به گزارش خبرنگار پایگاه خبری – تحلیلی مفتاح علوم انسانی اسلامی؛ آیتالله نوری همدانی در آیین افتتاح سال تحصیلی جدید حوزههای علمیه با بیان تلاشها و مجاهداتهای علمای شیعه در قرون مختلف در جهت ترویج معارف اسلام و فرهنگ اهل بیت (علیهم السلام) خاطر نشان کرد: سیدحسن صدر کتاب «المؤسسین لعلوم الاسلام» را نوشت که علوم اسلامی که توسط علمای شیعه تاسیس و نشر پیدا کرد را معرفی نمود، مانند خواجه نصیر الدین طوسی که در آن زمانی که در کل اروپا و آمریکا کتابخانه و مرکز تحصیل نبود توانست با نبوغ و علم فراوان خود در بسیاری از علوم زمان خود کتب و شاگردان بسیاری به یادگار گذاشت.
معظمله در ادامه اظهار داشت: اگر به هر علمی که بخواهیم قدم بگذاریم بخش بزرگی از متون گذشته آن عربی است و این نشان از تلاش علمای اسلام در گسترش علوم دارد.
ایشان در ادامه با بیان لزوم توجه به کتابها و متون اصلی حوزه افزود: برخی میگویند کتاب رسائل شیخ انصاری سخت است، در پاسخ باید گفت این کتابها را عمداً سخت نوشتند تا ذهن طلاب قوت و قدرت پیدا کند و این راه شیخ مفیدها و شیخ طوسیها است.
سخنان مهم استاد محمد تقی شهیدی: با اینکه حلقات بدیل اختیاری کفایه بشود موافقم
حضرت استاد شهیدی در جلسات متعدد فقهی خود راجع به موضوع برنامه درسی جدید آموزشی حوزه صحبت کرده بودند و لذا پس از کسب اجازه و تایید دقیق ایشان بر متن زیر، مجموعی از فرمایشات ایشان در چند جلسه را نقل میکنیم:
مهم این است که برنامه برای اساتید خوب توضیح داده شود! با این برنامه حوزه که بدیلها تخییری هستند مخالفتی ندارم.
اکنون که کتاب حلقات کنار کفایه آمده و طلاب مخیر هستند بین انتخاب کفایه و حلقات، به نظرتان مراجع با این مخالفند؟! یا این مدرسین محترم اگر به آنها درست انتقال داده شود که طلاب با خواندن حلقات بحثهای خارج را بهتر میفهمند، یا حداقل برخی اینطورند! آیا آنها مخالفت میکنند؟!
حتی من معتقدم در دروس مقدمات قبل پایه ۷ هم تحریرالوسیله امام یا منهاج الصالحین اگر به آن شرح استدلالی مختصری اضافه شود عدل تخییری میشود! چه لزومی دارد همه لمعه را بخوانند؟! اتفاقا منهاج الصالحین بزرگان زیادی روی آن کار کرده اند و کتاب خیلی خوبی است.
حلقات خیلی کتاب خوبی است، بسیاری از بحثهای بعد از کفایه در حلقات است که اگر کسی آن را بخواند چیزی از دست نداده است. بلکه به اعتقاد من نه تنها برای ورود به درس خارج خواندن حلقات طلبه را از رسائل و کفایه بینیاز میکند، بلکه به تجربه طلابی که در درس خارج نظرات جدید را در مثل حلقات در سطح خواندهاند، در خارج موفقتر هستند. طلبه میتواند فرمایشهای ایشان را مانند سایر بزرگان، در دروس خارج مراجعه و بررسی نماید.
بزرگوارانی که میگویند اگر کتاب روان باشد طلاب شل و بی علم بار میآیند، حداقل من این را قبول ندارم! طلاب سطح باید #مطالب را یاد بگیرند و کمکم در خارج توان رجوع پیدا میکنند.
به هر حال ما میدانیم که طلاب عمومی نمیتوانند تمام مطالب مکاسب را فقط در ۴ سال با استاد بخوانند. مسلما برخی بخشها خوانده نمیشود و طلاب هم بعد از مدتی که متن شیخ را با دقت خواندند، میتوانند بقیه بخشها را خودشان درک کنند.
گزیدههائی از کتب شیخ انصاری برای متن درسی مناسب است
استاد علیاکبر سیفی مازندرانی، مؤسس مرکز تخصصی «معهد الاجتهاد الفعال» و استاد باسابقه حوزه که بیش از ۳۰ سال در حوزه علمیه قم به تدریس خارج فقه و اصول و سائر علوم حوزوی مشغول است؛ به درخواست جمعی از اساتید، پیرامون کتب آموزشی سطح، نظر ارزشمند این استاد عالی را جهت رشد علمی فضلایی که مشغول تحصیل سطوح عالی هستند را جویا شدند.
استاد سیفی مازندرانی آنچه حاصل سالها تجربه و ممارست در تدریس و تحقیق و تألیف کتب مختلف فقهی و اصولی را برای تسهیل و شکوفایی علمی فضلاء، در نکات ذیل مورد توجه قرار داده که از منظرتان میگذرد.
پرسش: چه کتابهایی را در زمینه علم اصول و علم فقه و قواعد فقهیه و علم رجال در دوران سطح برای فضلاء مشغول مناسب میدانید؟
سیفیمازندرانی: جهت فراگیری علم اصول در سطح عالی لازم است، گزیدههائی از متن کفایه الاصول و فرائد الاصول و مطارح الانظار شیخ انصاری، در بخش مباحث ألفاظ بهصورت متن روان و موجز آماده گردد و به کتابهای فوقالذکر بهعنوان مصدر اصلی برای تحقیق و مطالعه ارجاع داده شود.
در انتخاب مواضع و گزیدهها بیشتر باید به مباحث ألفاظ و تعادل و ترجیح و حجیت خبر و اجماع و شهرت و سیره متشرعه و عقلائیه پرداخت و مباحث اصول عملیه را باید دقیق اما خلاصهوار و گذرا تدریس نمود.
