او در توضیح این دو الگو گفت:
«در حالت نخست، مثلاً علم تاریخ به علوم سیاسی خدمت میکند؛ دادههای تاریخی به تحلیل سیاسی عمق میبخشد، اما چیزی به تاریخ اضافه نمیکند. اما در حالت دوم، مانند پیدایش علوم شناختی (Cognitive Sciences)، چند رشته علمی با هم ازدواج میکنند و حاصل آن دانشی نو است که پیشتر وجود نداشت.»
نمونههای موفق و ناموفق میانرشتگی
پاکتچی در تشریح نمونههای واقعی از تعامل میان علوم گفت:
«در مواردی مثل ارتباط روانشناسی و آموزش، یا زبانشناسی و معناشناسی، تعامل متوازن میتواند به تولد حوزهای جدید منجر شود؛ اما پیوند دادن حوزههایی که از نظر موضوع و روش بیارتباطاند، مانند مامایی و زبانشناسی، عملاً ناممکن است. هر علمی، همانند بدن انسان در پیوند اعضا، باید توان پذیرش و سازگاری با علم دیگر را داشته باشد، در غیر این صورت، این پیوند رد میشود.»
وی افزود: «همانطور که در پیوند عضو، بدن ممکن است عضو ناسازگار را پس بزند، در علوم نیز اگر مبانی معرفتی و روششناختی دو رشته با هم همخوانی نداشته باشد، تعامل علمی واقعی شکل نمیگیرد.»
قرآن در مرکز مطالعات میانرشتهای: موضوع یا شریک گفتوگو؟
در ادامه نشست، برخی حاضران پرسیدند نقش قرآن در مطالعات میانرشتهای چیست؟
دکتر پاکتچی در پاسخ توضیح داد:
«قرآن موضوع مطالعات میانرشتهای است، نه طرف گفتوگو. این قرآن نیست که در کنار یک رشته علمی قرار میگیرد، بلکه علومِ ناظر به قرآن، مانند تفسیر، معناشناسی قرآن یا جامعهشناسی دینی، میتوانند در تعامل با علوم دیگر قرار گیرند.»
وی افزود: «اگر مثلاً روانشناسی و جامعهشناسی در تحلیل پدیدهای قرآنی وارد دیالوگ شوند، آنگاه میانرشتگی رخ میدهد. اما استفاده یکطرفه از یافتههای روانشناسی برای تبیین آیات قرآن، تنها کاربردیسازی علم است نه تعامل میان علوم.»
میانرشتگی متوازن و نامتوازن در حوزه قرآن
به گفته دکتر پاکتچی، در مطالعات قرآنی نیز میتوان این دو الگو را مشاهده کرد:
- در نوع نامتوازن، یک علم (مثلاً زبانشناسی یا روانشناسی) دادههای خود را در خدمت فهم قرآن قرار میدهد.
- در نوع متوازن، دو علم درباره پدیدههای مرتبط با قرآن وارد گفتوگو میشوند و ممکن است از این تعامل، دانشی نو پدید آید.
وی تصریح کرد: «در حال حاضر بیشتر پژوهشهای قرآنی از نوع نخستاند، اما میتوان امیدوار بود که در آینده با توسعه نظریهها و روشهای علمی، نوع دوم نیز در مطالعات قرآنی تحقق یابد.»
شرط پیوندپذیری علوم
پاکتچی در بخش دیگری از سخنان خود با طرح تمثیلی گفت:
«درخت علوم را نمیتوان بیحساب پیوند زد. همانطور که پیوند آلبالو و گیلاس ممکن است بگیرد اما پیوند هندوانه و آلبالو هرگز نتیجه نمیدهد، در علم نیز تنها رشتههایی که اشتراک موضوعی یا روشی دارند، میتوانند تعامل سازندهای داشته باشند.»
او افزود: «اینکه امروز بسیاری از پژوهشگران میکوشند هر علمی را به قرآن پیوند دهند، اگر بدون درک تفاوتهای معرفتی و روششناسی علوم باشد، نتیجهای جز تولید نظریات سطحی و ناسازگار نخواهد داشت.»
