به گزارش خبرنگار پایگاه خبری – تحلیلی مفتاح علوم انسانی اسلامی، به نقل از روابط عمومی مؤسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری، نخستین همایش ملی دانشگاه و تمدن نوین اسلامی با حضور و سخنرانی جمعی از اساتید و پژوهشگران دانشگاههای کشور، سهشنبه مورخ ۲۵ بهمن ماه ۱۴۰۱ در محل مؤسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم، تالار فارابی برگزار شد.
دکتر محمد رحیم عیوضی
محمد رحیم عیوضی در ابتدای این نشست با بیان اینکه مهمترین چالش امروز تمدن نوین اسلامی، مواجهه با نسلهای سوم و چهارم دانشگاه است که هشدار و تهدیدی برای جدا شدن علوم انسانی از علوم دینی است گفت: از منظر آینده پژوهی همه رویدادها و تحولات فرصت و تهدید هستند و بستگی به مواجهه ما دارد. وضعیت علوم انسانی در تحقق تمدن نوین اسلامی راه دشواری دارد. با توجه به همگرایی و گسترش علوم بینرشتهای تعیین اولویتهای سیاستی نکته کلیدی است و باید به آن توجه شود که اساسا الزامات سیاستی دانشگاه علم محور در مسیر تحقق تمدن نوین اسلامی چیست؟ این سؤال کلیدی است و پاسخ به آن میتواند مسیر ما را برای رسیدن به هدف فراهم کند.
او افزود: رسالت دانشگاه به عنوان همکار در تولید علم، زمینهساز تمدن، سیاستگذاری و … بسیار مهم است. حال سؤال این است که الزامات سیاستی دانشگاههای علم مدار چیست؟ تولید فکر، علم و محتوا و مسئلهشناسی از جمله این الزامات است. امروز مقوله تولید و نظام دانشگاهی در این سه ساحت طبقهبندی شده است. ما امروز از تولید محتوای بینرشتهای فاصله گرفتیم. ما هنوز در درون تولید علم و فکر هستیم و نتوانستیم تولید محتوا برای دانشگاه داشته باشیم. از سوی دیگر مسئلهشناسی در این باره مهم است باید بدانیم مسئله ما امروز چیست؟ ما باید بدانیم تمدنسازی یک زمان خاص ندارد و باید پویایی و هدفمندی داشته باشد.
عیوضی ادامه داد: ما سه مسئله کلیدی داریم که باید آن را حل کنیم برای این که از تمدن نوین اسلامی حرف بزنیم. نخست اینکه ما با نسل سوم و چهارم دانشگاه مواجهیم. این دانشگاهها کارآفرین هستند. مسئله دیگر تاکید بیش از حد بر فناوری در دانشگاه است. هر دوی این موارد برای ما فرصت و تهدید است و باید دید به طور مثال برای ورود به هوش مصنوعی و استفاده از آن برای تمدن نوین اسلامی چه باید کرد؟ مسئله دیگر هم اهمیت به تجاری سازی علوم انسانی است.
این مدرس دانشگاه با بیان اینکه ما دو راهبرد اصلی داریم عنوان کرد: یکی بومیسازی رشتههای جدید مانند آینده پژوهی اسلامی و دیگری سیاست گذاری آموزشی در دانشگاههاست. حال این سؤال مطرح می شود که چرا سیاستگذاری آموزشی دارای اهمیت است؟ سطوح کلانی برای سیاستگذاری در نظام آموزشی اعم از کلان، میانی و خرد وجود دارد. این سطوح کلان نظام آموزشی از یک نظام علمی همگرا و منسجم و هدفمند برخوردار نیست و این بسیار مهم است. اهمیت سیاستگذاری آموزشی تعیین تکلیف سیاستهای کلان، میانی و خرد نظام است و چون یک حرکت از بالا به پایین است باید مورد توجه قرار گیرد. متاسفانه در این باره ما ضعفهایی داریم به طور مثال در تدوین سرفصل دروس، متون و … خلاف سیاستگذاریهای کلان و میانی حرکت میکنیم.
