به گزارش خبرنگار پایگاه خبری – تحلیلی مفتاح علوم انسانی اسلامی، دکتر محمد السید علی حامد، پژوهشگر اقتصاد انجمن برکت ترکیه در یادداشتی مطرح کرد؛
تدوین مفهوم اسلامی برای توسعه، بدون اعمال سختگیری یا تلفیق نامناسب، نیازمند بررسی دقیق ویژگیهای توسعه در اسلام و شناسایی ارزشهای هدایتکننده و تنظیمکننده در این مفهوم است. همچنین باید به نقشها و مسئولیتهای مختلفی که اسلام برای تحقق این مفهوم در نظر گرفته است توجه داشت، تا بتوان این مفهوم را از سطح نظری به عمل منتقل کرد. در حقیقت، حتی پیش از آن، برای تدوین یک نظریه جامع در زمینه توسعه اسلامی، نمیتوان مفهومی روشن و مشخص برای توسعه ارائه داد، مگر اینکه معیارهای حاکم و چارچوبهای عملیاتی آن را روشن کنیم.
در مقالهای پیشین، به چارچوبهای مختلفی پرداختهام که مفهوم توسعه را همانند سایر فعالیتهای اجتماعی در بر میگیرد. این چارچوبها نشاندهنده ایدئولوژی بزرگ اسلام و تمایز آن از سایر فلسفهها و مکاتب فکری است. در این مقالات قصد دارم به بررسی ارزشهای هدایتکننده و حاکم بر توسعه اقتصادی بپردازم و ابتدا رابطه میان سنتهای الهی و توسعه اقتصادی را مطالعه کنم.
سنتهای الهی و رابطه آنها با توسعه اقتصادی
شکی نیست که صحبت از هر نوع پیشرفتی بدون توجه به جهانبینی، اصول حاکم بر اجتماع بشری، طبیعت اشیاء و تاریخ خلقت انسان و بهویژه تاریخ نوع بشر، بیمعنی است. افزون بر این، بر مسلمان لازم است که اهداف کلی خلقت را بفهمد و با مفاهیم بزرگ اسلامی همچون خلافت، آبادانی، تسخیر، آزمایش، و نیز مفاهیم انسانی همچون کرامت، عدالت و آزادی آشنا باشد.
ساختن یک تمدن، بهویژه در بُعد مادی آن که بهصورت منابع و ثروتها تجلی مییابد، بهطور زیادی به فهم و اجرای قوانین الهی بستگی دارد. قرآن بارها بر این نوع از سنتها تأکید کرده و عقل انسان را به طبیعت عملکرد آنها و لزوم تعامل مثبت یا منفی با آنها هدایت میکند. هدف این است که مسیر پیشرفت روشن شود و گزینههای ترقی و عواقب سستی و تنبلی در برابر انسان قرار گیرد.
در فرآیند توسعه، که یک فعالیت آگاهانه انسانی برای ساخت و آبادانی جهان است، چندین رکن و معیار وجود دارد که باید مورد توجه قرار گیرند. میزان موفقیت یا شکست این فرآیند به تطابق آن با طبیعت جهان و قوانین طبیعی یا اجتماعی که خداوند حکیم بر آنها بنا نهاده است، بستگی دارد؛ قوانینی که جوامع برای رسیدن به اهدافی که خداوند تعیین کرده، باید از آنها پیروی کنند.
بدون شک، آبادانی و بهسازی جهان یکی از اهدافی است که برای آن انسانها به این دنیا فرستاده شدهاند؛ همانطور که در آیه {هُوَ أَنْشَأَکُمْ مِنَ الْأَرْضِ وَاسْتَعْمَرَکُمْ فِیهَا} (هود: ۶۱) آمده است. به همین دلیل، ضرورت دارد که نظامها و قوانین ثابتی وضع شود که مخلوقات بر اساس آنها حرکت کنند و تمدن از بدویت تمایز یابد و در آنها پیشرفت از عقبماندگی مشخص شود. حکمت خداوند بر این بوده که این قوانین را در قالب نظامهای محکم و راههای روشن به منظور تحقق این اهداف و مقاصد تنظیم کند.
بخشی از این سنتها به موضوعات طبیعی و جهان مادی مربوط میشود، جایی که خداوند عقلها و دیدهها را برای کشف آنها در جهان آزاد گذاشته است و ممکن است در کتاب خود یا از طریق پیامبرش به برخی از این نشانهها اشاره کرده باشد. بخشی دیگر به سنتهای اجتماعی و انسانی مربوط میشود که موضوع آن اجتماع بشری است، جامعهای که همیشه در جستجوی پیشرفت و دستیابی به قلههای رفیع تمدن و رشد اجتماعی بوده است. این قوانین از طریق تجربه و آزمون یا به راهنمایی پیامبران فرستاده شده یا توسط عقلای مصلحان به انسانها انتقال یافته است.