در تمام مباحث لازم است چند نمونه تطبیق فقهی با استفاده از کتابهای مطارح الانظار و بدایع البحوث و دقائق البحوث و نظائر آن، ذیل هر قاعده ذکر شود، خصوصاً در مباحث ألفاظ باید اهتمام ویژه داشت؛ چراکه موجب کاربردی شدن علم اصول میگردد و اصول غیرکاربردی دخل مشهودی در مقام اجتهاد و استنباط احکام شرعیه ندارد.
اما در فقه به نظر میرسد متن مناسب: گزیدههائی از کتب شیخ انصاری در عبادات و معاملات و قضاء و جزاء متن درسی انتخاب شود و به کتب مختلف فقهی ایشان بهعنوان مصدر اصلی ارجاع داده شود. (این کتب عبارت انداز طهارت، صلاه، قضاء و جزاء، شهادات، مکاسب و نکاح شیخ اعظم انصاری).
همچنین لازم است قواعد فقهیه مهمهی عامه عبادیه و معاملیه و سیاسیه و قضائیه و جزائیه، بهعنوان متن درسی به نحو موجز در اختیار فضلاء قرار بگیرد، البته عمده این قواعد را در سلسله کتابهای مبانی الفقه الفعال مورد تحقیق قرار دادهایم.
پرسش: نقص کتب رائج (رسائل / کفایه / مکاسب) را در چه اموری میدانید؟
استاد سیفیمازندرانی: نقص عمده کتب شیخ انصاری رضوانالله تعالی علیه، تطویلات غیرضرور و غیر دخیل در آموزش قواعد اصولی و فقهی و نقص کفایه الاصول در اجمال و پیچیدگی عبارت همراه با برخی تفاصیل غیر لازم است.
پرسش: نظر حضرتعالی پیرامون کتاب حلقات شهید صدر (رضوانالله تعالیعلیه) در علم اصول چیست؟ آیا میتواند جایگزین کتاب کفایه و یا رسائل قرار گیرد؟
استاد سیفیمازندرانی: این کتاب دارای ظرائف و نکات دقیق اصولی است ولی فاقد بیان شاکله و اساس قواعد اصولی بوده و از بیان تطبیقات فقهی ذیل هر قاعده خالی میباشد. همچنین کتاب حلقات مرحوم شهید صدر رحمهالله از عبارت سلیس و رائج کتب اصولی برخوردار نبوده و لذا برای متن درسی اصول، بهویژه برای طلاب فارسی زبان مناسب نیست.
پرسش: شیوه تدریس از سوی استاد و تعلیم از سوی فضلاء و مطالعه، مباحثه و تلخیص این کتب را بهصورت جداگانه بیان فرمائید؟
استاد سیفیمازندرانی: باید در هر جلسه نیمی از وقت کلاس در اختیار یکی از فضلاء قرار بگیرد تا در حضور استاد و سایر فضلاء موضوع درس همان روز را ارائه نماید و پس از ارائه، فضلاء حاضر در بحث، نقد و یا اشکالات خود را نسبت به ارائه و مطرح نمایند. البته لازم است فضلاء موضوع را پیش مطالعه و تلخیص نمایند؛ اما در نیمه دوم کلاس، استاد باید آن قاعده اصولی را برای اساس متن منتخب تبیین نماید و آنچه از اشکال به ارائه و نقد فضلاء کلاس مطرح شد را مرتفع و جمعبندی نماید.
پرسش: زمان تحصیل سطوح عالی و فراگیری آن را چقدر میدانید؟
استاد سیفیمازندرانی: اگرچه میزان قدرت فهم و استعداد انسانها باهم متفاوت است ولی به نظرم حداکثر زمان جهت تحصیل برای عموم فضلاء و طلاب در مقدمات ۴ سال و در سطح عالی ۲ سال و درمجموع ۶ سال مناسب است و صرف بیش از این زمان برای عموم طلاب بهویژه نخبگان تضییع عمر است.
در پایان موفقیت همه فضلاء و اساتید حوزه را از خداوند متعال خواستارم و امیدوارم متولیان امر با برنامهریزی صحیح و جامع زمینه رشد علمی و شکوفایی طلاب را فراهم آورند و با تسهیل یادگیری مقدمات معارف دینی اشتیاق تحقیق و تعمیق در دروس خارج را برای ایشان فراهم آورند.
ادب تحول !/ استاد ابوالقاسم علیدوست
قبل از ورود به اصل بحث به مناسبت تحولات اخیر در برنامههای درسی حوزههای علمیه، یادکرد از نکاتی ضروری مینماید:
۱. تحوّل در هر امری به تحوّل مثبت و منفی تقسیم میشود. ایجاد تحوّل آدابی دارد که اگر آن آداب رعایت نگردد، ارتجاعی مضّر بهحساب میآید. در ادامه به بخشی از این آداب با محوریت ایجاد تحول در برنامههای درسی حوزه اشاره میشود.
۲. گفتوگوی منطقی، منصفانه و مؤدّب، پس از ایجاد هر تحوّل مصداق }إِضْرِبُوا بَعْضَ الرّأی بِبَعْضٍ{ است که میتواند بسیار مفید باشد، چنان که مباحثات فاقد این ارکان کمال، راه به جایی نمیبرد و مایه دلسردی و ناامیدیِ ناموجّه خواهد بود.
۳. در ادامه این نوشته، ممکن است برخی حرکتها، کتابها و درسها مورد ملاحظه و نقد واقع شود. نقد این پدیدهها را هرگزِ! هرگز! نباید نقد صاحبان این پدیدهها و قصور یا تقصیر علمی یا سوءِنیت ایشان بهحساب آورد. اینجانب از طریق این نوشته محبّت و احترام خود را به این افراد ابراز میدارم و پیشاپیش از جنابشان عذرخواهم. این نوشته بنابر نقد هیچ فرد یا نهادی ندارد و نباید داشته باشد.
۴. کسانی که حقیر را میشناسند، میدانند اینجانب همیشه در اقدام نظری و علمی مدافع تحوّل مثبت و ورود به صحنههای جدید فقهی و غیرفقهی بودهام؛ از این رو یادآوریهای ذیل به معنای مخالفت اینجانب با هر نوع تحوّل و ورود به ساحتهای نوپیدا نیست.
