حجت الاسلام زیبایی نژاد و در مقدمه صحبت های خود برای فهم بهتر مسئله تربیت در عصر مدرنیته به ترسیم موقعیت کنونی ما در میانه دو گفتمان توحیدی و لیبرالیسم پرداخت. وی ابتدا با دیدگاهی انتقادی ریشه علوم مدرن امروزی را از بعد میزان دستیابی به واقعیت مورد بررسی قرار داد و گفت: تعقل خالص در شرایطی میتواند محقق شود که عقل به طور کامل بر سایر قوا حاکم شود. این مسئله به معنای از بین بردن شهوت و غضب و ظرفیتهای محیطی نیست. ما میتوانیم عقل را حاکم کنیم و از ظرفیتهایی که تمایلات، احساسات، غضب و محیط در اختیار عقل قرار میدهند، به نحو مؤثری استفاده کنیم. عقل میتواند از این ظرفیتها به نفع کشف حقیقت و راهیابی به آنچه واقعی و درست است، بهرهبرداری کند.
علم واقعی، محصول تعقل خالص است
رییس پژوهشکده زن و خانواده با تأکید بر اینکه علم واقعی محصول تعقل خالص است، خاطرنشان کرد: در چنین شرایطی اگر ما در این فرایند، به جای آنکه عقل را حاکم کنیم و جهل را کنار بگذاریم، مهار شهوت و غضب را در خدمت عقل قرار دهیم و عقل بر سنتها، آداب اجتماعی و نظام تربیتی ما مسلط شده و ناهماهنگیهای آنها را پس بزند، در این صورت تعقل به معنای واقعی و خالص خود محقق میشود. اگر تعقل ما تعقل خالص باشد، محصول دارد و محصول آن علم واقعی است. این تعقل خالص، منجر به شکلگیری یک نظام آگاهی درست میشود. اما اگر عقل به کار گرفته نشود یا در خدمت جهل، شهوت یا غضب قرار گیرد، بهگونهای که عقل به جای حکمرانی، خادم شهوت و غضب شود، در این صورت تعقل به درستی انجام نشده و واقعیت چنین تعقلی، تجهل است، نه تعقل. هرچند ممکن است ما به این حالت تعقل بگوییم، اما در واقع، این تعقل غلط است و بهصورت تسامحآمیز به آن تعقل اطلاق میشود.
شبه علم های امروزی؛ هدایت یا سرگردانی
زیبایی نژاد با اشاره به تفاوت میان فرآیند تعقل و تجهل در تولید علم و شبه علم، در رابطه با شبه علمهای امروزی توضیح داد: اما اگر تعقل ما در واقع تجهل باشد یا مخلوطی از تعقل و تجهل باشد، بهگونهای که گاهی به سمت یکی و گاهی به سمت دیگری برود، نتیجهای که به ما میدهد، اگر تجهل خالص باشد، بهصورت شبه علم ظهور پیدا میکند. این شبه علم، علم واقعی نیست، هرچند گزارههای آن به گونهای است که ما به آن میگوییم علم. بسیاری از آن چیزهایی که ما امروز به عنوان علم به رسمیت میشناسیم، در واقع شبه علمی هستند که در فرایند تجهل بهدست آمدهاند. گاهی اوقات معلومات ما معجونی است از علوم واقعی که ما را به سمت هدایت میبرد و شبه علمی که ما را از مسیر هدایت دور کرده و به حیرانی، سرگردانی و دردسر میاندازد.
عقلانیت هایی که در تولید علم عقیم هستند و شبه علم تولید میکنند
وی سپس عقلانیت را چارچوب معرفتی حاصل از تعقل و نتیجه تعقل عنوان کرد و گفت: ما یک کلید واژه دیگری داریم به نام عقلانیت. عقلانیت، آن بافت معرفتی است که از نتیجه تعقل شما بهدست آمده است. عقلانیت به معنای کلی؛ چارچوبی معرفتی و نظریای است که برای نظم و طبقهبندی اطلاعات، معارف و معلوماتمان به کار میبریم. تعقل، مصدر است و عقلانیت حاصل و نتیجه این مصدر است. آنچه که بهدست میآید، محصولی به نام عقلانیت است. اگر تعقل شما، تعقل خالص باشد، آن عقلانیت یعنی نظام طبقهبندی اطلاعاتِ شما به عقل کمک میکند تا یافتههای جدیدی را کشف کند و معرفتهای جدید و درستی بهدست آورد. اما اگر به جای تعقل، شما دچار تجهل شوید، یک عقلانیت و نظام طبقهبندی دیگری شکل میگیرد که در ارائه علم عقیم است، اما در ارائه شبه علم برای شما بهخوبی و قوی عمل میکند.