بنابراین، با دو نوع سنت الهی در جهان هستی مواجهایم:
نوع اول: سنتهای الهی در جهان مادی
این قوانین، نظامهای الهی قرار داده شده در جهان مادیاند؛ شامل ویژگیهای ذاتی اشیا و موجودات، نظمهای ثابت و روشهای تکراری مانند حرکت خورشید و ماه و نورافشانی آنها، گردش سیارات و پیامدهای آن همچون اختلاف شب و روز، تعاقب فصول، تنوع محیطهای طبیعی، توزیع روزیها و منابع. همچنین، آسمان و زمین و موجودات آنها که هر کدام ویژگیهایی دارند که با حواس، مشاهده و تجربه برای همه آشکار است، مانند خاصیت سوزانندگی آتش یا سیرابکنندگی آب و نیز آنچه که نیازمند کشف از طریق کار و تجربه و جستجو در پهنههای آسمانها و زمین است؛ جستجوهایی که منابع رزق را در دریاها، اقیانوسها و زمینهای گسترده آشکار میکند.
خداوند در بسیاری از آیات قرآن نگاه و بصیرت انسان را به آثار این سنتها و ویژگیهای این موجودات که در خدمت او قرار داده شدهاند جلب کرده است تا بتواند با بهرهگیری از قوانین این اشیا، روشها و ابزارهایی برای بهرهوری بهتر و مستمر از نعمتهای الهی و رزق گسترده خداوند در جهان ایجاد کند. همانطور که در آیاتی مانند: {إِنَّ فِی خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلَافِ اللَّیْلِ وَالنَّهَارِ وَالْفُلْکِ الَّتِی تَجْرِی فِی الْبَحْرِ بِمَا یَنْفَعُ النَّاسَ…} (بقره: ۱۶۴) آمده است.
خداوند همچنین میفرماید: {اللَّهُ الَّذِی سَخَّرَ لَکُمُ الْبَحْرَ لِتَجْرِیَ الْفُلْکُ فِیهِ بِأَمْرِهِ…} (جاثیه: ۱۲-۱۳). پیوندی که میان این تسخیر و تفکر در آیات خدا وجود دارد نشاندهنده آن است که بهرهبرداری کامل از این نعمتها تنها با بهکارگیری عقل ممکن است. این شامل شناخت قوانین ثابتی است که این موجودات و نعمتها تابع آن هستند تا با تطبیق شیوههای بهرهبرداری از آنها بر این قوانین، برکت و افزایش در رزق و توزیع عادلانه آنها حاصل شود. این بخشی از شکرگزاری است که آیه بندگان را به آن دعوت میکند.
این توجه به روشهای ادراک و شکرگزاری در آیه دیگری نیز تکرار شده است: {اللَّهُ الَّذِی سَخَّرَ لَکُمُ الْبَحْرَ لِتَجْرِیَ الْفُلْکُ فِیهِ بِأَمْرِهِ وَلِتَبْتَغُوا مِنْ فَضْلِهِ وَلَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ} (جاثیه: ۱۲).
معنی این است که خداوند این ابزارها را در اختیار شما گذاشته تا از طریق آنها به علم و شناخت دست یابید؛ به این صورت که جزئیات اشیا را با حواس خود احساس کنید، آنها را با قلب و عقل خود درک کنید و با تکرار این تجربهها، تفاوتها و شباهتها را دریابید. این باعث میشود علوم بدیهی در شما شکل بگیرد که با استفاده از آنها بتوانید علوم اکتسابی بیشتری به دست آورید. چنین فرمانهایی عقلهای روشنبین را به کاوش در اعماق دانش و کشف گنجینههای علم و معارف سوق میدهد که به پیشرفت تمدن و ساختن فرهنگ کمک میکند. در عین حال، این فرمانها اشاره میکنند که بنیان تمدن، بر مشاهده، اندیشیدن، تأمل، استقرا و تجربه قرار دارد؛ از این رو، تمدن و ساخت آن به هیچ قوم یا نژادی خاص محدود نیست و همهی انسانها میتوانند از نتایج آن بهرهمند شوند، به شرطی که از این ابزارها به درستی استفاده کنند و هرکس به میزان تلاش، آمادگی و کوشش خود از نتایج آن بهرهمند خواهد شد.
احترام به این سنتها به دین، نژاد یا محیط خاصی وابسته نیست؛ مگر در مواردی که محیط طبیعی از لحاظ جغرافیایی، آب و هوا، منابع و نعمتهای طبیعی تفاوتهایی دارد و با توجه به این که میتوان هر محیطی را با بررسی نیازها و بسیج امکانات توسعه داد. این سنتها بیطرف، مجرد، عمومی و ثابتاند؛ به طوری که به دین، تمدن یا نژاد خاصی تعلق ندارند. بنابراین، هرکس آنها را رعایت کند از ثمراتش بهره میبرد، حتی اگر بیدین باشد و هرکس آنها را نادیده بگیرد با شکست مواجه خواهد شد، حتی اگر مسلمان باشد. مثالی از این موارد قابل مشاهده، خاصیت سوزانندگی آتش است که اگر کسی به نتایج آن احترام بگذارد، از خطر سوختن در امان میماند و اگر آن را نادیده بگیرد، در شعلههای آن خواهد سوخت.