آداب ایجاد تحوّل با عنایت به تحوّل در برنامههای درسی حوزه
۱. ایجاد قدرت بر ارتباط با تراث در دانشپژوهان
نمیتوان انکار کرد که توانایی طلاب و اساتید بر ارتباط با نصوص دینی و متونِ به ارث رسیده از گذشتگان شرط لازم رشد و به هدف رسیدن محصّلان علوم دینی است. البته این پدیده مبارک در همهی ساحتهای علوم جاری و ساری است و هر حرکتی که این قدرت را تضعیف نماید یا نابود سازد تحوّلی مرتجع و مضّر است. این توانایی در بسیاری از وقتها با کمال و صحیح خواندن متونی فاخر چون «فرائدالاصول»، «کتابالمکاسب» و «کفایه الاصول» به دست میآید. در این میان هستند دلسوزانی که معتقدند آنچه مهم است القای مطالب علمی با عباراتی ساده و روان است. از این رو با خواندن متونی چون متون مورد اشاره موافق نیستند و این در حالی است که جدا از دانشافزایی موردنظر با خواندن این کتابها، قدرت مزبور نیز موردنظر است. البته طلاب را نباید در متون معماگونه و معقّد معطل کرد لکن منصفانه نیست که کتب معروف درسی حوزهها را به این اوصاف، وصف کرد. امروزه نهادهای حوزوی ، شورای عالی، مدیریت حوزهها، برنامهریزان درسی یکی از این اولویتها را باید اولویت مزبور قراردهند، بایستهای که گمان ما چندان مورد توجه نیست، از این رو برخی اقدامها -از جمله اقدامات اخیر – نه تنها به این امر لازم کمک نمیکند بلکه به گمان ما – با توضیحی که در ادامه میآید – آن را به محاق میبرد.
۲. گرانیگاه تحول در برنامههای درسی با انتخاب یا خلق متون واجد کمال
کیست که نداند از ارکان تحول در برنامههای درسی، حضور اساتید واجد کمال در آموزش و متون برخوردار از شرایط لازم است. در این نوشته مختصر نسبت به برخی برخورداریهای یک متن آموزشی اشاره میشود؛ هرچند اشاره به همهی آنها مورد نظر نیست.
متن آموزشی باید علاوه بر برخورداری از آنچه در شماره قبل بیان شد، دارای هدف، نظم منطقی، تولید شده در بستر زمان مناسب و منسجم باشد، حال باید دید آیا آن چه در مورد مثل مکاسب، فرائد الاصول و کفایهالاصول در طرح جدید اعمال گردید و بدلهایی که پیشنهاد شده این ملاحظات مطمح نظر قرار گرفته یا نه ؟
۳. برخی از آسیبهای طرح
سوگمندانه باید گفت طرح مورد نظر برخی از این آسیبها را مطمح نظر قرار نداده است. با این توضیح که حضرات از مجموع ۶ جلد مکاسب با حدود ۲۲۹۰ صفحه اقدام به حذف ۸۱۵ صفحه (حدود ۳۵%) در ۷۳ مورد کردهاند و این در حالی است که حذف بخشی از یک کتاب به اینگونه از ناموفقترین حذفها است. این رفتار نسبت به فرائدالاصول بیشتر خود را نشان داده است. از حدود ۱۶۵۵ صفحه، ۶۸۸ (حدود ۴۱%) در ۱۰۳ مورد حذف شده است. واضح است که حذف این چنین، به فخامت، هدف و انسجام متن لطمه میزند.
کتاب حلقه ثالثه بدیل کفایه الاصول معرفی شده است. کتاب مزبور هر چند از نابغهای شهیر شهید محمد باقر صدر است و فرض را بر این میگذاریم که ایشان کتاب را در فراغ بال نوشته است لکن بیش از نصف این کتاب(حدود ۴۳۰ صفحه از ۸۴۰ صفحه) در ۳۶ روز تألیف شده است.
طبیعی است که چنین کتابی -با همه نیکیهایی که دارد- نمیتواند متن درسی موفقی باشد، هر چند جهت مطالعه و ارجاع، بسیارعالی است. همه کسانی که دستی بر تألیفهای سترگ دارند، میدانند که کتاب -از هر کس به جزء ذات معصوم که باشد- باید در بستر زمان آرام و نه شبانهروزی نوشته شود.
کتاب درسی باید هدفی را دنبال کند والّا این که چند مسأله محدود از دهها بلکه صدها مسأله انتخاب شود، از تحقیقات جدید و پیشرفته استفاده نشود و بحثهای غیر کاملی ارائه شود، نباید به عنوان کتاب درسی معرفی شود. نگارنده و آمادگی خود را چه از طریق انجمن فقه و حقوق حوزه و چه از طریق کرسیهای نقد، برای نقد برخی از آثار جاگرفته در این طرح اعلام میدارم.
سوگ آخر
حقیر مدعی هستم که نسبت به تواناییهای حوزه بیخبر نیستم. چنان که نه نسبت به آن تعصب دارم و نه عناد. باید پذیرفت که حوزه علمیه -به ویژه حوزه علمیه قم- توانایی خلق آثاری بسیار محکم، قوی و سترگ درسی را دارد لکن آن چه مانع این کار میشود حجاب معاصرت، برخی اقدامات غیر واجدِ همه شرایط لازم است و تا این فضا حاکم است نباید انتظار تحولی متکامل داشت. امروزه حوزه علمیه قم علاوه بر علوم رایج حوزوی سلف، در فلسفههای مضاف، روش شناسی علوم، متد اجتهاد و… گامهای بلندی برداشته که در جای خود از سوی کسانی که بیش از هر کس بر آنها لازم بود میدیدند، دیده نشده است.
