تکوین و زنانگی را نه عامل فضیلت و رذیلت بلکه خصیصه متفاوتی میبیند که در آفرینش او لحاظ شده تا در مسیر رشد و کمال خط سیر متمایزی نسبت به مرد داشتهباشد. زن انقلابی، در حیطه تکلیفگرایی حصارشکن و بیکلیشه است. وقتی پای تکلیف در میان باشد، گاهی بیالگویی، الگوی اوست. هر جا خلأیی باشد، همان جا را پر میکند. هرکجا ظرفیتها، استعدادها و توانمندیهای فردی و جمعی او باری از دوش ولی خدا برای خدمت به جامعه اسلامی بردارد، همانجا حاضری میزند. گاهی خانهدار است و گاهی وزارتخانه اداره میکند. تجرد و تأهل تنها تاکتیک بازی زن انقلابی را عوض میکند، اما هیچگاه او را نیمکتنشین نمیکند. زنانگی را نه یک محدودیت و نه عامل سرافکندگی و نه حتی دستاویزی برای برتریجویی میداند. زنانگی در نگاه او هم حرمت دارد و هم مزیت میآفریند. زن انقلابی پاسدار زنانگی عفیفانه است و از آن برای خلق موقعیتهای ناب زندگی و بندگی استفاده میکند. الگوی سوم، زن تراز هزاره سوم است. از آن باید بیشتر گفت و بیشتر شنید. راستی در سوژهیابی، مصداقشناسی و الگوسازی زن الگوی سوم ما کجای کار هستیم؟
در همین راستا تحریریه فکرت، گفتوگویی با حجتالاسلام محسن قنبریان، استاد حوزه و دانشگاه و پژوهشگر تاریخ اسلام داشته است که متن تفصیلی آن تقدیم میشود.
* یکی از مسائل مهم زنان در کشور ما این است که مهمترین مسئله زنان چیست و چرا برخی رسانهها و جریانهای معاند تلاش میکنند با عملیات روانی و شناختی، در این مسائل، انحراف ایجاد کنند؟
دربارهی مسألهی زن در جمهوری اسلامی، ابعاد مختلفی در حوزهی زن هست. چه در نگاه شناختی و چه در نگاه توصیهای و بایستهها، عرض خیلی عریضی است. ما آن را محدود میکنیم که از عهدهی آن بربیاییم. ابتدا ادعا را عرض میکنم سپس راجع به ارکان آن صحبت خواهیم کرد.
ادعا این است که انقلاب اسلامی در حوزهی زنان، مخصوصاً کنشگری زنان در عرصهی بایستهها، از یک طرف جریان متحجر را نفی کرده و از طرف دیگر جریان غرب مدرن را نفی کرده است که هم شامل شرق سیاسی میشد و هم شامل غرب سیاسی.
انقلاب اسلامی با تحجر ستیز داشت تا بتواند حضور اجتماعی زن را تأمین کند. جریان تحجر مخالف اصل حضور اجتماعی زن است. انقلاب اسلامی بر حضور اجتماعی زن تأکید دارد. رقیب دیگر انقلاب اسلامی کسی بود که حضور اجتماعی زن را قبول داشت؛ اما نقشها را بالسویه معنا میکرد. ستیز ما با جریان مدرن این است که نهتنها تساوی حقوق زن و مرد را میپذیرد؛ بلکه دنبال درستکردن تشابه نقش در دو جلوهی سرمایهداری و فمینیست است.
جریان سرمایهداری که ویژگی آن غلبهی اقتصاد است، زن را بهشکل کالا یا وسیلهی تزئین کالا میبیند. در این جریان، زن کالای تبلیغاتی است. جریان فمینیست که از جهات زیادی منتقد جریان سرمایهداری است، زن را با الگوی مردانه میپذیرد؛ یعنی وقتی به زن رسمیت میدهد که الگوی مردانهای را بپذیرد. مردان دامن نمیپوشند؛ بلکه زنها کت و شلوار میپوشند.
انقلاب اسلامی با این هدف وارد میدان شد که تساوی را بپذیرد؛ اما تشابه نقش را نپذیرد. به نظرم برخی کمبودها در همین زمینه است؛ زیرا قدرت نرمافزاری ما آنگونه که باید، در امتدادها، امتداد پیدا نکردهاست. در مورد فراز اول که همان حضور اجتماعی زن است، امامخمینی (ره) بیانی سیاسیای دارند که نگاه بسیار ارجمندی است.