عیوضی گفت: ما باید تکلیف خود را در ساماندهی سیاستگذاریهای آموزشی و رسیدن به هدف غایی که تمدن نوین اسلامی است مشخص کنیم. بومیسازی محور و مرکز چالشهای حوزههای معرفتی جامعه ماست. تا این مسئله به عنوان یک باور ملی شکل بگیرد مشکلی از ما حل نمیشود. بومیسازی یعنی توجه به نیازهای جامعه و بینالمللی کردن دستاوردهای آن. این همان کاری است که غرب انجام داده است. انقلاب اسلامی نمونه یک بومی سازی جهانی است. الان دنیای این نیست که جوامع فقط در درون خودشان کنکاش کنند. بنابراین باید بومیسازی منطق و تفکر را محور قرار دهیم.
این مدرس دانشگاه در پایان بیان کرد: الزامات تحقق تمدن نوین اسلامی چهار نکته دارد؛ اسلامی کردن جنبههای ذهنی و فکری؛ تعالی بخشی به زندگی انسان؛ بومیسازی رشتههای نوین و همگرایی بین علوم و آرمانها. او در پایان به گزینههای سیاستی پیش رو برای رسیدن به این اهداف اشاره کرد.
دکتر مجید مطهرینژاد
دکتر مجید مطهرینژاد دیگر سخنران این نشست طی سخنانی گفت: وقتی بحث تمدن مطرح میَشود باید به این نکته توجه کنیم که فرهنگ و تمدن نمودار آفرینش و سازش جوامع در فرآیند حرکت خودشان است؛ نمودار آفرینش و سازش در نظام حرکتی جوامع. بنابراین اولین مسئله این است که تمدن و فرهنگ تبع آن نظام حرکتی جوامع انسانی هستند؛ در این نظام است که تمایز و تفاوت تمدنها موضوعیت پیدا میکند. با این نگاه وقتی وارد مطالعات تمدنی میَشویم، شکلگیری هر تمدن، سه لایه اساسی دارد. ما اگر بخواهیم جایگاه دانشگاه را بازخوانی کنیم، در این نقطه هست که میتوانیم ورود پیدا کنیم و ببینیم که دانشگاه ما چگونه میتواند دانشگاه تمدنساز باشد.
وی در تشریح لایههای اساسی تمدنها بیان کرد: لایه اول، عناصر وجودی و حسی یک تمدن باید شکل بگیرد و سامان بپذیرد. برای نمونه انقلاب اسلامی ایران به عنوان یک پدیده بزرگ باید شکل بگیرد؛ به نحوی که بتواند مسیر یک نظام تمدنی را فعال کند. در مورد موضوع اختراع خط، اختراع چاپ، بعثت رسولان الهی و موضوعات مختلف، ما با یک خلق اول تمدنی مواجه هستیم. که یک پدیده بزرگ شکل میگیرد و حالا بایستی عناصر هویتی و تعلق گروههای مختلف آن جوامع یا جامعه مشخص به آن عنصر وجودی، موضوعیت داشته باشد. اگر پدیدهای شکل بگیرد و جوامع انسانی به آن تعلق پیدا نکنند ما به نظام تمدنی نمیرسیم. این لایه دوم است.
مطهرینژاد اضافه کرد: لایه سوم، که تحت عنوان خلق دوم تمدنی مطرح میشود و به نوعی مسئله اصلی این روزهای ما نیز هست، پیوستهای استمرار و ماندگاری تمدن است. ممکن است یک پدیده بسیار بزرگی شکل بگیرد و گروههای مختلف اجتماعی نیز با آن همراهی کنند و تعلق اولیه نیز سامان بگیرد اما پیوستهای استمرار و ماندگاری شکل نگیرد و ما ناچار به افول آن نظام تمدنی نزدیک شویم. ما باید درباره این ماجرا، قدری عمیقتر بیاندیشیم و مطالعه کنیم. جایگاه دانشگاه در واقع در این لایه مشخص میشود که بایستی بتواند پیوستهای استمرار و ماندگاری آن پدیده تمدنی را شکل بدهد.
