به گزارش خبرنگار پایگاه خبری – تحلیلی مفتاح_اندیشه، آیتالله سید احمد خاتمی، استاد درس خارج حوزه علمیه قم در درس «فقه بیماریهای مسری» به بررسی مسائل فقهی بیماری کرونا ویروس پرداخت که در ادامه خلاصه متن آن را ملاحظه میکنید؛
تکفین میت کرونایی
سوال- هل یجب تکفینه بالاثواب الثلاثه و ما اذا لم تسمح السلطات بفتح الکیس الذی یغطی به لیکفن بها؟ آیا بیمار کرونای باید به سه لباس کفن کرد؟ و در صورتی که مسئولان اجازه تکفین میت کرونایی را ندهند تکلیف چیست؟
مشهور بین فقهای شیعه وجوب تکفین میت به اثواب ثلاثه است. سید یزدی در عروه میفرماید: و یجب تکفینه بالوجوب الکفائی رجلا کان أو امرأه أو خنثى أو صغیرا بثلاث قطعات- الأولى المئزر و یجب أن یکون من السره إلى الرکبه و الأفضل من الصدر إلى القدم الثانیه القمیص و یجب أن یکون من المنکبین إلى نصف الساق و الأفضل إلى القدم الثالثه الإزار و یجب أن یغطى تمام البدن.(۱)
تکفین میت مسلمان واجب کفایی است. فرق نمیکند میت مسلمان مرد، زن، خنثی و یا طفل صغیر باشد. اخبار در حکم آن مستفیض هستند، یک فقیه در حکم مخالفت نکرده است. معنی وجوب کفایی این است که خداوند میخواهد میت مسلمان کفن بشود و اگر یک نفر اقدام به آن کند از دیگران ساقط میباشد.
کفن میت مسلمان باید با سه قطعه باشد. قطعه اول مئزر به معنی لنگ است. واجب است لنگ از ناف تا زانو باشد. بهتر است از سینه تا قدم میت باشد. قطعه دوم، پیراهن که از شانهها تا ساق باشد و مستحب است تا قدمهای میت باشد. قطعه سوم إزار است که تمام بدن میت را بپوشاند. این مقدار از کفن میت مسلمان، معروف بین فقهای شیعه است.
لکن به سلاّر- سالار بن عبد العزیز دیلمی- نسبت داده شده، یک قطعه در تکفین میت کفایت میکند. فالواجب: توجیهه إلى القبله: یجعل باطن قدمیه إلیها و وجهه تلقاها. و تغسیله مره بماء القراح، و تکفینه بقطعه واحده.(۲)
دلیل مشهور بیست و یک روایت است. در برخی روایات به یک قطعه و در برخی دیگر به دو قطعه تکیه شده است. ولی اینکه باید سه قطعه باشد روایت محمد بن مسلم دلالت بر آن میکند.