مسئله جهت دار بودن علوم انسانی!
زیبایی نژاد در توضیح مسئله جهت دار بودن علوم انسانی خاطرنشان کرد: از اینجا شما میتوانید به این نکته مهم منتقل شوید؛ اینکه میگویند علوم انسانی جهتدار است؛ اگر نظریهای در فرایند تعقل واقعی و خالص تولید شده باشد، یا علمی کشف شده باشد، آن علم، علم خالص است و آن نظریه به خلوص نزدیک است. اما اگر در فرایند تجهل چیزی به نام علم تولید شده باشد، آن علم، شبه علم و شبه معرفت است. شما ممکن است گمان کنید که این علم است چون آموزههای علمی دارد، دستگاه علمی دارد و یافتههایی ارائه میدهد؛ اما یافتههای آن دیگر خلوص ندارند. البته ممکن است گاهی حدی از واقعیت در آن وجود داشته باشد، اما این حد از واقعیت بهمنظور ایجاد التباس است. زمانی که حق و باطل در هم قاطی میشوند، ما را متحیر میکنند. اگر باطل محض بود، شما به راحتی میتوانستید مشتش را باز کنید و حقیقت را کشف کنید.
جنگ تمدنها یا نزاع عقلانیتها؟
رییس پژوهشکده زن و خانواده با تأکید بر اینکه نبرد تمدنها در حقیقت جنگ عقلانیتهایی است که تمدنها بر اساس آنها شکل گرفتهاند گفت: نزاعهای مهم بشری، نزاعهایی در مقیاس عقلانیتها است. هنگامی که تمدنها با یکدیگر درگیر میشوند، این نزاع تمدنی در حقیقت جنگ عقلانیتهایی است که تمدنها بر اساس آنها شکل گرفتهاند.
زیبایی نژاد با طرح کلیدواژه مهم «مفهوم محوری» به عنوان هسته اصلی شبکه معنایی عقلانیت درباره اهمیت مفهوم محوری توضیح داد: عقلانیتها یک شبکه معنایی هستند که این شبکه معنایی حول یک مفهوم محوری با همدیگر چفت و بست پیدا کرده است. «مفهوم محوری» در هر عقلانیت یک کارکرد خاص دارد؛ یکی از کارکردهای مهم آن این است که کل مفاهیم و واژگان را حول محور خودش جمع میکند و معنای خود را به این واژگان اشراب مینماید. این مفهوم محوری نه تنها رفتارهای شما را بلکه کل نظام معنایی شما را نیز تحت تأثیر قرار میدهد. به عنوان مثال معنای آزادی و معنای موفقیت و خیلی از معانی دیگر شما را متفاوت میکند. در نتیجه، ترمینولوژی شما متفاوت از دیگران است و اساساً اصطلاحنامه یک فرد شیعه باید مختص به خود او باشد.
ربوبیت خداوند؛ مفهوم محوری عقلانیت توحیدی؛ تنها خداوند است که صلاحیت راهبری دارد
رئیس پژوهشکده زن و خانواده توحید ربوبی را هسته عقلانیت توحیدی عنوان کرد و گفت: مفهوم محوری در عقلانیت توحیدی همان توحید است. «قُلُوا لَا إِلَهَ إِلَّا ٱللَّهُ تُفْلِحُو.ا» توحیدی که در قلب این شبکه معنایی عقلانیت توحیدی قرار دارد، توحید ربوبی است. توحید در خلقت و توحید در پرستش هم وجود دارد، اما بخش مهم آن توحید ربوبی است. توحید ربوبی یعنی «اللَّهُ وَلِیُّ الَّذِینَ آمَنُوا یُخْرِجُهُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ»؛ به این معنا که تنها کسی که صلاحیت راهبری دارد، خداوند است و یا کسانی که خداوند به آنها اذن راهبری داده باشد. کسانی که تحت راهبری طاغوت قرار میگیرند، از نور به ظلمت میروند و به فساد کشیده میشوند.