وی گفت: در این فرآیند غالبا مشاهده میکنیم که در دل بسیاری از تمدنها و نظامهای تمدنی از جمله بعثت حضرت رسول (ص) همچنان زندگی میکنیم. تا یک دورهای، آن پدیده غنی و تعلق هویتی شکل میگیرد و گروههای مختلف نیز این ارتباط را شکل میدهند. برای نمونه در لایه دوم بعثت رسول که از ماجرای غدیر شروع میشود، ما مشاهده میکنیم که نظامهای استمرار در حال شکلگیری اند، که البته توسط گروههایی مورد خدشه قرار میگیرد. تمدن اسلامی که ما با آن مواجه هستیم ظرفیتهای بسیار برجستهای از مفاهیم دینی دارد اما همچنان میشود فاصلههایی را مشاهده کرد که با بایستههای اصلی که تمدن اسلامی باید داشته باشد، وجود دارد.
مطهرینژاد اضافه کرد: در این فضا اگر بخواهیم جایگاه دانشگاه را مورد توجه قرار دهیم، باید به این نکته توجه کنیم که در دوران مدرن و جدیدی که دانشگاه در تمدن مدرن این کارکرد را داشته، توانسته پیوستهای استمرار را شکل بدهد. هم به تربیت نیروی انسانی برای انتقال این فضا پرداخته و هم نظریه و هم فناوری و دانش تولید کرده و علاوه بر این توانسته مسیر پیش روی جامعه مدرن را تبیین بکند. تقریبا از قرن دوازدهم و سیزدهم است که آرام آرام موضوع دانشگاه مطرح میَشود و الگوهای مختلف دانشگاه جلو میآید و مشاهده میکنیم که در تمامی این مسیر، دانشگاه، در سبکها و نسلهای مختلف نقش خودش را به عنوان پیوست استمرار ایفا میکند.
وی ادامه داد: وقتی ما به دوران توسعه میرسیم، مشاهده میکنیم که اصلیترین نقش را در واقع اندیشمندان دانشگاهی دارند. همینطور، مردمشناسها، جامعهشناسها و مهندسین نیز همه با هم جمع میشوند و نظام توسعه را سامان میدهند. حال با این نگاه برگردیم به ماجرای تمدن نوین اسلامی و اینکه دانشگاه ما قرار است یک دانشگاه تمدنساز باشد. یک بازخوانی خیلی خلاصه اگر بخواهیم انجام دهیم، پدیده اصلی که آن خلق اول تمدنی ما بود، خود انقلاب اسلامی است. یعنی ما انقلاب اسلامی را به عنوان یک پدیدهای که میخواهد به تمدن نوین اسلامی منجر شود، در نظر میگیریم.
مطهرینژاد درباره تعریف انقلاب اسلامی بیان کرد: ما چه تعریفی از انقلاب اسلامی داریم؟ و مبتنی بر تعریفی که از انقلاب اسلامی داریم، چگونه میتوانیم جایگاه دانشگاه را تبیین کنیم، آن هم در موقعیتی که پیوستهای استمرار و ماندگاری میخواهند تمدن را شکل بدهند؟ یک وقت هست که انقلاب اسلامی را به عنوان یک انقلاب اجتماعی تعریف میکنیم؛ انقلاب اجتماعی در ادبیات مدرن تعریف دارد و واقعا انقلاب اسلامی ما تمام ظرفیتهای یک انقلاب مدرن را داشت. وقتی نظریات انقلاب را بررسی میکنیم، میبینیم نسل سوم نظریهها را دچار تحول کرد؛ نسل چهارم نظریهها شکل گرفت. بعد نظریات پستمدرن شکل گرفت و نظریاتی دیگری نیز که ذیل انقلاب اسلامی به وجود آمدند.
https://ihkn.ir/?p=31895
نظرات