از اقتصاد تا زبانشناسی؛ نمونهای از پیوند خلاق
به گفته وی، نمونهای موفق از پیوند میان علوم را میتوان در نظریه «اقتصاد زبانی» دید که نخستین بار توسط زبانشناس روسی، ساکولین، با الهام از مبانی علم اقتصاد ارائه شد.
پاکتچی گفت: «ساکولین با درک مفهوم کمیابی منابع در اقتصاد، آن را به حوزه زبان تعمیم داد و توضیح داد که منابع زبانی نیز محدودند. از اینرو، زبانها بهصورت طبیعی قواعد و واژگان خود را محدود میکنند تا کارآمد بمانند. این نمونهای از میانرشتگی واقعی است، زیرا الگوی نظری یک علم در علم دیگر بازتولید و معنا پیدا کرده است.»
دشواری تعامل علوم انسانی و طبیعی در قرآنپژوهی
این استاد دانشگاه با اشاره به تفاوت ماهوی علوم انسانی و علوم طبیعی افزود:
«در مطالعات قرآنی، معمولاً میخواهیم علوم طبیعی را با علومی از جنس فهم و تفسیر پیوند بزنیم. این امر ممکن است، اما بسیار ظریف و پرچالش است. زیرا یکی بر مبنای مشاهده و آزمایش است و دیگری بر پایه فهم متن. چنین تفاوتی، نیازمند تدابیر دقیق و مقدمات نظری گسترده است.»
او ادامه داد: «در غیر این صورت، همانطور که برخی از پژوهشهای موسوم به “اعجاز علمی قرآن” نشان دادهاند، نتیجه صرفاً تلفیقی سطحی از علم و دین خواهد بود که نه به علم خدمت میکند و نه به معرفت دینی.»
ضرورت نقدپذیری در علوم قرآنی
در بخش پرسش و پاسخ، یکی از دانشجویان درباره نسبت میان نقدپذیری علوم و قداست متن قرآن پرسید.
دکتر پاکتچی در پاسخ گفت:
«نقدپذیری ویژگی همه علوم است، نه فقط علوم طبیعی. البته متن مقدس قرآن ذاتاً نقد نمیشود، اما علوم ناظر به قرآن، مانند تفسیر یا علوم حدیث، نقدپذیرند. ما میتوانیم تفسیر مفسر را نقد کنیم، نه خود قرآن را. این تمایز، شرط اساسی پیشرفت علمی در مطالعات دینی است.»
مطالعات سلامت معنوی؛ نمونهای از میانرشتگی موفق
وی در پاسخ به پرسشی دیگر درباره «مطالعات سلامت معنوی» اظهار داشت:
«اگر مطالعات سلامت معنوی با بهرهگیری همزمان از روانشناسی و پزشکی انجام شود و بتواند از تعامل این دو علم، دانشی جدید بهنام سلامت معنوی را پدید آورد، آنگاه میانرشتگی واقعی و از نوع متوازن تحقق یافته است.»
میانرشتگی نیازمند تدبیر و همزبانی است
دکتر احمد پاکتچی در نهایت تأکید کرد:
«میانرشتگی شعار نیست، فرایندی دشوار و نیازمند تدبیر، همزبانی و همسنخی معرفتی است. نمیتوان هر دو علمی را بدون زمینه مشترک وارد گفتوگو کرد. علوم باید از درون با هم سازگار باشند تا بتوانند زاینده و مولد باشند.»
وی افزود: «در مطالعات قرآنی نیز، اگر بخواهیم پیوندی واقعی میان علوم برقرار کنیم، باید از سطح کاربردیسازی فراتر برویم و به مرحلهای برسیم که علوم انسانی و تجربی در گفتوگویی برابر و هدفمند قرار گیرند. تنها در این صورت است که میتوان از میانرشتگی حقیقی سخن گفت.»
https://ihkn.ir/?p=43561






















نظرات