ایشان میفرمایند: قرآن را وقتی با مجامع روایی مقایسه میکنیم و مجامع روایی و قرآن را وقتی با فتاوا و رسالهها مقایسه میکنیم نوعی تقلیل و تنزیل (به تعبیر سخنران) را در آن میبینیم. به اندازهای که قرآن احکام سیاسی و اجتماعی دارد، مجامع روایی ما ندارند. دعوا بین قرآن و امامصادق (ع) نیست؛ بلکه دعوا بین قرآن و حاکی از روایت افتادهاست. درحالیکه از روایت حاکی و تأویل شدهاست. وضع رسالهها از روایات هم بدتر است. خیلی به بحث امر به معروف و نهی از منکر در رسالهها توجه نشده است. امامخمینی (ره) کیفیت این اصل را در رساله ارتقا داد. در روایات ما امر به معروف بعد از جهاد آورده شدهاست؛ اما رسالهها آنطور که باید به آن توجه نکردهاند.
* در دین اسلام و بهصورت مشخص در قرآن چه تصویر و جایگاهی برای بانوان متصور شده و آیا حجاب در عرصه اجتماع از سوی رسول اکرم (ص) بهعنوان یک مسئله اجتماعی مطرح بوده است؟
تصویر قرآن از زن با تصویر مجامع روایی ما از زن با تصویر فتاوای ما از زن بسیار متفاوت هستند. ابتدا بهصورت مختصر نگاه قرآن به زن را بررسی میکنیم. نگاه قرآن به زن فوق العاده مثبت است. مثلاً در آیهی ۳۲، سورهی انفال حق کسب، آیه ۱۲ سورهی ممتحنه دربارهی حق بیعت و فعالیت سیاسی، حق تکلیف یا فعالیتهای خیرخواهانه، حق نظارت اجتماعی و ولایت زنان را برای زنان مطرح میکند. همهی این موارد با صیغهی مؤنث در قرآن آمده است نه اینکه خطاب به همهی مؤمنین باشد.
برخی معتقدند که بیحجابی مسألهی رسول خدا نبوده است؛ آیهی تبرج (خودنمایی کردن) جاهلیت اولی در همین ارتباط است. زن ابوسفیان بعد از بیعت با پیامبر گفت کاش اسلام سه چیز را نداشت: ۱- رکوع و سجده ۲- خمار (مقنعه)؛ زیرا کسانی که موهای بلند دارند زیبایی آنها پنهان میشود. ۳- فریاد برده سیاه بر بالای کعبه (اشاره به اذان گفتن بلال حبشی بر بالای کعبه) بنابر این از این موارد مشخص است که حجاب هم در آن زمان مسئله بوده است.
در مورد حق ولایت زنان: آیهی ۷۱ سورهی توبه بر ولایت و امر به معروف تأکید میکند؛ وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِیاءُ بَعْضٍ یأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَینْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکرِ. اگر کسی ولا نداشتهباشد حق امر ندارد. امر ارشاد نیست؛ بلکه ورود کردن در حریم کسی است. مؤمنین بر مؤمنات ولا دارند و بالعکس.
منظور از مؤمن در اینجا بهمعنای مسلمان است و شاهد آن این است که بعد از آن قید یأمرون بالمعروف آمده است. این آیات دلیلی بر حضور اجتماعی زن است. مگر ولای اجتماعی بر دیگران داشتند در پستوی خانه ممکن است؟ مگر میشود زن مردان و حتی حاکمان را امر به معروف کند؛ اما در پستوی خانه؟ اگر امر به معروف واجب است، مقدمهی آن که حضور اجتماعی زن است هم واجب است. اولین امر به معروف حاکم را فاطمهزهرا (س) انجام داده است.
