به گزارش خبرنگار پایگاه خبری – تحلیلی مفتاح علوم انسانی اسلامی، آیت الله مهدی هادوی تهرانی در درس خارج نظام اقتصاد اسلامی که در سال تحصیلی ۹۷-۹۸ برگزار شده بود به تبیین شاخصهای رشد اقتصادی پرداخته که در ادامه به متن آن اشاره می شود.
مفهوم رشد دارای سیر تطور معنایی است که در هر دورهای ملاکها و نشانههایی برای آن مطرح شده و مورد نقض و ابرام قرار گرفته است. ملاکی که متأخرین و اقتصاددانهای معاصر برای رشد بیان کرده و در نظام سرمایهداری نیز به آن رسیدهاند، «تولید ناخالص ملی» و «تولید ناخالص داخلی» است؛ به این بیان که افزایش تولید ناخالص داخلی یا تولید ناخالص ملی نشان از رشد اقتصادی است و کاهش آن نشان از افت اقتصادی است.
تولید ناخالص ملی با تولید ناخالص داخلی تفاوت دارد هر چند به لحاظ عددی گاهی اوقات تفاوت کمی پیدا میکنند. تولید ناخالص داخلی یعنی مجموعۀ تولید کالا یا انجام خدمات در یک بازه زمانی مشخص (به عنوان مثال یک سال) که در داخل کشور انجام میشود. تولید ناخالص ملی چنین است که ایرانیهای خارج از کشور کالایی را تولید کرده یا خدماتی را انجام میدهند و به داخل کشور میفرستند. اگر این رقم افزوده شود و اگر رقم تولید افراد خارجی که در داخل کشور کالایی را تولید کرده و آن را برای خارج از کشور میفرستند کسر شود، رقمی که بدست میآید برابر است با میزان تولید ناخالص ملی کشور.
در حقیقت در تولید ناخالص داخلی ملیت افراد دخالتی ندارد بلکه آنچه مهم است تولید افراد مختلف با ملیتهای مختلف یا انجام خدمات توسط آنها در داخل کشور در یک بازۀ زمانی مشخص است اما تولید ناخالص ملی به میزان تولید افراد ایرانی در سراسر جهان بستگی دارد که ماحصل تولید خود را به داخل کشور بفرستند. چه اینکه در داخل مرزهای کشور باشند و چه در خارج از آن. بنابراین چه بسا فردی ایرانی مثلا در کشور آمریکا فعالیت اقتصادی داشته باشد و تولیدات خود را به داخل ایران روانه کند که در این فعالیت جزء آمار تولید ناخالص ملی محسوب میشود.
در بسیاری از کشورها تولید ناخالص ملی و تولید ناخالص داخلی رقمی نزدیک به یکدیگر دارند. هر چند برخی کشورها شرایطی دارند که این دو رقم فاصلۀ زیادی با یکدیگر دارند. به عنوان مثال کشوری را در نظر بگیرید که جمعیت بیرونی آن که ثروت خود را به داخل کشور میفرستند، زیاد است یا جمعیت داخلی آن که ثروت را به بیرون از کشور میفرستند زیاد است. در نتیجه رقم تولید ناخالص ملی آنها با رقم تولید ناخالص داخلی آنها بسیار متفاوت میشود اما در معمول کشورها این رقم بسیار نزدیک به یکدیگر است؛ زیرا مقدار ثروتی که به کشور داخل میشود، نزدیک است به مقدار ثروتی که از کشور خارج میشود و بعد از کسر و انکسار تفاوت چندانی با یکدیگر ندارند. این دو شاخص به عنوان شاخصهای رشد اقتصادی مطرح است هر چند ملاک مشهورتر برای رشد افزایش تولید ناخالص داخلی است. تولید ناخالص داخلی مستقیماً ارتباطی با توسعه ندارد بلکه یکی از ملاکهای رشد اقتصادی محسوب میشود.
منابع رشد اقتصادی
- ۱. افزایش نهادههای تولید
یکی از منابع رشد اقتصادی که در علوم اقتصادی امروزی مطرح است، افزایش نهادههای تولید است که عبارتاند از «سرمایه» و «نیروی کار». بر این اساس عاملی که موجب افزایش تولید میشود نیروی انسانی است که با کار و فعالیت میتواند پول و ثروت را مصرف کرده و به تولیدی جدید تبدیل نماید. افزایش هر یک از دو مورد موجب رونق و افزایش تولید خواهد شد.
- ۲. افزایش بهرهوری عوامل تولید
یکی دیگر از منابع رشد اقتصادی افزایش بهرهوری عوامل تولید است که از آن به افزایش راندمان تولید نیز تعبیر میشود. بر این اساس اگر مجموع ثروت و نیروی کار موجب رشد ۵۰درصدی تولید در یک سال بشود، اگر همان میزان ثروت و همان تعداد نیروی کار موجب رشد ۸۰درصدی بشود، راندمان تولید افزایش داشته است و بهرهوری بیشتری محقق شده است. به عنوان مثال فرضاً اگر در باب کشاورزی از یک هکتار زمین یک تُن محصول برداشت شود، در صورتی که از همان یک هکتار زمین ده تُن محصول برداشت شود(با فرض اختلاف نیافتن مجموع هزینهها)، راندمان کاری افزایش داشته است.
- ۳. بکارگیری ظرفیتهای احتمالی در اقتصاد
سومین منبع رشد بکار گرفتن ظرفیتهای بالقوه است. گفتنی است که ظرفیتهای بالفعل مورد استفاده قرار میگیرد اما صرف نظر از آن برخی موارد دارای پتانسیل اقتصادی است که بدون استفاده باقی مانده است. استارتآپهای مختلف را میتوان از بارزترین موارد پتانسیل اقتصادی در نظر گرفت که فضای مجازی تنها بخشی از آن است. متأسفانه در جامعۀ ما از پتانسیلها استفادۀ بهینه نمیشود؛ زیرا در موارد متعددی دیده میشود که فردی با استفاده از یک ایدۀ جدید، فعالیت جدیدی را شروع میکند و در این بین افراد دیگری به محض اطلاع یافتن از این فعالیت به دنبال ان میروند در حالیکه اگر به دنبال یک ایده و فکر جدید باشند، احتمال موفقیت بیشتری دارند.
سه منبع ذکر شده برای سنجش تولید ناخالص داخلی مورد استفاده قرار میگیرند؛ یعنی اگر نهادههای تولید و همچنین بهرهوری عوامل تولید افزایش پیدا کند و از ظرفیتهای احتمالی نیز به خوبی بهرهبرداری شود، میزان تولید ناخالص داخلی یا تولید ناخالص ملی افزایش پیدا میکند. نکتۀ مهم این است که تمام هدف اقتصاد سرمایهداری که اقتصاد غالب جهان محسوب میشود، افزایش کمیت اقتصاد است؛ یعنی رشد اقتصادی عمدتاً در رشد تولید خلاصه میشود اما به کیفیت توجه خاصی ندارد. مثلا افزایش تعداد فقرا یا کاهش آنان، افزایش یا کاهش فاصلۀ فقیر و غنی، افزایش امنیت اقتصادی و… هیچ یک در رشد تولید ناخالص سنجیده نمیشوند.
https://ihkn.ir/?p=38341
نظرات