به گزارش خبرنگار پایگاه خبری – تحلیلی مفتاح علوم انسانی اسلامی؛ حجت الاسلام و المسلمین علی فرحانی، استاد درس خارج حوزه عملیه در درس خارج فقه فرهنگ گفت: هم عقلا و هم نقلا ثابت است که آنچه امروز به عنوان شریعت در اختیار ما قرار دارد یعنی همین منابعی که امروز نزد ما هستند نمی توانند برای استکمال انسان کافی نباشد. کلمات بزرگان دین هم موید بر همین معنا است. البته اینکه بدیهی است بخشی از منابع به دست ما نرسیده است منافاتی با این مطلب ندارد.
وی در توضیح این مطلب بیان داشت: در نگاه انسان شناسی قرآنی، انسان یک مقامی دارد که درآن مقام از دسترس و دستبرد شیطان خارج است که قرآن از آن به مقام «عبودیت و اخلاص» یاد میکند اگرچه آن مقام پایان استکمال انسان نیست.
ایشان در مورد مراتب استکمال در قرآن بیان کردند: از عبارات مرحوم علامه طباطبایی به دست می آید که قرآن در مورد حضرت ابراهیم و نیز همه انبیاء علیهم السلام یک مقام أمن قائل است که به تعبیر قرآن همان مقام «اخلاص» است لذا به اقتضاء آیه «انا اخلصناهم بخالصه ذکر الدار» همه انبیاء از دستبرد شیطان در أمان اند. از همین رو است که حضرت ابراهیم با اینکه در جوانی به مقام نبوت رسیده و این مقام را دارا بوده اند اما باز آیه می فرمایند « اذ ابتلی ابراهیم ربه بکلمات فأتمهن قال انی جاعلک للناس اماما» که البته این ابتلائات، ابتلائات نسبت به ترک معاصی و امثال آن نیست بلکه ابتلائات بعد از مقام نبوت اند لذا این آیده دلالت دارد که کمال در اشتداد است.
استاد درس خارج حوزه علمیه ادامه دادند: همین معنا در مورد کلیت شریعت هم صادق است. لذا برخی از بزرگان در آثارشان می فرمایند که اینکه قرآن همین است و یک کلمه کم و زیاد نشده است منافات با این ندارد که اگر مصحف امیر المومنین که خودشان با ترتیب و شأن نزول آماده کرده بودند به دست ما می رسید همین امروز از همین قرآن بهره بیشتری می بردیم. این یعنی کمال مشکک است.
ایشان افزودند: اما مبتنی بر حدیث ثقلین که حضرت در این حدیث به صدد بیان علت غائی بعثت و مساله خاتمیت هستند می فرمایند «ما ان تمسکتم بهما لن تضلوا ابدا» این در حالی که است حضرت ملتفت اند که در آینده هم جعل حدیث میشود و بخشی از منابع از بین می رود لذا منظور این است که این مساله مضر به رسیدن انسان به مقام اخلاص و عبودیت نمیشود.
ایشان همین مطلب را از بیانات علامه طباطبایی فرمودند: علامه طباطبایی در آثار خود تصریح میکنند در نگاه اسلام؛ حدی از کمال انسان، لازمه لاینفک بعثت رسل است و اگر آن نباشد بعثت رسل و انبیاء خدشه دار میشود بلکه بعثت انبیاء هم برای این مقام است لذا آیه «ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون» یعنی عبد شدن نه یعنی عبادت کردن. علامه می فرمایند ماده «عبَد» یعنی عبد شدن نه صرف عبادت کردن. مضاف به اینکه وصول به این مقام یعنی مقامی که انسان از دستبرد شیطان خارج شود برهانی و عقلی است.
ایشان ثمره این مبحث را در فقه معاصر به این شکل توضیح دادند: البته باید دقت کرد که صرف اینکه منابع فعلی، کافی به کمال انسان باشد ملازم با این نیست که فقه های معاصر امروزین هم از منابع به دست آید بلکه باید افزود که با توجه به اینکه مشخص است حل نشدن این مسائل مضر به کمال انسان می باشند پس قطعا اسلام نسبت به این مسائل اظهار نظر کرده اند و البته شواهد زیادی هم در متن فقه وجود دارد که شارع مقدس نسبت به این مسائل موضع خاص و نظر مختص به خود را دارند، لذا است که باید نظر اسلام از منابع فعلی با ضابطه صحیح استنباطی به دست آید.
