به گزارش خبرنگار پایگاه خبری – تحلیلی مفتاح علوم انسانی اسلامی به نقل از ایکنا؛ استاد سیدمیرتقی حسینی گرگانی، در نشست علمی «ظرفیتهای فقه مقارن در تقریب مذاهب و تمدنسازی نوین اسلامی»، گفت: وقتی اختلافنظر بین اصولیون و فقها پیش آمد عدهای از جهت مبنایی به بررسی این اختلاف پرداختن؛ بنده معتقدم این اختلافات اندک است و نباید دستاویزی برای اختلاف بین مسلمین باشد.
این استاد درس خارج حوزه علمیه قم افزود: درباره علم اصول براساس آنچه در مقدمه «نبراس الاذهان فی اصول الفقه المقارن» نوشتهایم چهار طریقه اساسی در اصول وجود دارد که فقها از آن بهره بردهاند؛ اول مبانی متکلمین؛ دوم طریقه فقها، سوم تخریج الفروع علی الاصول و چهارم طریقه مقارنه است و ابونصر دبوسی از علمای احناف، اولین فرد اصولی است که کتابی با این رویکرد نوشته است.
حسینی گرگانی بیان کرد: در بین فقهای امامیه هم اولین کسی که کتاب فقه مقارن تقریر کرده است شیخ مفید بود و بعد از او شاگردش، شیخ طوسی و برخی فقهای دیگر اقدام به این مسئله کردند. عده زیادی از فقها در حوزه هم این کتب را تدریس کردهاند.
استاد درس خارج حوزه علمیه قم با طرح این پرسش که آیا فقه مقارن این است که دو نظریه را کنار همدیگر بگذاریم، گفت: ابن خلدون آورده است که جزء مهم رشد و ترقی علم اصول بحث اختلافات و تطبیق است. مقارن دو تعریف اساسی دارد؛ برخی گفتهاند مقارنه یعنی تطبیقدادن و فقط ذکر اقوال و برخی دیگر گفتهاند ذکر اقوال توام با ادله و برهاینی که صاحبان نظریه و اندیشه بیان میکنند و شخص مقارن، ادله را مورد بررسی قرار داده و دلیلی که محکمتر از بقیه ادله است اتخاذ میکند منوط به اینکه باید به ادله دیگران پاسخ دهد.
لزوم احاطه فقیه فقه مقارن بر مذاهب
وی افزود: شخصیت علمی که وارد این بحث میشود اولا باید احاطه بر فقه مذاهب مختلف در جهان اسلام اعم از امامیه و مذاهب چندگانه اهل تسنن داشته باشد وگرنه معنا ندارد وارد این موضوع شود. تطبیقدادن یعنی اینکه انظار را مورد بررسی قرار دهد و در مقام اظهارنظر، برخی ادله را رد و برخی را تثبت کند. بنابراین ما فقیه و اصولی مقارن را ترجیح میدهیم و مقارنه هم فقط به معنای ذکر اقوال نیست.
استاد درس خارج حوزه علمیه قم اضافه کرد: شیخ مفید در بغداد پرچمدار فقه، اصول و کلام بود که گروههای مختلف پای درس وی بودند و ایشان با مذاهب مختلف آشنایی داشت و شاگردانی چون سیدمرتضی، شیخ طوسی و … را در شیعه پرورش دادند.
تقریب به معنای شیعهکردن سنی نیست
حسینی گرگانی تصریح کرد: جامعهای که قرار است فرهنگسازی و تمدنسازی در آن صورت بگیرد ابتدا باید تعریف درستی از آن داشته باشد؛ برخی اندیشمندان، بعثت رسول مکرم اسلام (ص) را روز تمدن اسلامی بیان کردهاند یعنی وقتی پیامبر آیات قرآن را بیان فرمود در حال تمدنسازی بود؛ در اینجا هم معنای تمدنسازی این است که افکار و انظار مختلف با هم متحد شوند، نظر برگزیده را انتخاب کنند و همه از آن پیروی کرده و آن را تقویت و تایید کنند و این به معنای آن نیست که شیعه، اهل تسنن شود و برعکس بلکه مذاهب اعتقادی در جای خود محفوظ است.
وی با بیان اینکه فقه در جامعه اسلامی قصد دارد سعادت دنیا و آخرت مردم را تامین کند لذا بحث جهاد و دفاع، سیاست و اقتصاد و فرهنگ و اجتماع در زمره موضوعات آن است، اظهار کرد: اگر قرار است امت اسلامی با جمعیت نزدیک به دو میلیارد نفر به تمدن برسند باید به اتحاد فکری و تقریب مبادی فکری برسند؛ یعنی اگر قرآنسوزی در سوئد رخ داد یا فلان مسئله در یک کشور اروپایی رخ داد همه فقها و علمای ۵۷ کشور اسلامی باید در یک صف متحد از دین و قرآن حمایت کنند و این بزرگترین قدرت و قوت و شیعه است.
وی افزود: وقتی به تاریخ تمدن گوستاولوبون نگاه میکنیم گفته اسلام وقتی وارد اندلس شد علومی را در اروپا پایهگذاری کرد و جامعه غربی را از حالت بیسوادی نجات داد. دانشمندان مسلمان فارغ از نوع مذهب، علومی را ترویج و توسعه دادند که نقش مهمی در توسعه غربیها داشت.