تنها یک پادشاه در قرآن تصویر مثبت دارد و آن هم یک زن است. در قرآن الگوی سوء از زنان معرفی شدهاست و الگوی خوب برای زن و مرد مسلمان هم از زنان معرفی شدهاست (آسیه و مریم). آیات انقلابی قرآن مربوط به زنان است. الان بهخاطر شرایط ما آنها را انقلابی فهم نمیکنیم؛ اما واقعاً در جامعهای که داشتن دختر عیب و عار بوده است. آیهی ۸ سورهی تکویر در این زمینه بسیار انقلابی است: وَإِذَا الْمَوْءُودَهُ سُئِلَتْ. قرآن میتوانست در اینجا ملایمتر صحبت کند؛ اما در این آیه یک شعار و تابلو بلند کرده است.
*در رابطه با مسئله تفاوت یا تساوی زنان و مردان در عرصههای مختلف هم توضیح دهید؟
قرآن در دو حیثیت برای زنان نما داده است: یکی در نقشها اجتماعی و دیگری در مقام. این دو را نباید با هم خلط کرد. مقام رتبهای است که شخص پیدا میکند که در آیهی ۹۷ سورهی نحل میفرماید: «مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِنْ ذَکرٍ أَوْ أُنْثَی وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیینَّهُ حَیاهً طَیبَهً»؛ یعنی شخصی اگر عمل صالح انجام دهد کنشگری او به اوج انسانیت میرسد؛ یعنی چه زن و چه مرد حد لایقفی ندارد. زن و مرد در کسب مقام تفاوتی ندارند (تساوی حقوق)؛ اما در نقشها متفاوت هستند. (عدم تشابه).
جلد چهارم المیزان تصریح به تساوی در مباحث اقتصادی کرده است. در جلد دوم صفحهی ۲۷۲ بحث وزن اجتماعی آن را وقتی مطرح میکند باز از تساوی صحبت میکند؛ اما نقشها متفاوت هستند و در پایان نتیجه میگیرد که دستهای از امور واجب نیست و در عمل هم همینطور؛ یعنی دستهای از احکام بر زن واجب است. مابقی امور فضل است و تفاخر کردن در آنها منع نیست؛ البته تفاخر زنان منع نشده و تفاخر مردان منع شدهاست. (جلد دوم، صفحهی ۲۷۳ المیزان).
در روایات برای حضور اجتماعی زن بهاندازهی قرآن سنگ تمامی گذاشته نشده است؛ شاید مسألهی آنها نبوده است. در خصوص حضور اجتماعی زن ما روایات ضعیف کم نداریم. اگر پژوهش کنید خواهید دید که یکی از مجامع جعل روایات حوزهی زنان است. عمدهی روایات مذمت از امامعلی (ع) است و اکثر آنها هم در دورهی امویها جمع شدهاست. یکی از جنگهای روانی علیه امیرالمؤمنین همین جعل احادیث در حوزهی زنان بوده است.
برخی از زنان موسی بن جعفر وصی امام بودند و در غیاب او به شبهات مراجعهکنندگان جواب میدادند؛ البته در دورهی امام موسی کاظم اینقدر خفقان بر این خانواده زیاد بوده است که ایشان ۱۸ دختر مجرد داشتند و کسی به خواستگاری آنها نمیرفت. خود امام کاظم (ع) هیچ زن آزادهای ندارد.
نمای قرآنی در این زمینه این است که شئون اجتماعی زن را پذیرفتهاست. امام بزرگوار فرمودند که زنان باید حضور اجتماعی داشتهباشند. در اوایل انقلاب یکی از خبرنگاران خارجی در مورد حضور زنان در اتفاقات اجتماعی انقلاب مینویسد: در ایران زنان روستایی همان اموری را مطالبه میکنند که زنان شهری با سطح سواد بالا مطالبه میکنند و عجیبتر اینکه زنان آنان مردان را میشورانند.