وَ رَوَاهُ الْکُلَیْنِیُّ عَنْ عَلِیِّ بْنِ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ حَرِیزٍ عَنْ زُرَارَهَ وَ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ مِثْلَهُ إِلَّا أَنَّهُ قَالَ إِنَّمَا الْکَفَنُ الْمَفْرُوضُ ثَلَاثَهُ أَثْوَابٍ وَ ثَوْبٌ تَامٌّ.(۳)
وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ عَلِیِّ بْنِ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنْ إِسْمَاعِیلَ عَنْ یُونُسَ عَنْ بَعْضِ رِجَالِهِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ أَوْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ: الْکَفَنُ فَرِیضَهً لِلرِّجَالِ ثَلَاثَهُ أَثْوَابٍ وَ الْعِمَامَهُ وَ الْخِرْقَهُ سُنَّهٌ وَ أَمَّا النِّسَاءُ فَفَرِیضَتُهُ خَمْسَهُ أَثْوَابٍ.(۴)
وَ عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ عَامِرٍ عَنْ عَلِیِّ بْنِ مَهْزِیَارَ عَنْ فَضَالَهَ عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ بُرَیْدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ: یُکَفَّنُ الرَّجُلُ فِی ثَلَاثَهِ أَثْوَابٍ وَ الْمَرْأَهُ إِذَا کَانَتْ عَظِیمَهً فِی خَمْسَهٍ دِرْعٍ وَ مِنْطَقٍ وَ خِمَارٍ وَ لِفَافَتَیْنِ.(۵)
وَ عَنْ عِدَّهٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِیَادٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِی نَصْرٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: الْمَیِّتُ یُکَفَّنُ فِی ثَلَاثَهٍ سِوَى الْعِمَامَهِ وَ الْخِرْقَهِ یَشُدُّ بِهَا وَرِکَیْهِ لِکَیْلَا یَبْدُوَ مِنْهُ شَیْءٌ وَ الْخِرْقَهُ وَ الْعِمَامَهُ لَا بُدَّ مِنْهُمَا وَ لَیْسَتَا مِنَ الْکَفَنِ.(۶)
وَ عَنْهُمْ عَنْ سَهْلٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنِ ابْنِ رِئَابٍ عَنِ الْحَلَبِیِّ قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع فِی حَدِیثٍ إِنَّ أَبِی کَتَبَ فِی وَصِیَّتِهِ أَنْ أُکَفِّنَهُ فِی ثَلَاثَهِ أَثْوَابٍ أَحَدُهَا رِدَاءٌ لَهُ حِبَرَهٌ وَ ثَوْبٌ آخَرُ وَ قَمِیصٌ قُلْتُ وَ لِمَ کَتَبْتَ هَذَا قَالَ مَخَافَهَ قَوْلِ النَّاسِ وَ عَصَّبْنَاهُ بَعْدَ ذَلِکَ بِعِمَامَهٍ.(۷)
وَ عَنْهُمْ عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ یَزِیدَ عَنْ بَدْرٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ سَلَّامٍ أَبِی عَلِیٍّ الْخُرَاسَانِیِّ عَنْ سَلَّامِ بْنِ سَعِیدٍ الْمَخْزُومِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع فِی حَدِیثٍ أَنَّ عَبَّادَ بْنَ کَثِیرٍ قَالَ لَهُ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ فِی کَمْ ثَوْبٍ کُفِّنَ رَسُولُ اللَّهِ ص قَالَ فِی ثَلَاثَهِ أَثْوَابٍ ثَوْبَیْنِ صُحَارِیَّیْنِ- وَ ثَوْبٍ حِبَرَهٍ وَ کَانَ فِی الْبُرْدِ قِلَّهٌ.(۸)
بنابراین مضمون این چند روایت وجوب کفن با سه قطعه است و موجب اطمینان میشود. لذا است که مشهور قائل به آن شدهاند. اما نسبتی که به سلار در جواهر الکلام ج۴ ص۱۵۹ داده شده، نسبت درستی است. دلیل سلار بر کفایت یک قطعه روایت زراره که در آن تعبیر به «او» شده و سلار از آن تخییر را فهمیده است.
مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ عَنِ الْمُفِیدِ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ سَعْدٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى عَنْ عَلِیِّ بْنِ حَدِیدٍ وَ ابْنِ أَبِی نَجْرَانَ جَمِیعاً عَنْ حَرِیزٍ عَنْ زُرَارَهَ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی جَعْفَرٍ ع الْعِمَامَهُ لِلْمَیِّتِ مِنَ الْکَفَنِ هِیَ قَالَ لَا إِنَّمَا الْکَفَنُ الْمَفْرُوضُ ثَلَاثَهُ أَثْوَابٍ أَوْ ثَوْبٌ تَامٌّ لَا أَقَلَّ مِنْهُ یُوَارَى فِیهِ جَسَدُهُ کُلُّهُ فَمَا زَادَ فَهُوَ سُنَّهٌ إِلَى أَنْ یَبْلُغَ خَمْسَهً فَمَا زَادَ فَمُبْتَدَعٌ وَ الْعِمَامَهُ سُنَّهٌ وَ قَالَ أَمَرَ النَّبِیُّ ص بِالْعِمَامَهِ وَ عُمِّمَ النَّبِیُّ (وَ بَعَثَنَا أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع وَ نَحْنُ بِالْمَدِینَهِ وَ مَاتَ أَبُو عُبَیْدَهَ الْحَذَّاءُ وَ بَعَثَ مَعَنَا بِدِینَارٍ فَأَمَرَنَا بِأَنْ نَشْتَرِیَ حَنُوطاً وَ عِمَامَهً فَفَعَلْنَا).(۹)
سند روایت
شیخ طوسی از استاد خود شیخ مفید نقل میکند، او از جعفر بن محمد بن قولویه، مقبره او در کاظمین کنار شیخ مفید است. سعد بن عبد الله قمی اشعری است. علی بن حدید ضعیف است ولی ابن ابی نجران ثقه است بنابراین روایت صحیحه است.
دلالت روایت
امام علیه السلام فرمودهاند «انما الکفن المفروض ثلاثه اثواب او ثوب تام»، ظاهر روایت تخییر بین اقل و اکثر است. بنابراین معنای روایت اینگونه میشود، واجب در کفن سه قطعه است که یکی از آنها باید شامل جمیع جسد باشد یا کفن یکی باشد که شامل جمیع جسد است. ولی تخییر بین اقل و اکثر معقول نیست.
شیخ طوسی روایت را با «او» و مرحوم کلینی با « واو» نقل کرده است. چون ذکر الخاص بعد العام است اشکالی ندارد. مانند فیها فاکحهٌ و نخلٌ و رمانٌ که نخل و رمان جزء فاکحه و میوه هستند. بلکه در بعضی نسخ تهذیب «او» است و بالاتر اصلا در برخی نسخ «او ثوب ٌ تامٌ» نیست و فقط «ثلاثه اثواب» است.
در اتنساخهایی که در قدیم مینوشتند او با واو نزدیک بودند، بنابراین «او» یا « واو» نقش تعیین کندهای در حکم ندارد. اگر اصرار به تفاوت نقلها شود نقل کلینی مقدم بر نقل شیخ طوسی میشود. بنابراین جای شک و شبهه نیست که کفن سه قطعه است. این حکم وجوب کفن با سه قطعه است.
اما در مورد میت کرونایی در جاهایی که نگران انتشار ویروس هستند و توجه به مسائل شرعی نمیشود، اجازه تکفین داده نمیشود و فقط میت را در کیسه قرار میدهند و دفن میکنند. در چنین مواردی اگر امکان داشته باشد(اجازه بدهند) از روی کیسه کفن شود، باید از روی کیسه کفن کنند. اضافه بر آن در روایات وجوب تکفین گفته شده، اما اینکه حتما باید بین بدن میت و کفن حائلی مانند کیسه نباشد اشارهای به آن نشده است.
اگر امکان تکفین با یک قطعه باشد به دلیل قاعده میسور- ما لایدرک کله لا یترک کله- با همان یک قطعه کفن کنند. گر چه فرض عدم امکان تکفین در روایت گفته نشده ولی سید در عروه متعرض آن شده است. و إن لم یتمکن من ثلاث قطعات یکتفى بالمقدور و إن دار الأمر بین واحده من الثلاث تجعل إزارا و إن لم یمکن فثوبا و إن لم یمکن إلا مقدار ستر العوره تعین و إن دار بین القبل و الدبر یقدم الأول.(۱۰)
سید میفرماید اگر بین سه قطعه فقط امکان کفن با یک قطعه باشد با إزار کفن کند و اگر آن هم ممکن نباشد با ثوب کفن کند و اگر به مقدار ستر عورت ممکن باشد به همان اکتفا کند و اگر فقط امکان کفن کردن قُبُل باشد نیز به آن اکتفا کند. فلسفه کفن در روایت فضل بن شاذان برای این است که عورت او مکشوف نشود، لذا جناب سید میفرماید اگر فقط به مقدار عورت یا قبل باشد باید آن را کفن کند.
مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ فِی الْعِلَلِ وَ فِی عُیُونِ الْأَخْبَارِ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ عَنِ الرِّضَا ع قَالَ: إِنَّمَا أُمِرَ أَنْ یُکَفَّنَ الْمَیِّتُ- لِیَلْقَى رَبَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ طَاهِرَ الْجَسَدِ وَ لِئَلَّا تَبْدُوَ عَوْرَتُهُ لِمَنْ یَحْمِلُهُ أَوْ یَدْفِنُهُ.(۱۱)
یکی از مراجع تقلید درباره میت کرونایی همین فتوا را داده است «یجب تکفینه بالاثواب الثلاثه و لو من فوق الکیس و لو لم یتیسر تکفینه بها جمیعاً فلیکفن بالمتیسر منها کالازار الذی یغطی تمام البدن.»
حنوط میت کرونایی
سید یزدی درباره وجوب حنوط میفرماید: و هو مسح الکافور على بدن المیت یجب مسحه على المساجد السبعه و هی الجبهه و الیدان و الرکبتان و إبهاما الرجلین و یستحب إضافه طرف الأنف إلیها أیضا.(۱۲)
مرحوم حکیم میفرماید حنوط عبارت از کافور است و تحنیط، مسح کافور بر بدن میت است. مسح به معنی مالیدن کافور بر مواضع سبعه است، نه گذاشتن کافور بر بدن. مقداری بر پیشانی و بر کف دو دست او و مقداری بر دو زانو و بر دو انگشت ابهام پا و مستحب است روی بینی و زیر بغل و دیگر مفاصل بدن مانند باطن قدم و هر موضعی که رایحه کریه داشته باشد. زمان حنوط بعد از غسل است، آری قبل تکفین و بعد از غسل جایز است.
همه فقهاء در وجوب حنوط متفق القول هستند، فقط مقدس اردبیلی در وجوب آن توقف کرده است. محقق خویی میگوید کلام مقدس اردبیلی را ندیده. عدم وجوب به سلار نسبت داده شده ولی حق این است که سلار نگفته کفن واجب نیست، بلکه سلار صور مساله را گفته است. کسی که بعد از دنیا آمدن بمیرد- یعنی در رحم نمیرد- بر دو قسم است. یکی، کمتر از شش سال داشته باشد. دوم، بیشتر از شش سال داشته باشد. میفرماید اگر کمتر از شش سال داشته باشد کفن و تحنیط میشود. بنابراین نسبتی که به سلار داده شده درست نیست. دلیل آن روایتی است که وجوب حنوط در آن آمده است.
مُحَمَّدُ بْنُ یَعْقُوبَ عَنْ حُمَیْدِ بْنِ زِیَادٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مُحَمَّدٍ الْکِنْدِیِّ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ الْحَسَنِ الْمِیثَمِیِّ عَنْ أَبَانِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الْحَنُوطِ لِلْمَیِّتِ فَقَالَ اجْعَلْهُ فِی مَسَاجِدِهِ.(۱۳)
سند روایت
حُمید بن زیاد از مشایخ کلینی است او از عُمَد واقفیه است. حسن بن محمد کندی، بیست و نه روایت دارد. کشی او را توثیق کرده است. احمد بن حسن میثمی، هفتاد روایت دارد، او احمد بن حسن بن اسماعیل بن شعیب بن میثم تمار است. ثقه صحیح الحدیث معتمدٌ علیه. ابان بن عثمان از اصحاب اجماع است. درباره او گفته شده «کان من القادیسیه» که علامه حلی «کان من الناووسیه» خوانده است و گفته از فرقه ناوسیه است لذا به روایتی که تنها او نقل کند اعتماد نمیکند. در حالی که از ناووسیه نیست. به نظر میرسد این خبط نسخه است. عبد الرحمن بن ابی عبدالله، ثقهٌ هو و ابوه وجده.