آیتالله سیستانی طبق نقل برخی ثقات، اظهار ناراحتی صریح فرمودهاند
استاد محمد قائنی نجفی، عضو لجنه علمی دفتر فقه معاصر، نسبت به اجرای طرح تغییر در کتب درسی حوزههای علمیه ولو بهصورت آزمایشی ابراز نگرانی کرد و مخالفت صریح برخی مراجع عظام در قم و نجف با این طرح را یادآور و در سخنانی گفت: هرازگاهی در حوزه علمیه صداهایی مبنی بر تغییر کتب و متون درسی و تحصیلی مخصوصاً نسبت به سطوح عالی و احیاناً با تجاسر به بزرگان و نسنجیده بلند میشود و بعد از دیدن عکسالعمل بزرگان مراجع و اهل فضل و علماء ساکت میشوند.
اینگونه مسائل همراه با مخالفت برخی مراجع و بهصرف همراهی برخی قابل پذیرش و اجرا نیست
استاد حوزه علمیه قم با بیان اینکه اخیراً اقدامی از ناحیه مدیریت حوزه قم مبنی بر پیشنهاد حذف و تبدیل بخشهایی از متن یک کتاب و احیاناً تمام یک کتاب به حمایت برخی افاضل موجه صورت گرفته و برای تثبیت آن به مطالب و برخی حکایات استناد شده، اظهار کرد: این بار همانند دیگربارها با ناراحتی صریح برخی مراجع عظام در نجف و مخالفت جمع قابلتوجهی از علماء و افاضل و اساتید مجرب همراه شده ولی با بیاعتنایی متصدیان امر مواجه است و بر اعمالنظر شخصی خود مصرند درحالیکه اینگونه مسائل نیازمند نظردهی و تصمیم و موافقت مراجع مقبول است و با نظر یک فاضل یا جمعی از ایشان بهخصوص همراه با مخالفت برخی مراجع عظام و بهصرف همراهی برخی قابل پذیرش و اجرا نیست.
وی داشت: درست است صحنه کمی خالی شده و برخی از مراجع از دنیا رفتهاند ولی هنوز سایه برخی بزرگان وجود دارد و مایه دلگرمی شیعه و حوزههای علمیه است. نسبت به طرح جدید، مرجع عظیم شیعه حضرت آقای سیستانی طبق نقل برخی ثقات اظهار ناراحتی صریح فرمودهاند.
تردیدی در دلسوزی برخی حامیان طرح جدید ندارم ولی از عواقب اجرای آن نگرانم
استاد خارج فقه و اصول حوزه علمیه قم، اذعان کرد: بعضی آقایان، تغییر متون را فعلاً و با وضع موجود از بدایل، یک اصل مسلم دانسته و تنها در پی صغرای بدیلاند. بعضی دیگر برای تلطیف امر، تغییر متون را بهعنوان عدل تخییری مطرح کرده و حتی برخی اکتفای به متون اصلی را بهعنوان عدل تخییری، تنها به دلیل رعایت حرمت بزرگان به زبان میآورند. از آنجا که عمده پیشنهاد جدید به حمایت برخی از آقایان لجنه فقه معاصر صورت گرفته و بنده نیز عضوی در این لجنه محسوب میشوم و بهتبع شبهه موافقت لجنه با طرح جدید وجود دارد، ضمن اینکه نظر حقیر و نیز برخی دیگر از مدافعان متون دارج برای دوستانمان واضح است اما تذکر نکاتی چند لازم به نظر میرسد، ضمن اینکه در یک جلسه کامل لجنه نظر خود را با حضور سروران بیان کردم و مطالب ایشان را هم شنیدم و عرضه داشتم جدای از محتوای طرح، اجرای آن به این شیوه یعنی تغییر متون برای عموم حوزه و بدون تجربه محدود آن ابتدائا و بدون مشورت با کثیری از اساتید مجرب و در عین مخالفت صریح برخی مراجع معظم نجف و قم و اظهار ناراحتی ایشان نه صحیح است و نه صلاح. گرچه حقیر تردیدی در دلسوزی و صفای حداقل برخی حامیان طرح جدید ندارم ولی از عواقب اجرای آن با تمام خلوص ایشان نگرانم.
استاد قائنی نجفی سپس به شش نکته مهم درباره تغییرات و حذفیات برخی متون اشاره و انتقاداتی ارائه داشت:
نکته اول: اینکه فرمودهاند تغییر متون بهعنوان تغییر است و نه تعیین، جدای از اینکه خلاف صریح واقعیت در برخی موارد است، به شوخی اشبه است. یا تلطیفا میفرمایند «از موارد حذفی امتحان گرفته نمیشود ولی منع از خواندن و تدریس آن نبوده و بلکه به خواندن هم تشویق میشود» این هم به سخره گرفتن مخاطب است. با توجه به اینکه متنی اگر ضامن اجرایی خواندن (که همان امتحان گرفتن از آن است) را نداشته باشد بهخصوص چنانچه متن دیگری به نحو الزام و تعیین مقرر گردد آیا دیگر انگیزهای برای خواندن آن متن برای طلبه مخصوصاً با وضع موجود باقی میگذارد؟!
نکته دوم: یک دلیل آقایان برای تغییرات این است که معمولاً فرصت تدریس تمامی متون دارج در سالهای تحصیلی توسط اساتید وجود نداشته و بخشهایی از محدودهها باقی میماند پس ناچار بخشی از متون باید حذف شود، به این بهانه آقایان علاوه بر اینکه بیشتر از مقداری که باقی میماند حذف کردهاند متونی دیگر جایگزین نمودهاند. درحالیکه اولاً سابقاً محدودههای باقیمانده توسط خود طلاب خوانده میشد و از آن امتحان نیز گرفته میشد ثانیاً باید دلیل عدم فرصت تکمیل تدریس متون (که در زمانهای گذشته تکمیل میشده) را پیدا کرد، اگر مشکلات طلاب است آنها را برطرف نمود، اگر ضمیمه کردن برخی درسهای جنبی غیر ضرور در این مقطع تحصیلی است به محل آنها سامان داد و اگر قصور زمان مقرر برای تدریس این متون است ولو به دلیل مشکلات جدید و وضعیت متفاوت از سابق، بر مدت آن افزود. چه اشکالی دارد آقایان مثلاً یک سال دیرتر به مدرک اجتهاد دست پیدا کنند؟ نه اینکه صورت مساله را بهجای حل آن پاک کرد و نخوانده یا ناقص حساب آورد.
