به گزارش خبرنگار پایگاه خبری – تحلیلی مفتاح علوم انسانی اسلامی؛ یت الله ابوالقاسم علیدوست استاد برجسته درس خارج حوزه علمیه قم برای اثبات اعتبار رأی مردم در مشروعیتبخشی به حکومت اسلامی در درس خارج «فقه سیاسی» خود، یازده دلیل را بیان کرده است. برخی از این ادله برای اثبات مدعا به عقل، برخی دیگر به سیرۀ عقلا و برخی نیز به ادلۀ روایی و پارهای از نهادها در شریعت اسلامی تمسک جستهاند. ایشان در فرایند بررسی ادله، پس از بیان هر دلیل، به نقد و بررسی آن نیز پرداخته است. در ادامه به پنجمین دلیل بیان شده از سوی ایشان اشاره می شود:
یکی دیگر از دلایلی که برای اثبات اعتبار رأی مردم در مشروعیتبخشی به حکومت اسلامی اقامه میشود تمسک به آیات و روایاتی است که به مشورت در امور سفارش میکند. به عنوان نمونه قرآن کریم در وصف مؤمنان چنین میگوید: «وَ الَّذینَ اسْتَجابُوا لِرَبِّهِمْ وَ أَقامُوا الصَّلاهَ وَ أَمْرُهُمْ شُورى بَیْنَهُمْ وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ یُنْفِقُون» و آنان که دعوت پروردگارشان را اجابت کردند و نماز را برپا داشتند و کارشان در میان خودشان بر پایۀ مشورت است و از آنچه روزى آنان کردهایم، انفاق مىکنند.
پیامبر اکرم (ص) نیز میفرماید: مَنْ جَاءَکُمْ یُرِیدُ أَنْ یُفَرِّقَ الْجَمَاعَهَ وَ یَغْصَبَ الْأُمَّهَ أَمْرَهَا وَ یَتَوَلَّى مِنْ غَیْرِ مَشُورَهٍ فَاقْتُلُوهُ فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ قَدْ أَذِنَ ذَلِکَ. هر کس نزد شما بیاید و بخواهد جماعت مسلمانان را به تفرقه کشاند و امر امت را غصب کند و بدون مشورت به ادارۀ امور بپردازد، او را به قتل رسانید. همانا خداوند آن را اجازه داده است.
افزون بر این روایت، روایات فراوانی بر مشورت و توجه به آثار مثبت آن و آثار منفی استبداد در رأی دلالت دارد. در مقام نقد باید توجه داشت استدلال به این ادله بر اموری توقف دارد که اثبات برخی از آنها میسر نیست. در ادامه این امور بیان میشود:
۱) برای آنکه بتوان به آیۀ پیشگفته تمسک کرد باید این آیه در مقام بیان اوصاف لازم مشروعیت حکومت باشد. اما اگر آیه در مقام بیان اوصاف کمال حکومت باشد نمیتوان برای اثبات اعتبار رأی مردم در مشروعیتبخشی به حکومت بدان تمسک کرد.
با بررسی سیاق آیۀ مذکور مشخص میشود این آیه در مقام بیان اوصاف کمال حکومت است؛ زیرا در این سیاق ویژگیهایی برای مؤمنان ذکرشده است که نمیتوان آنها را از اوصاف لازم افراد و جامعۀ مؤمنان دانست، بلکه باید این ویژگیها را از اوصاف کمال بهشمار آورد. به عنوان نمونه آیات مذکور، قبل از بیان ویژگی مشورت، مؤمنان را افرادی دانسته است که هنگام غضب، اهل بخشایش هستند. این ویژگی را نمیتوان از اوصاف لازم افراد و جامعه به حساب آورد؛ زیرا گرچه انسان هنگام غضب نباید از مسیر عدالت خارج شود، اما نمیتوان بخشایش هنگام غضب را واجب شمرد.