استاد درس خارج حوزه علمیه بیان کرد: بیشتر کسانی که درباره تمدنسازی بحث میکنند قدرت علمی اندلس را بر همه کشورهای دیگر اروپایی ترجیح میدهند زیرا علم از عالم اسلام به آنجا منتقل شد و کسانی مانند ابن رشد و قرطبی و … کتبی نوشتند و تدریس داشتند و اروپای آن دوره دچار تحول علمی شد زیرا علما در یک مسیر فقهی و فرهنگی در حرکت بودند و اگر امروز هم جامعه اسلامی بخواهد به چنین پیشرفت و آقایی برسد نیازمند بازگشت به رویه صحیح گذشته و فقه مقارن است.
وی تاکید کرد: فقه مقارن هم یعنی اینکه ما با یک افق دینی تقریبی و وحدتبخش حرکت کنیم نه اینکه عالمان فقهی مذاهب مختلف، درصدد حذف همدیگر برآیند و یکی با دیگری متحد شود چون قدرت سیاسی در دست طرفداران یک مذهب فقهی دیگر است.
جهان اسلام و فقه واحد
حسینی گرگانی تصریح کرد: ما در جهان اسلام، یک فقه بیشتر نداریم و مابقی اختلاف در برداشت است؛ مثلا مالکی و شیعه قیاس را قبول ندارند ولی احناف قبول دارند و این دلیل بر آن نیست که اینها فقههای جدا از هم باشند؛ یکی گفته نماز جمعه واجب است و دیگری گفته خیر و یا نماز جماعت مستحب است و دیگری معتقد است نماز جماعت واجب و هیچکدام از این اختلافات دلیل بر این نیست که همدیگر را تکفیر کنیم بلکه مبانی فقها با هم تفاوت دارد.
استاد درس خارج فقه حوزه علمیه با تاکید بر اینکه باید اختلاف سلیقه و تعصبات مذهبی را کنار بگذاریم، تصریح کرد: البته در جهان اسلام، یکی اشعری و معتزلی و دیگری … امامی و جعفری است ولی معنا ندارد معتزلی، اشعری رد کند و اشعری، معتزلی را ما در کلیات مباحث دینی مانند اصول عقاید اختلاف نداریم، در علم اصول هم اختلافی وجود ندارد، در حوزههای شیعه کتب ادبیات علمای اهل سنت و سایر کتب آنان خوانده میشود و دلیلی ندارد بگوییم چون او سنی است ما کتاب او را نخوانیم و حتی کسی هم حساسیت نشان نمیدهد.
حسینی گرگانی با بیان اینکه شیخ طوسی کتاب خلاف را نوشته است که در حقیقت همان کلام مقارن است، اظهار کرد: قدرت اسلام تا قرن هشتم فوقالعاده بود زیرا درگیری معنا نداشت؛ مطابق فرمایش رهبری اگر بخواهیم تمدنسازی نوین داشته باشیم چارهای جز وحدت نداریم.
وی افزود: البته اروپاییها بعد از آنکه فرهنگ و تمدن را از ما گرفتند علیه اسلام برنامهریزی کردند و با برنامههای تعلیمی و تربیتی جامعه دینی و وحدت مسلمین را نشانه رفتند؛ در عرصه سیاسی تلاش کردند تا بین مسلمین تفرقه بیندازند و خودشان حکومت کنند و متاسفانه جهان اسلام هم گرفتار این اختلافات شدند.
تحول در فقه و اصول نیاز است
استاد درس خارج حوزه تصریح کرد: البته امروز در فقه امامیه و اهل تسنن و در اصول هر دو تطور و تحولات وجود دارد ولی معنای آن دستبرداشتن از زیرساختها نیست. علما مطابق با نیازهای جامعه در طول ادوار، برنامهریزی کردهاند و الان باید در گام دوم انقلاب تحول و تطوری در اصول و فقه و علوم دینی ایجاد کنیم؛ باید متحد شویم و در عرصه فقه مقارن کار کنیم؛ کتب و مقالاتی نوشته شود و همایشاتی هم برگزار کنیم تا برخی افکار متعصبانه زدوده شود.
حسینی گرگانی اظهار کرد: فقه مقارن به معنای فروپاشی فقه امامیه و مذاهب چندگانه اهل سنت نیست؛ ما اختلاف مبنا داریم ولی اتفاق مبانی ما به مراتب بیشتر از اختلافات است؛ حتی اجماعات در فقه امامیه و غیر امامیه وجود دارد و معنای آن این است که همه فقها دارای یک مبنا و تفکر هستند.
وی در پایان تاکید کرد: همانطور که مقام معظم رهبری بحث تمدن نوین اسلامی را مطرح و تاکید کردند، تمدن بدون وحدت شیعه و سنی ممکن نیست. بنابراین پرداختن به فقه مقارن در ایجاد ظرفیت برای تمدن نوین اسلامی هم بسیار مؤثر و جزء وظایف علما و حوزویان است.
انتهای پیام/
نظرات