امامخمینی (ره) در مقابل نظرات متحجرانه ایستاد و فرمود: زن در اجتماع شرکت کند؛ اما بدون تبرج. اگر به زن شأن دهید، خود او سراغ مبتذلات نمیرود. امام در ۱۳/۱۲/۱۳۵۷ میفرمایند: خداوند شما را با کرامت خلق کرده است، آزاد خلق کرده است. خداوند همان طوری که قوانینی برای محدودیت مردها در حدود اینکه فساد بر آنها راه نیابد دارد، در زنها هم دارد. همه برای صلاح شماست. همه قوانین اسلامی برای صلاح جامعه است. آنها که زنها را میخواهند ملعبه مردان و ملعبه جوانهای فاسد قرار بدهند خیانتکارند. زنها نباید گول بخورند؛ زنها گمان نکنند که این مقام زن است که باید بزک کرده بیرون برود با سرِ باز و لخت! این مقام زن نیست؛ این عروسک بازی است نه زن. زن باید شجاع باشد؛ زن باید در مقدرات اساسی مملکت دخالت بکند. زن آدم ساز است؛ زن مربی انسان است. (جلد ۶، صفحه ۳۰۱)
* با توجه به اغتشاشات اخیر و نمایان شدن تناقض رفتاری براندازان و حقیقت شعار «زن، زندگی و آزادی»؛ تفاوت رویکرد غرب با اسلام بر سر هندسهی حضور اجتماعی زنان را تبیین کنید؟
غربزده حضور زن را پذیرفته؛ اما نقشهای متبرج را برای زن تعریف میکند و قدرت نرمافزاری او در این مسئله خیلی بالا است و ما در این زمینه ضعیف هستیم؛ یعنی او برای نقشهای متبرج دائماً ایدهپردازی کرده و نقشهای نو آوردهاست.
ما الان برای زنان نقشهایی داریم که ده سال پیش نداشتیم. این نقشها بهواسطهی رسانه ایجاد شدهاند. مثلاً خیلی از بلاگ رها زن هستند. این جریان خود دو شعبه میشود: یکی جریان سرمایهداری که زن را کالا میبیند. سرمایهداری باید زن را کالا ببیند. نمیتواند که زن را کالا نبیند.
در این تفکر نهتنها زن کالا است؛ بلکه مرد هم کالا است. در دنیای که مصرف تابع تولید بود. در تولید دستی شخص نمیتواند زیاد مصرف کند؛ بلکه هماهنگ با مقدار تولید مصرفمیشود. بهطور طبیعی در این دنیا قناعت ارزش است علاوه بر اینکه ارزش اخلاقی هم است؛ یعنی هرمنوتیک محیط فرد را بهسمت قناعت میبرد.
در دنیای جدید تولید صنعتی و انبوه شد. وضعیت هم عکس شد؛ یعنی مصرف بیشتر از تولید شد؛ یعنی باید مصرف شود تا چرخ تولید بچرخد. «لوکوموتیو» مصرف، مصرف لوکس و قارونی است. مصرف لوکس، مردم را به مصرف بیشتر دعوت میکند تا چرخ تولید کارخانهها بچرخد. قارونها از اینجا پیدا میشوند. عنصر تبلیغات هم از اینجا سر درآورد. زن هم در اینجا کالا شد. نهتنها اینکه در کارخانهها؛ بلکه باید عنصری برای لوکس بودن شد.
شاهد این ادعا این است که «جنرال موتورز» با سر و سینهی زن در حال کسبکردن درآمد در دنیا است و بزرگترین اقتصاد دنیا در همینجا رقم خورده است و درآمد آنها از دانشبنیانها بیشتر است.
جریان دیگر غربزده «فمینیست» است که میخواهد زن را با مرد رسمیت دهد. دنبال این است که زن نمای مردانه پیدا کند. حتی شکل و شمایل ظاهری زن هم باید مردانه باشد. این تفکر مردان را متعلق به اخلاق زنانه نمیکند؛ بلکه زنان را نمای مردانه میدهد. اسلام با این تفکر هم مخالف است و از ابتدا دنبال آزادی زن بوده است.
آیهی ۳۵ سورهی شریفهی آل عمران میفرماید: إِذْ قَالَتِ امْرَأَتُ عِمْرَانَ رَبِّ إِنِّی نَذَرْتُ لَک مَا فِی بَطْنِی مُحَرَّرًا فَتَقَبَّلْ مِنِّی إِنَّک أَنْتَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ؛ مادر مریم وقتی خواست او را به دنیا بیاورد گفت: من نذر کردهام که او آزاده باشد؛ یعنی از کارهای مادری و دختری هم رها باشد و صرفاً برای معبد باشد و در کنیسه خدمت کند. این در بنی اسرائیل سنت بوده است. تنها کسی که این سنت را تغییر داد حضرت مریم (س) بود. نمیگوید: زن مثل مرد نیست؛ بلکه میگوید: مرد مثل زن نیست. در اینجا زن یک قدم آزاد شد.