عقلانیت توحیدی در برابر عقلانیت فردگرایانه لیبرالیسم
رئیس پژوهشکده خانواده سپس درباره مفهوم محوری عقلانیت لیبرال که در تضاد با عقلانیت توحیدی است، توضیح داد: در برابر عقلانیت توحیدی در عصر مدرنیته متأخر که ما در آن زندگی میکنیم، عقلانیت فردگرایانه یا لیبرالیسم وجود دارد که در تضاد با عقلانیت توحیدی است . این عقلانیت لیبرال حول مفهوم فرد، یعنی «من» شکل گرفته است. یعنی هر کسی به «منِ خودش» اهمیت میدهد و دو ادعای مهم دارد: یکی اینکه هیچ کس غیر از من حق راهبری من را ندارد؛ درواقع برخلاف عقلانیت توحیدی، که میگوید هیچ کس غیر از خداوند حق راهبری من را ندارد، در عقلانیت فردگرایانه گفته میشود هیچ کس غیر از من حق راهبری من را ندارد. دوم اینکه، همه چیز باید در خدمت شادکامی و لذتهای لحظهای من باشد، نه مصلحت و سعادت من.
مرگ اخلاقیات و ارزشهای اخلاقی در عقلانیت لیبرالیستی
حجت الاسلام زیبایی نژاد با اشاره به مرگ ارزشها در نظام عقلانیت لیبرالیسم خاطرنشان کرد: در این عقلانیت فردگرایانه، به تعبیری که آنتونی آر بلاستر در کتاب «لیبرالیسم غرب: از ظهور تا سقوط» عنوان میکند (که کتاب خوبی برای فهم لیبرالیسم است) و میگوید: لیبرالیسم معتقد است که ارزشهای اخلاقی وجود خارجی ندارند. هر چیزی را که شما اسمش را میگذارید «ارزش»، ساخته و پرداخته ذهن خودتان است و خودتان آن را خلق کردهاید. در خارج از ذهن شما چیزی به نام خوبی صداقت، خوبی عدالت، خوبی عفت، یا خوبی غیرت وجود ندارد.» اگر به عنوان فرد یا جامعه از چیزی خوشتان بیاید، آن را ارزش مینامید، و اگر خوشتان نیاید، آن را غیرارزش میدانید. از این نگاه، ارزشها اولاً وجود ندارند و برساخت هستند، یعنی ساخته و پرداخته خود شما هستند. ثانیاً نسبیاند، یعنی هر زمان که دیگر از آن خوشتان نیامد، میتوانید آن را کنار بگذارید. درحقیقت ارزشهای اخلاقی را شما خلق میکنید و مدتی با آنها سر میکنید، و بعد که دیگر جذابیت نداشتند، کنارشان میگذارید و چیز جدیدی خلق میکنید. بهعبارتدیگر، ارزشها نسبی هستند، یعنی وابسته به تمایلات من و شما. پس، در این نگاه، هیچ ارزشی بهطور واقعی وجود ندارد.
آزادی ارزش برتر دنیای لیبرالیستی
زیبایی نژاد در توضیح آزادی به عنوان ارزش برتر دنیای لیبرالیستی گفت: در این دنیای خالی از ارزش، چه باید بکنیم؟ پاسخ این است: هر کاری دلت میخواهد انجام بده و لذت ببر!. زیرا عقلانیت فردگرا میگوید آزادی داری که هر کاری دلت میخواهد انجام بدهی. در این نگاه، تنها چیزی که ارزشمند میشود «آزادی» است.
وی افزود: آزادی هم در اینجا به معنای رهایی مطلق است، یعنی هیچ چیزی نمیتواند تو را مقید کند. هیچ چیزی صلاحیت ندارد که لذت و خوشی تو را محدود کند.