نکته سوم: یک استدلال آقایان برای تغییر متون، طرح نظرات جدید در کلمات متاخر و پیشرفت علوم است، اشکالات متاخر بر مطالب قبل را دلیل حذف و تغییر متون درسی قبل قرار میدهند، مثلاً میفرمایند طرح تقسیم اصول که خود شیخ در رسائل از آن برگشته و نظر نهایی ایشان هم مورد اشکال دیگران قرار گرفته، قابل خواندن نیست. یا مثلاً روایت مفصل تحف العقول در ابتدای مکاسب که به نظر اکثر ضعیف السند است نباید خوانده شود.
من درصدد بررسی تفصیلی تغییرات مخصوصاً حذفیات نیستم ولی کلاً سرورانم! مگر نظرات جدید بزرگی یا اشکالات دیگران بر او، مبتنی بر نظر سابق نیست؟ تا نظر قبل و ارکان آن تبیین نشود تثبیت نظر جدید چگونه امکانپذیر است؟ نظرات ابداعی مبنی بر سیر تکاملی علوم است و خلقالساعه نیست. آیا رجوع شیخ از مطلبی و حتی اشکال متأخران بر مبنای اخیر ایشان دلیل عدم صلاحیت مطلب اول برای خواندن است؟
اینکه روایتی به نظر جمعی ضعف سندی داشته باشد، دلیل حذف آن از متن درسی میشود؟
اولاً روایت تحف العقول در جل فقراتش (لولا الکل) با اسناد معتبر دیگر نقل شده و دیگر مهم نیست خصوص این متن معتبر باشد. ثانیاً مبنای شیخ و جمع کثیری در اعتبار روایت فقط ملاحظه شخص سند آن نیست و بر اساس اعتضاد به دیگر روایتها و یا شهرت و مانند آن روایت را معتبر میدانند.
ثالثاً دسترسی به فقه الحدیث بر اساس حواشی فراوان مکاسب با جایگزین کردن حدیث دیگر ولو صحیح وجود ندارد، حذف متنی از کتب عمدتاً مساوی با حذف تعلیقات فراوان بزرگان (که نتایج فکر جمعی از فحول و سیر تکاملی ادوار است) از دسترسی طلاب و محصلان میباشد.
نکته چهارم: دلیل دیگر بر تغییر متون را گاه اغلاق و پیچیدگی آن عنوان میکنند و گاهی میگویند این متون به داعی متن درسی تألیف نشده بلکه حاصل یا تقریر درس بزرگانی چون شیخ و آخوند است.
نسبت به اغلاق متون باید گفت این ادبیات چه صحیح و چه غلط، عمدی یا غیر آن، در بخش قابلتوجهی از منابع و کتب و تراث علماء وجود دارد، حداقل اشکالی که به تغییر متون وجود دارد این است که موجب انقطاع و بریدن نسل جدید از تراث علمی و فکری بیش از هزار ساله علماء نهفقط شیعه بلکه تراث اسلامی است.
فهم کتب فراوانی از قبیل جواهر الکلام و مستمسک العروه مبتنی بر انس با همین متون است و اعتیاد به متون روان و روزنامهای مساوی است با حرمان و انقطاع از علم عالمان دورآنکه توشه حل مسائل و زادی برای اجتهاد در مسائل خصوصاً مسائل مستحدثه است.
تاکنون خود آقایان ملاک پذیرش در مراکز علمی معتبر را محک زدن طلاب بر اساس همین متون میدانستهاند چگونه است که یکباره این متون دیگر از قابلیت ساقط شدهاند؟! قابلتوجه است که متن کثیری از روایات مشابه متون مغلق و نیازمند ممارست و انس به اینگونه متون است.
و اما اینکه این متون به غرض تدریس تدوین نشده دلیل عدم صلاحیت آنها نیست زیرا اولاً اینکه متنی مثل کفایه به غرض متن درسی تنظیم نشده باشد مسلم نیست، چرا که برخی قضایا حکایات از خلاف آن را دارد. ثانیاً صحیح است که متن کتاب درسی متفاوت از برخی دیگر متنها است اما این بدان معنی نیست که هر متنی که به غرض متن درسی تنظیم نشده صالح برای این هدف نباشد. ملاک در متن درسی رعایت شیوه طرح مطالب بانظمی منطقی برای فهم مخاطب است که این معنی در تدریس بهصورت طبیعی موردتوجه است و از آنجا که این متون به اعتراف آقایان متن پیاده شده و تقریر دروس اعلام است آن شیوه مطلوب در تدوین متن درسی نسبت به آنها قهرا اعمال شده و دیگر غرض تدوین مهم نیست.
مگر نه به همین دلیل است که تقریرات استادمان مرحوم آقای خویی (قدس سره) مورد قبول خاص و عام قرار دارد؟ و لذا از ایشان نقل است که مطالب را در سه مرحله مطالعه میفرمودند بار اول برای فهم مطالب و بار دوم برای بررسی صحت و سقم آن و بار سوم برای بررسی کیفیت طرح و بیان نمودن آنها.
سیر تفکر یک عالم که در مقام تدریس بیان میشود همان روش حل مساله و بررسی جهات آن است که مقصود، تعلم طلاب نسبت به آن است.
علاوه بر اینکه متون پیاده شده بعد از تدریس نتایج فکر جمعی و تقریر بعد از حک و اصلاح در بازخورد مطالب با فضلاء و تلامذه است و نهتنها به قاضی رفتن که مرحوم والد ما همین مطلب را از مرحوم آقای خویی نقل میفرمودند.