اسلام زن را از قید و بندهای اجتماع نیز آزاد کرد و از آن به محرر بهمعنای صفت فاعلی تعبیر کرد؛ یعنی زن آزاد نیست؛ بلکه آزادکننده است که مصداق آن فاطمهزهرا (س) است. زن در اینجا خود یک تشخص است. اول خود زن تشخص دارد نه اینکه تا عرضی به نام مادری نیامدهاست، تشخص ندارد. زنها فی نفسه تشخص دارند؛ اما مادربودن و همسر بودن باعث افزایش این تشخص میشود.
شهید مطهری میفرماید: حجاب محدودیت نیست؛ بلکه ابزار این آزادی است. او را از کالابودن و خوانش مردانه باید آزاد کرد و فقط باید زن باشد. او در همهی محیطهایی که مردان حضور دارند میتواند حضور داشتهباشد بدون تای تأنیث؛ یعنی دانشگاه جای علم است؛ مرد بدون رجلیت و زن هم بدون تای تانیث وارد عرصهی علم شود و با شأن خود حضور یابد.
چیزی که زنانگی زن را میپوشاند، احکام ستر و پوشش است که مصطلح آن حجاب است. الان زنان در جامعهی ما حضور فعالی در عرصهی پزشکی، مدیرعاملی، هیأت علمی، نمایندگی مجلس، مدال آوری رشتههای ورزشی و سایر حوزههای اجتماعی دارند.
۹۸ درصد متخصصان زنان و زایمان زن هستند. ۱۱۷ کرسی در ادوار مجلس زن بودند. ۱۱۲۱ قاضی زن داریم. ۶۴۲۸۰۰۰ شهیده زن داریم که پانصد نفر از زنان شهید رزمنده هستند؛ یعنی در معرکه و وسط جنگ نظامی شهید شدند. اینها همه جای افتخار دارد. اما به نظر میآید که جابجایی نقش در حال صورت گرفتن است، نباید به دامن غربزدهها بیفتیم.
* جابجایی نقش چگونه اتفاق میافتد؟
ما حضور اجتماعی زن از نگاه غربزده را پذیرفتیم؛ اما نقشهای آنها را نمیپذیریم. در حال حاضر نقشها بهسوی ابتذال و تبرج در حال جابجایی است. جابجایی نقش در حوزهی زنان در حال شکلگرفتن است و این نگرانکننده است. نباید از حول متحجرین، به دامن غربزدهها بیفتیم. نقشها بهسمت ابتذال و تبرج و حرکتهای فمینیست در حال جابجایی است.
باید برای این آمارها از نمای ارزشی رصدخانهای باشد که دائماً این نقشها را رصد کند؛ زیرا هر رصدی مبتنی بر یک نظام ارزش است. برای من ارزش دارد که الان حضور اجتماعی زن در کدام نقش است.
تا سال ۱۳۷۹ در سازمانهای غیردولتی، بانوان ۱۰ درصد حضور سیاسی داشتند و ۲۴ درصد در خیریهها حضور داشتند؛ اما از دههی هشتاد به این سمت نقشها جابهجا شدهاست؛ خیریهها کاهش پیدا کردند و انجیاوهای حقوق زنان افزایش پیدا کرده است.
حالا اگر شاخهای اینستاگرام و بلاگرهای فضای مجازی را اضافه کنیم، میفهمیم که جابجایی نقش خیلی معناداری در حال اتفاق افتادن است و این نگران کننده است و راه حل آن برگشت به تحجر نیست؛ بلکه راه آن انتخاب نقشهای متناسب با شأن زن است. وقتی حضور اجتماعی آمده است ما در آن کوتاهی کردیم و مهندسی فرهنگی نکردیم.
ما دنبال این هستیم که همهچیز را دادستانی حل کنیم. جایگزینی که امام آورد، آن را سودهی حمدانی خواند تا کنار دریایی نشود. همین الگو را باید پیاده کرد تا بتوانیم به ورطهی غرب نرویم.
انتهای پیام/
نظرات