تولد آزادی در بستر مرگ ارزشهای دیگر اتفاق افتاد
زیبایی نژاد خاطرنشان کرد: در این فضا، هیچ ارزشی وجود ندارد، اما از این فضای بیارزشی یک چیزی به نام «آزادی» متولد میشود. آزادی تنها ارزش موجود است؛ نه به این معنا که آزادی در واقعیت وجود دارد و ارزشمند است، بلکه از عدم وجود هیچ ارزشی، آزادی به دست آمده است. آزادی در ادبیات فردگرا به معنای رهایی مطلق است؛ برو و رها باش، هیچ چیزی نباید تو را مقید کند. زیرا مفهوم محوری «ربوبیت من و شادکامی فردی» معنای خود را به آزادی اشراب میکند.
آزادی در عقلانیت دینی؛ کنار زدن محدودیت ها در مسیر سعادت
رییس پژوهشکده زن و خانواده در ادامه برای درک بهتر تفاوت معانی مفاهیم مشترک ذیل عقلانیت های متفاوت، به تعریف مفهوم موفقیت و آزادی ذیل دو عقلانیت توحیدی و فردگرا پرداخت و توضیح داد: در عقلانیت توحیدی، آزادی دیگر به معنای رهایی نیست. بلکه به معنای برداشتن موانع رشد است. رشد شما در چیست؟ در تقرب الی الله، در پذیرش ربوبیت الهی و در اینکه تحت رهبری خداوند بروید. آن چیزهایی که میخواهند موانعی ایجاد کنند تا من نتوانم تحت رهبری خداوند قرار گیرم، اینها میشوند ضد آزادی، زیرا برای من محدودیت ایجاد میکنند، این موانع را باید کنار زد. بنابراین آزادی به معنای کنار زدن محدودیتهایی است که در مسیر سعادت من وجود دارند.
گاهی اوقات شما از دیگران رودست میخورید و در ادبیات آنها وارد میشوید بدون اینکه متوجه باشید چه خبر است. میگویید ما آزادی را قبول داریم، اما آزادی مقید به ارزشها و احکام شرعی است. اما چرا شما مفهوم خودتان از آزادی را از دیگری گرفتید که مجبور به قیدزدن آن شدید؟ شما خودتان معنای آزادی دارید.
انبیا؛ قرمانان آزادی
وی ادامه داد: با این تفسیر جدید از آزادی، میبینید که انبیا قهرمانان آزادی هستند. چرا اینها قهرمان آزادی هستند؟ زیرا قرآن کریم در آیه ۱۵۷ سوره اعراف میفرماید: «وَ یَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَ الْأَغْلَالَ الَّتِی کَانَتْ عَلَیْهِمْ» (به معنای این است که انبیا میآیند تا غل و زنجیرها را از دوش مردم بردارند). این غل و زنجیرها تنها به دست و پای مردم نبوده، بلکه شامل غل و زنجیرهایی که به ذهن و قلب مردم خورده هم میشود.
کبوترهای آزاد اما اسیر پشت بامها
زیبایی نژاد برای فهم بهتر معنای آزادی در عقلانیت لیبرالیستی، استعاره کبوتران آزاد اسیر را به تصویر کشید و گفت: اتفاقی که در عقلانیت فردگرا میافتد این است که گاهی ظاهراً به شما آزادی میدهند، ولی واقعاً آزادی نیست. این آزادی فقط ظاهری است و آزادی روانی نیست. یعنی وقتی شما در تخیلات و اوهام و خرافههایتان اسیر شدید و به شما بگویند هر کاری دلت خواست بکن، مثلاً پرواز کن، نمیتوانید پرواز کنید. من همیشه این را به کفتر بازها مثال میزنم؛ میگویم وقتی کفتر بازها یک کبوتر را میگیرند، میترسند که فرار کند. چه کار میکنند؟ شاه پر آن را میچینند. مدتی طول میکشد که شاه پرش در بیاید. در این مدت به آن آب و دانه میدهند و به اصطلاح کبوتر را جلد میکنند و کبوتر به این پشت بام علاقهمند میشود. بعد از اینکه شاه پرش درآمد، آن را پرواز میدهند. اما کبوتر فقط چهار متر بالا میرود و دوباره برمیگردد. بعد از آن هرچه هم پروازش دهند، باز به همین جا که به آن تعلق دارد برمیگردد.