نکته پنجم: یکی از تغییرات، حذف کتاب رسائل از برنامه درسی طلاب غیر رشته فقه و اصول است. مگر رشتههای تخصصی حوزوی از قبیل کلام و تفسیر و مانند آنکه مبتنی بر کتاب و سنت و آیات و روایات است نیازی به اصول فقه مصطلح ندارد؟ مگر نه این است که این اصول، اصول فهم متون دینی و منطق آن محسوب میشود؟ مگر مباحث حجیت خبر، اجماع، شهرت، تعادل و تراجیح عمده مباحث رسائل نیست؟ این مباحث از مستلزمات بحث تفسیری و مانند آن است و بهترین دلیل نیاز این تخصصها به اصول مقایسه بین تفاسیر فقهاء و اصولیان و بین تفاسیر دیگران است.
البته مطلع شدم کتاب رسائل در برنامه درسی طلاب رشتههای غیر فقه و اصول نیز گنجانده شده که این خود شاهد دیگری بر ناپخته بودن طرح و عدم صلاحیت آن برای اجرای فراگیر است. بعضی آقایان با نقل بعضی حکایات که ملابسات آن معلوم نیست میخواهند تغییر متون را توجیه کنند، غافل از اینکه حکایات فراوان و قضایای بیشماری از بزرگان و بهصورت صریح در اهتمام و تأکید بر متون وجود دارد که جایی برای تردید باقی نمیگذارد و از باب نمونه به برخی از آنها اشاره کنم:
حضرت آقای سیستانی طبق نقل برخی ثقات اظهار ناراحتی صریح فرمودهاند
برخی ثقات از قول حضرت آقای سیستانی (دامظله) برایم نقل کردند که در محضر ایشان قضیهای طرح شد مبنی بر تغییر متن رسائل به حلقات شهید صدر (ره) در نجف، ایشان بهشدت ناراحت شدند بهطوری که آقازادهشان ایشان را تسکین نمود به اینکه قضیه اینچنین نیست، سپس قضیهای نقل فرمودند که آقای خویی و مرحوم سید احمد کربلایی به مرحوم اصفهانی جهت درس کفایه مراجعه میفرمایند، محقق اصفهانی از ایشان سؤال فرمودند که آیا رسائل خواندهاید؟ از آنجا که مرحوم کربلایی رسائل نخوانده بودند مرحوم اصفهانی به ایشان میفرمایند بعد از خواندن رسائل و درس گرفتن کفایه جهت درس خارج به ایشان مراجعه کنند و فرمودند کفایه جای رسائل را نمیگیرد و نکاتی دارد که بدون خواندن آن و صرفاً با تلمذ کفایه حاصل نمیشود.
آری محقق اصفهانی معلق بر کفایه در حیات و بعد از وفات آخوند قدر رسائل و کفایه را میداند. سروران میدانند مواضعی از تعلیقه محقق اصفهانی توضیح مرادات کفایه است. از طرفی دیگر، محقق نائینی خود را مقرر شیخ میداند و به آن افتخار میکند.
سروران؛ متون دارج، متن دروس سطح سالهای طولانی بزرگان و تجربه نسلهای متعدد و محور درسهای خارج فقهاء و اصولیین متاخر از صاحبان متون و مورد تعلیقههای فراوان فحولی همچون صاحب عروه، آخوند خراسانی، محققانی چون ممقانی، آشتیانی، همدانی، اصفهانی، نایینی، آقا ضیاء، حائری، بروجردی، خویی، خمینی، روحانی، صدر، تبریزی، وحید خراسانی و امثال بیشمار اینهاست و تا به امروز درسهای معتبر عموماً بر محور همین متون و بر پایه آنها دنبال میشود و عدول از آنها قبل از تجربه در حوزههای محدود و قبل از کسب موافقت مراجع صاحبنظر و اساتید مجرب و بهصرف نظر برخی اهل فضل، مصداق نقض یقین به شک است و بههیچوجه صلاح مدیریت حوزه علمیه نمیباشد.
نکته ششم: صاحبان متون قدیم نه معصومند و نه متن باقیمانده از ایشان متن نهایی لایتغیر ولکن یک متن متراوش از ذهن اشخاصی مثل محقق، علامه، شیخ و آخوند که احاطه آنها به فقه و اصول و دقت در جوانب مسائل جای تردید نیست و به تعبیری قرآن، فقه و اصول شیعه محسوب میشوند با متونی که از اذهان اشخاص معمولیتر تراوش میکند حتماً فرق دارد. البته این به معنای پذیرش همه مطالب این بزرگان و غیرقابل اشکال بودن آنها نیست و لذا مرحوم والد ما از مرحوم استادشان مرحوم آقای بروجردی نقل میفرمودند که ایشان در موقع اشکال بر شیخ طوسی ضمن ایراد، از ایشان اینگونه دفاع میفرمودند که اشکال ما بر شیخ عجیب نیست، عجب از شیخ است که با احتساب عمر ایشان بر کارهایشان نصیب این مساله از عمر شیخ مثلاً ده دقیقه بوده و اینگونه جهات مساله را سنجیده! و حال ما بعد از بررسی مساله در چند دوره به یک جنبه مساله اشکالی کنیم کار مهمی نیست. عزیزان! روزگار از قبیل ما و شما فراوان به خود دیده و قد اکل علیهم الدهر و شرب.
ماندگاری کتبی مثل رسائل و کفایه بر اساس قابلیتها و ارزش بالای آنها در تربیت مجتهدان است
استاد قائنی نجفی در خاتمه سخنان خود اظهار داشت: در دورانهای گذشته نیز کتب متعددی بهعنوان جایگزین متون دارج در زمان خودشان مطرح شدهاند (بهعنوان مثال مرحوم آیتالله سید صدرالدین صدر که از مراجع زمان خود بودند و مدیریت حوزه آن زمان را نیز بر عهده داشتند، خلاصه الفصول که تألیف خود ایشان بوده را جایگزین برخی متون اصولی قرار داده بودند اما بعد از گذشت زمان به فراموشی سپرده شدند؛ بنابراین ماندگاری کتبی مثل رسائل و کفایه بر اساس قابلیتهای این کتب و ارزش بالای آنها در تربیت فقیهان و مجتهدان است و هرگاه متنی مؤثرتر و بهتر از آنها پیدا شود خودبهخود در برنامههای درسی و علمی حوزهها وارد خواهد شد و بهزور و اجبار نیاز نیست.