دلالت روایت
امام علیه السلام در «اجعله فی مساجده» حکم و جای مسح حنوط را فرموده است. سوال شده است اگر وجوب حنوط ممکن نباشد. بدل دارد؟
س- اذا لم یتیسر تحنطیه بامساس مساجده السبعه بالکافور فهل له بدیل یعمل به؟
جواب- در روایات بدیلی برای کافور در صورتی که تحنیط ممکن نباشد، ذکر نشده است. در این صورت تکلیف دیگری بر عهده نیست.
سوزاندن میت کرونایی
س- در برخی بلاد غیر اسلامی برای جلوگیری از انتشار ویروس جنازه میت کرونایی را میسوزانند. اگر از اولیای میت مسلمان اجازه خواستند برای جلوگیری از انتشار ویروس میت کرونایی آن را بسوزانند آیا جایز است اجازه بدهند؟ و اگر بتوانند مانع سوزاندن بشوند آیا ممانعت لازم نیست؟
جواب- حرق و سوزاندن میت مسلمان بی حرمتی به آن است. باید ممانعت کنند و نگذارند میت مسلمان را بسوزانند و اگر نتوانستند ممانعت کنند تکلیفی بر عهده آنها نخواهد بود. خداوند میفرماید: لایکلف الله نفساً الا وسعها. قدرت شرط عمومی تکفین است. بنابراین در تجهیز میت مسلمان ضوابط شرعی رعایت بشود.
انتهای پیام/
پی نوشت؛
۱ – العروه الوثقى – جماعه المدرسین، الطباطبائی الیزدی، السید محمد کاظم، ج۲، ص۶۲-۶۳.
۲ – المراسم العلویه فی النبویه، الدیلمی، الشیخ ابى یعلی، ج۱، ص۴۷.
۳ – وسائل الشیعه، الشیخ الحر العاملی، ج۳، ص۶، أبواب التکفین، باب۲، ح۲، ط آل البیت.
۴ – وسائل الشیعه، الشیخ الحر العاملی، ج۳، ص۸، أبواب التکفین، باب۲، ح۷، ط آل البیت.
۵ – وسائل الشیعه، الشیخ الحر العاملی، ج۳، ص۸، أبواب التکفین، باب۲، ح۱۰-۹، ط آل البیت.
۶ – وسائل الشیعه، الشیخ الحر العاملی، ج۳، ص۹، أبواب التکفین، باب۲، ح۱۲، ط آل البیت.
۷ – وسائل الشیعه، الشیخ الحر العاملی، ج۳، ص۱۰، أبواب التکفین، باب۲، ح۱۳، ط آل البیت.
۸ – وسائل الشیعه، الشیخ الحر العاملی، ج۳، ص۱۱، أبواب التکفین، باب۲، ح۱۷، ط آل البیت.
۹ – وسائل الشیعه، الشیخ الحر العاملی، ج۳، ص۶، أبواب التکفین، باب۲، ح۱، ط آل البیت.
۱۰ – العروه الوثقى – جماعه المدرسین، الطباطبائی الیزدی، السید محمد کاظم، ج۲، ص۶۳-۶۴
۱۱ – وسائل الشیعه، الشیخ الحر العاملی، ج۳، ص۵، أبواب التکفین، باب۱، ح۱، ط آل البیت.
۱۲ – العروه الوثقى – جماعه المدرسین، الطباطبائی الیزدی، السید محمد کاظم، ج۲، ص۷۹.
۱۳ – وسائل الشیعه، الشیخ الحر العاملی، ج۳، ص۳۶، أبواب التکفین، باب۱۶، ح۱، ط آل البیت.
https://ihkn.ir/?p=17937
نظرات