انسان در عقلانیت لیبرالیسم ظاهراً آزاد است، اما آزادی روانی ندارد؛ تعلقات زمینگیر کنندهای دارد که او را به این پشت بام دنیا میچسباند و نمیگذارد سقف پروازش بالا برود. سقف پرواز شما میشود همین دنیا.
موفقیت در عقلانیت فردگرا؛ رسیدن به آنچه تمایل داری
حجت الاسلام زیبایی نژاد درباره معنای موفقیت ذیل عقلانیت فردگرا خاطرنشان کرد: موفقیت نیز واژه دیگری است که معنایش به همین ترتیب تعیین میشود. وقتی این واژه ذیل عقلانیت فردگرا قرار میگیرد، معنایش را از شادکامی فردی اخذ میکند. معنای موفقیت این میشود که شما به آن چیزی که تمایل دارید برسید. بنابراین هرگاه شما به آن چیزی که آرزویش را دارید برسید، این میشود موفقیت. در حالی که در عقلانیت توحیدی، معنای موفقیت و آزادی متفاوت است.
وی درباره مفهوم موفقیت ذیل عقلانیت توحیدی توضیح داد: در آیه شریفه داریم: «و ما توفیقی الا بالله علیه توکلته و الیه انیب». در روایت دیگر آمده است: «و افوض امری الی الله ان الله بصیر بالعباد». در ذیل این آیات، روایت امام صادق (علیهالسلام) بیان میکند که مومن در جایی که خداوند به او دستوری میدهد، باید به آن عمل کند و در مسیر الهی حرکت کند. چنین فردی موفق است؛ چون در خط خدا حرکت میکند. یا اگر خداوند از امری نهی کرد و مومن اراده کرد آن کار بد را انجام بدهد، اما پشیمان شد و مانعی سر راهش قرار گرفت، این مومن موفق است؛ زیرا توفیق الهی شامل حالش شده که گناه نکرده است. موفقیت فقط به این نیست که شما به اهدافتان برسید. یا مثلاً اگر شما خانمی هستید که بچهتان نا اهل است و هرچه تلاش میکنید و او را نصیحت میکنید، درست نمیشود و حتی در مسیر قماربازی و اعتیاد رفته باشد؛ شما زحمت خود را کشیدهاید، پس موفق هستید چون در مسیر الهی حرکت کردهاید. بنابراین، نباید خودتان را سرزنش کنید و این تلاش شما برای هدایت او ارزشمند است. همسری هم که تلاش کرده شوهرش را به راه بیاورد ولی به راه نیامد، موفق است.
وی افزود: همچنین، ۱۲۴ هزار پیامبر موفق هستند. حضرت نوح (علیهالسلام) هم موفق است، حتی اگر پیروانش کم بودهاند، چرا؟ چون در مسیر درست حرکت میکند. ببینید چقدر معانی الفاظ ذیل عقلانیتهای مختلف، متفاوت میشود.
ماحصل عقلانیت فردگرا لزوماً مظاهر بیدینی نیست
زیبایی نژاد با تاکید بر اینکه هر عقلانیتی ارزش متناسب با خودش را تولید میکند، در رابطه با آثار عملی عقلانیت ها خاطرنشان کرد: یکی از آثاری که این عقلانیتها دارند، این است که ارزشهای متناسب با خودشان را تولید میکنند. عرض کردیم که عقلانیت فردگرا ارزشهای واقعی را قبول ندارد، اما متناسب با فضای خودش، اولویتهایی را به عنوان ارزش خلق میکند.
زیبایی نژاد آثار عملی عقلانیت فردگرا در زندگی را اینگونه ترسیم کرد: اگر شما عقلانیت فردگرا داشته باشید، بیخدا و بیدین نمیشوید؛ بلکه دین را در خدمت فردگرایی خودتان قرار میدهید. به عبارت دیگر، وجوهی از دین را که مورد پسند شماست، میپذیرید و باقی را نه. همانها را هم که میپذیرید نباید برای شما تکلیف بیاورد تا اگر روزی دیگر برایتان خوشایند نبود آنها را هم کنار بگذارید.این فرد لحظه به لحظه میخواهد یک ژست جدید به خود بگیرد و از زندگیاش لذت ببرد.
نظرات