استاد خارج فقه و اصول حوزه علمیه قم خاطرنشان ساخت: اینکه میبینید نامهای محدودی و بهتبع کتابهای معدودی معروف به نام باقیماندهاند تصادف و اتفاقی نیست. مبادا با عملکرد نسنجیده و تجربه نگردیده خود باعث ضعف پایههای تحصیلی طلاب شویم و ناخواسته در ضعف علمی حوزههای علمیه که نتاج بیش از هزار سال زحمات پیامبر خدا صلیالله علیه و آله و ائمه هدی علیهمالسلام و اصحاب ایشان و سپس عالمان پیرو آنها رضوانالله علیهم است و نه میراث شخصی ما، مؤثر باشیم. وآخر دعوانا ان الحمد لله رب العالمین
مکاسب و رسائل شیخ را مثله کردهاند، بسیار نگرانیم!
استاد محمدجواد فاضل لنکرانی در آئین افتتاحیه دروس مجتمع آموزش عالی ائمه اطهار (علیهم السلام) طی سخنانی گفت: یکی از جهاتی که علم فقه شرافت بر همه علوم دارد و أشرف العلوم است، این است که عمل همراه اوست و ما با فقه به میدان عمل میآییم.
فقه برای انسان عبادت صحیح میآورد نه عرفان نظری
استاد خارج فقه و اصول حوزه علمیه قم با بیان اینکه فقه بسیار مهم است و ما متعصب نیستیم که چون در مسیر فقاهت هستیم بخواهیم یک ادعای بیجهت کنیم، اظهار داشت: اگر کسی فقیه نباشد بلد نیست عبادت خدا کند، حتی نمیتواند ادعای عرفان نظری داشته باشد. عرفان نظری برای انسان، عبادت صحیح نمیآورد، اما فقه برای انسان عبادت صحیح میآورد. لذا در روایات باب صلاه آمده که فقیه نماز خودش را اعاده نمیکند، آن کسی که به محض ورود یک شک یا برخورد با یک مشکلی در نماز، نمازش را به هم میزند و دوباره از اول شروع میکند فقیه نیست! فقه، عبادت بشر را تنظیم میکند، فقه معاملات بین آحاد جامعه را تنظیم میکند، فقه ارتباط بین ملتها و اقوام را تنظیم میکند، فقه سلطه و حکومت را تنظیم میکند.
رئیس مرکز تخصصی فقه ائمه اطهار(ع) با اشاره به فرازی از بیانات رهبر معظم انقلاب ابراز کرد: ما در سند چشمانداز جامعی که برای مرکز فقهی نوشته شده میگوییم دنبال تربیت فقهایی هستیم که بتوانند به نیازهای جامعه و مسائل نوپیدا پاسخ بدهند، ولی این جمله رهبری خیلی فراتر از این حرفهاست. ایشان میفرمایند «کسانی که برای سلطه بر جهان ـ یعنی امروز در دنیا یک عده هستند دنبال سلطهی بر جهان هستند مثل صهیونیستهاـ برای همه ابعاد زندگی بشر فکر و ایده مطرح میکنند، جمهوری اسلامی را در همه مسائل فکری، عقیدتی، سیاسی، اجتماعی و اخلاقی هدف قرار دادهاند که برای مقابله با این هجوم جامعه روحانیت و حوزههای علمیه نقش اساسی دارند».لذا این ارزش روحانیت است، این ارزش فقه است، ایشان به صورت جامع فرمودند نه فقط در خصوص فقه.
هدف اجتهاد هنوز برای برخی از فضلاء مشخص نیست
وی ادامه داد: گاهی برخی فضلاء میپرسند ما در مرکز فقهی یا در یک مرکز دیگری به اجتهاد میرسیم، بعدش چی؟! وقتی این سؤال مطرح میشود خیلی تعجب میکنم. چون معنای سؤال این میشود که هدف برای من مشخص نیست. باید به این عزیزان گفت امروز عدهای در دنیا نشستهاند و برای تمام بشر ایده خلق میکنند، چه کسی باید این ایدهها را بشناسد و چه کسی باید با آن مقابله کند؟ ایا اصلاً بدون حکومت میشود با این افراد مقابله کرد یا نه؟ یک بحث همین است، آنها با تشکیلات، حکومت، قدرت، پول و ثروت به میدان آمدهاند، آنگاه اینجا مسلمین دست روی دست بگذارند و بگویند در دین ما خبری از حکومت نیست. اسلام شامل یک سری احکام فردی است؟! اگر چنین باشد پس این چه دین جامع و دین باارزشی شد؟ این چه دینی است که «وَ مَنْ یبْتَغِ غَیرَ اْلإِسْلامِ دینًا فَلَنْ یقْبَلَ مِنْهُ» باشد، دینی که بتواند در مقابل سلطهها، کفار و مشرکین بایستد و آنها را منهدم کند، نه فقط انهدام فیزیکی، عمدهاش مقابله فکری است.
طلبهای که جامعیت دین را باور نکند انگیزه و نشاط علمی ندارد
این استاد حوزه علمیه قم در ادامه افزود: این نمایانگر بساطت و پایین بودن سطح فکر یک طلبه است که بعد از گذشت ۴۰ سال از این انقلاب هنوز بگوید ما را چه به اسرائیل؟ ما را چه به آمریکا؟ ما را چه به سیاست؟ ما همین فقه و اصول یا فلسفه و کلام و تفسیر خودمان را بخوانیم و والسلام! این درست نیست. از همین روایاتی که میگوید «العلم مقرونٌ بالعمل» و «اذا سمعتم العلم فاستعملوه»، به خوبی استفاده میشود که علم باید به میدان عمل درآید و میدان عملش این است که یک فقیه بدعتها را ببیند و در مقابل بدعتها بایستد و این میشود عمل او. عمل در هر علمی به مقتضای همان علم است. لذا فضلا ارزش فقاهت و دین را بدانید، جامعیت دین را باور کنید. طلبهای که جامعیت دین را باور نکند انگیزه و نشاط علمی ندارد، برخلاف طلبهای که جامعیت دین را باور کند، این طلبه نشاط و انگیزه علمی دارد، فقه و اصول و تفسیر و کلام را خیلی دقیق میخواند، چون باور به جامعیت دین داشته و هدف برایش مشخص است که میخواهد در مقابل ایده پردازیهایی که کفار و مشرکین در هر زمانی داشتهاند و در زمان ما به مراتب قویتر از صدر اسلام است، ایستادگی کند.