ادامه آیۀ مشورت نیز مؤمنان را اهل انفاق معرفی کرده است. گرچه انفاق دارای مصادیق واجب نیز میباشد، اما اصل انفاق اعم از انفاق واجب است. از این رو این ویژگی نیز به اوصاف کمال اشاره دارد. همچنین در آیات بعد مؤمنان افرادی معرفی شدهاند که هنگامی که به آنها ستمی میرسد یاری میطلبند. این ویژگی نیز به گونهای نیست که بتوان آن را بر اوصاف لازم حمل کرد؛ زیرا بر مؤمنان در حوزۀ حقوق فردی واجب نیست هنگام مواجهه با ستم یاری طلبند و انتقام گیرند.
بر این اساس سیاق آیه به گونهای است که نمیتوان آن را بر اوصاف لازم حمل کرد و باید آن را بر اوصاف کمال حمل نمود.
۲) برای تمسک به آیۀ مذکور لازم است اطلاق آیه فرایند به حکومت رسیدن حاکم را نیز در بر گیرد. از این رو اگر گفته شود آیه بر هنگامی که حاکم در مقام حکومت است دلالت دارد و مشورت را تنها در این هنگام لازم میشمارد، نمیتوان برای اثبات اعتبار رأی مردم به آن تمسک جست.
بر همین اساس در این استدلال از آیۀ (وَ شاوِرْهُمْ فِی الْأَمْر) نیز نمیتوان بهره برد؛ چرا که این آیه نیز به فرایند به حکومت رسیدن حاکم ناظر نیست؛ زیرا مخاطب این آیه پیامبر اکرم (ص) است و هنگامی که ایشان در مقام حکومت قرار دارند به مشورت با دیگران امر میشوند. از این رو امر به مشورت در این آیه تنها ادارۀ امور جامعه را دربرمیگیرد و شامل فرایند رسیدن به ادارۀ جامعه و حکومت نمیشود.
۳) برای اثبات مدعا از طریق مشورت، باید مشورت کردن مستلزم این باشد که همۀ افراد جامعه از حق رأی برخوردار باشند. به عبارت دیگر برای اینکه بتوان برای اثبات اعتبار رأی مردم به آیات مربوط به مشورت تمسک کرد، باید این آیات بر ضرورت اخذ مشورت از همۀ مردم دلالت کند، اما آیات مزبور و مفهوم مشورت چنین لازمی را در پی ندارند. در مقام عمل نیز معمولاً از اهل حل و عقد مشورت گرفته میشود. از این رو با تمسک به آیات مشورت نمیتوان اعتبار رأیگیری را اثبات کرد.
ممکن است گفته شود اطلاق آیات مربوط به مشورت، شامل مشورت با همۀ مردم میشود و نمیتوان این آیات را مقید به مشورت با اهل حل و عقد دانست. اما باید دانست گرچه اطلاق این آیات، شامل مشورت با همۀ مردم میشود، اما برای اثبات اعتبار رأی مردم لازم است آیات مزبور تنها بر مشورت با همۀ مردم دلالت کند؛ حال آنکه این آیات چنین دلالتی ندارند و مشورت با نخبگان جامعه را نیز در بر میگیرند.
۴) برای آنکه بتوان بر اساس دلایل روایی، اعتبار رأی مردم را استنباط نمود، لازم است به دلیلی محکم و دارای قوت بیان استناد کرد؛ زیرا هرچه میزان اهمیت مدعایی بالا باشد، اثبات آن نیز به دلیل محکمتر و دارای قوت بیان بیشتر نیازمند است. از این رو مطلب مهمی همچون مشروعیتبخشی به حکومت با مشورت مردم نیازمند چنین ادلهای است. اما چنین ادلهای در دسترس نیست و روایت نقل شده در استدلال نیز سند معتبری ندارد.
۵) آیات و روایات مشورت در امور از دید مخالفان اعتبار رأی مردم در مشروعیتبخشی به حکومت پنهان نبوده است، بلکه آنان بر این عقیدهاند که شارع در موضوع حکومت در عصر حضور و در عصر غیبت نصب خاص دارد و در عصر غیبت فقیه جامع شرایط برای حکومت نصب شده است. بنابراین استدلال به آیات و روایات مشورت برای اثبات اعتبار مشورعیتبخشی رأی مردم متوقف بر این است که از طرف شارع برای حکومت نصبی صورت نگرفته باشد.
https://ihkn.ir/?p=38164
نظرات