استاد درس خارج حوزه عملیه، ضمن تاکید بر این مساله توضیح دادند: علامه طباطبایی در جلد چهارم المیزان توضیح میدهند اگر قرار باشد یک مکتبی فقط معنویات را بیان کند و خود را فارغ از اجتماع تصویر کند، انسان را مانند یک مرغ با بال و پری می بیند که البته غُل و زنجیر پای او را بسته است و نمی تواند پرواز کند. لذا یک سری تعالیم اسلام زنجیر را از پای انسان باز میکند و یک سری دیگر از تعالیم که عبادات و اعمال قلبیه هستند تعالیمی میباشند که پرپرواز به انسان میدهد.
ایشان همین مطلب را در بیان استاد شهید مطهری هم نشان داده و فرمودند: شهید مطهری در اثار خود (از جمله در جلد چهارم آشنایی با قرآن) توضیح میدهند که عدالت، کمال ذاتی است و کمال آن از جنس توحید است اگرچه رتبه آن پائین تر از توحید و ولایت است. لذا اسلام به دنبال عدالت است و اگرچه نمی توان گفت که اسلام، فقط دین عدالت (عدالت فردی و اجتماعی) است بلکه عدالت کمال میانی است و آنچه کمال نهائی است توحید و لقاء الله است.
ایشان در ادامه افزودند: اینکه بخش وسیعی از تعالیم اسلام در مورد کمالات اجتماعی و عدالت میباشد به این خاطر است که این مسائل در استکمال انسان دخیل اند اما دخالت آنها در استکمال از نوع باز شدن غل و زنجیر از پای مرغی است که میخواهد به سمت مقصد و مقصود خود پرواز کند. لذا هدف غائی انسان، لقاء الله است و اسلام هم به تعبیر علامه طباطبایی «الاسلام اسس علی بنیان المجتمع» لذا دین نسبت به اجتماعیات، بی طرف نیست. به عبارت دیگر دین منحصر در عبادات نیست و شارع باید ورودی در اجتماعیات داشته باشد و البته ورود هم کرده است.
استاد درس خارج فقه تذکر دادند: البته با این توضیح، معاملات استجراری و تبعی محض نمیشود بلکه عدالت یک کمال واقعی است یعنی ذاتا کمال است (اگرچه کمال میانی است) لذا کمالات اجتماعی کمالات اصیل اند. به عبارت دیگر اوامر اجتماعی مانند «اعدلوا هو اقرب للتقوی» مانند اوامر غیری و مقدمی نیستند بلکه ارزش اصالی و استقلالی دارند. اگرچه بالاخره جنس کمالات اجتماعی از جنس باز شدن غل و زنجیر از دست و پای انسانی است نه جنس تعالیمی که به انسان پر پرواز میدهد.
ایشان در نهایت جمع بندی کرده و فرمودند: پس منابع فعلی موجود به عنوان شریعت، ما را به درجه اول از کمال یعنی اخلاص می رساند و آنچه دخیل در این مسیر است با شاخص سعادت مشخص میشود یعنی هر آنچه دخیل در سعادت است باید از نظر شرع و شارع، تکلیف آن مشخص شود اینجا است که باید گفت شریعت به معنای همین منابع فعلی، برای وصول انسان به عبودیت و خلوص کافی است.
ایشان در ادامه مشکل جدی در فضای فقه معاصر را ضعف علم اصول دانسته و فرمودند: اما مشکل جدی در فضای فقه معاصر مشکل دانش میانی یعنی دستگاه استنباطی است که به وسیله آن، استخراج از منابع شکل میگیرد این دستگاه هر چه قدر قوی تر باشد یعنی علم اصول هر چه قدر قوی تر باشد استخراج از ادله هم مستحکم تر خواهد بود. اما به نظر میرسد که دستگاه استنباطی حضرت امام حلال مشکل باشد.
انتهای پیام/
https://ihkn.ir/?p=33122
نظرات