این عضو جامعه مدرسین حوزه علیه قم ضمن تاکید بر اینکه حوزه باید روز به روز از جهت علمی قویتر و عمیقتر شود، بیان داشت: حوزه باید مسائل جدید و مستحدثه بیشتر مطرح شود. ادعای ما این است و مکرر هم گفتهام هیچ مسئلهی جدیدی نیست که به حوزه ارائه شود و حوزه بگوید ما نمیتوانیم حرفی در برابر آن بزنیم، آنچه که مربوط به فقیه و فقه و دین میشود، حوزه میتواند موضع خودش را خیلی خوب روشن کند و این از افتخارات حوزه ماست.
مکاسب و رسائل شیخ را مثله کردهاند، بسیار نگرانیم!
فاضل لنکرانی در بخشی دیگری از سخنان خود ضمن انتقاد از برنامه جدید نظام آموزشی حوزه، اظهار کرد: ما از این طرحی که امسال برای مدارس ابلاغ شده و مکاسب و رسائل شیخ را مثله کردهاند، بسیار نگرانیم! و من در جلسات خصوصی به حضرات آقایان شورای عالی حوزه عرض کردم که این طرح، نتایج غیر معین و بلکه غیر صحیحی به دنبال دارد. ما از آقایان خواهش کردیم و گفتیم این طرح را بهصورت آزمایشی در بعضی از مدارس اجرا کنید و ثمرهاش را ملاحظه نمایید. اما نمیدانم نظرشان تغییر کرده یا نه؟
وی با قدردانی از زحمات و دلسوزی بزرگان حوزه بیان داشت: امروز محور فقه و اصول ما این سه کتاب مکاسب و رسائل و کفایه است، اگر ما اینها را تقطیع کنیم؛ اولاً کسی که بخشی از یک کتابی را میخواند بخش دیگر را نخواهد خواند، البته آقایان میگویند ما نگفتیم نخوانند، خودشان بخوانند و ما سؤال امتحانی نمیدهیم! ثانیاً؛ وقتی تقطیع شد شما چطور روش اجتهادی شیخ انصاری را در میآورید، چطور میتوانید بفهمید روش اجتهادی مرحوم امام و آقای خوئی یا دیگران با شیخ متفاوت است و طلبه تا روش اجتهادی به دستش نیاید نمیتواند فقیه شود. ارزش بزرگ مکاسب در این است که انسان روش اجتهادی شیخ را به دست میآورد و آن را با روش اجتهادی شیخ طوسی، شیخ مفید، علامه حلی، مرحوم نراقی، شهیدین مقایسه میکند و یکی را انتخاب میکند. اما اگر تقطیع شد نمیشود روش اجتهادی را به دست آورد.
وقتی تقطیع شد چطور روش اجتهادی شیخ انصاری را در میآورید
این استاد باسابقه حوزه علمیه قم ادامه داد: ثالثاً اگر تقطیع شد ارتباط طلبه و استاد با تمام این حواشی که در کنار این کتابها وجود دارد قطع میشود و به تعبیر بعضی از اساتید معظم، موجب قطع ارتباط با تراث میشود. رابعا اشکال اساسیتر اینکه شما بهعنوان مثال در مکاسب محرمه چهار روایت اول که روایت تحف العقول و بقیه روایات است را حذف کردهاید. طلبه که این را نمیخواند و استاد هم اگر اینها را درس ندهد، جا بجا مرحوم شیخ انصاری در صفحه به صفحه مکاسب به فقرهای از فقرات این روایات استدلال کرده، حالا مرحوم آقای خوئی سندش را قبول ندارند اما بزرگانی مثل خود شیخ انصاری و مرحوم نائینی و مرحوم یزدی در حاشیه مکاسب به این روایات استدلال کردهاند.
فاضل لنکرانی افزود: مرحوم سیدمحمد کاظم میگوید ۱۲ قاعدهی فقهی از روایت تحف العقول استفاده میشود، بعد ما بیاییم این روایت را حذف کنیم و بگوییم خود طلبه مطالعه کند؟! طلبه که مطالعه نمیکند، استاد هم وقتی میبیند این قسمت را نباید درس بگوید نمیفهمد چطور میتواند در بقیهی مکاسب این بحث و مباحث را ادامه بدهد.
امسال مکاسب و رسائل را تقطیع میکنید، دو سال بعد مکاسب و رسائل هم کنار میرود
رئیس مرکز فقهی ائمه اطهار(ع) ضمن تشکر از تمامی بزرگان و زحماتی که برای حوزه میکشند، ابراز داشت: به عنوان یک وظیفه شرعی عرض میکنم که کار بسیار خطرناکی میکنند! این کار موجب انهدام فقاهت در حوزه خواهد شد، امسال مکاسب و رسائل را تقطیع میکنید، دو سال بعد مکاسب و رسائل هم کنار میرود، معالم را کنار زدند، فصول و قوانین را کنار زدند، فکر میکنید آنچه که جایش آمد خلأ آنها را پر کرده است؟
فاضل لنکرانی در خاتمه سخنان خود گفت: ما باید طلاب را عمیقتر کنیم، استدلالشان این است که آقایان یک مقداری از مکاسب را میخوانند و در آخر سال یک سوم خوانده نمیشود، خب برنامه بگذارید و تشویق کنید که طلاب آن قسمت را هم بخوانند. کسی که دو سوم محرمه را بخواند اگر خوب خوانده باشد بقیه را هم میخواند و نیازی به استاد هم ندارد. هنوز امیدواریم تجدید نظری در این طرح کنند إن شاء الله.
نظرات