توسعه، فرایندی آگاهانه است که شامل مجموعهای از مفاهیم، ابزارها و برنامههاست که باید با سنتهای جهانی و قوانین ثابت و محکم آن هماهنگ باشد. در غیر این صورت، هر تلاشی در این حوزه جز اتلاف وقت و تلاش و نزدیک شدن به شکست نتیجهای نخواهد داشت.
نوع دوم: سنتهای الهی در جهان انسانی
علاوه بر سنتهای طبیعی، سنتهای انسانی در روابط اجتماعی و فردی نیز وجود دارند. این سنتها رفتارها و اعمال انسانها را به عنوان افراد، ملتها و جوامع تعیین میکنند. این به معنای آن است که رفتارها و اعمال آنها و نتایج ناشی از آنها، مانند رفاه یا تنگدستی، شادی و بدبختی، عزت و ذلت، پیشرفت و عقبماندگی، قدرت و ضعف و سایر امور اجتماعی در دنیا و همچنین نعمت یا عذاب در آخرت، تحت تأثیر این قوانین قرار دارد.
این سنتها نیز مانند نوع اول، دارای ثبات و عمومیت هستند؛ تنها تفاوت آنها در موضوعات و زمینههای اعمالشان است. با وجود این، نتایج هر دو نوع سنت در واقعیت زندگی و اجتماع آشکار میشوند. به عنوان مثال، جوامع و کشورهایی که بر پایه عدالت بنا شوند، میتوانند بنیانی مناسب برای تمدن ایجاد کنند و ثروتهای فراوانی به دست آورند. اما اگر به ظلم و فساد روی آورند، سنت الهی در هلاکت آنها جاری خواهد شد.
امام ابن تیمیه (رحمه الله علیه) در این باره میگوید: «اهل ادیان باطل، از مشرکان و اهل کتاب که به آن پس از تغییر یا نسخ تمسک میکنند، برای تأمین مصالح دین و دنیای خود مطیعاند. برخی از غیر اهل کتاب به پاداش پس از مرگ باور دارند و برخی ندارند، ولی اهل کتاب همگی به پاداش پس از مرگ معتقدند. اما همه مردم دنیا در این مسئله توافق دارند که عاقبت ظلم وخیم و عاقبت عدالت نیکو است. از این رو، گفته شده است: “خداوند از دولت عادل حمایت میکند، حتی اگر کافر باشد، و دولت ظالم را یاری نمیکند، حتی اگر مؤمن باشد.”»
درک و هوشیاری مسلمان روشنفکر این بوده است که اطاعت، تنها به عبادات و تکالیف شرعی محدود نمیشود، بلکه شامل رعایت قوانین و سنتهایی نیز هست که نظام اجتماع و تمدن ایجاب میکند. برای بهرهبردن از این قوانین نیازی به نیت نیست، چرا که بر اساس علت و معلول، فهم، درک و تلاش عمل میکنند. لذا اگر یک کافر این قوانین را رعایت کند، از نتایج آن بهرهمند میشود که پاداش او در همین دنیاست. به همین دلیل، هر کس این قوانین را رعایت کند به موفقیت دست مییابد و در جایگاه پیشرو قرار میگیرد و هر کس آنها را نادیده بگیرد، به ناکامی و شکست دچار شده و در پایینترین ردهی ملتها قرار میگیرد.
پیش از او، امام فخرالدین رازی در تفسیر آیهی «وَمَا کَانَ رَبُّکَ لِیُهْلِکَ الْقُرَى بِظُلْمٍ وَأَهْلُهَا مُصْلِحُونَ» به همین معنا اشاره کرده است و گفته که خداوند مردمان شهرها را تنها به دلیل شرکشان هلاک نمیکند، بلکه اگر در معاملات میان خود صالح باشند، از عذاب در امان میمانند. خلاصه این است که عذاب نابودی به سبب شرک و کفر نازل نمیشود، بلکه هنگامی نازل میشود که آنان در معاملات ستم کنند و به آزار و ظلم بپردازند؛ و به همین دلیل فقها میگویند حقوق خداوند بر مبنای گذشت است و حقوق بندگان بر مبنای سختگیری. در اثر آمده است که «حکومت با کفر دوام میآورد، ولی با ظلم دوام نمیآورد». بنابراین، خداوند شهرها را به دلیل شرکشان هلاک نمیکند، اگر رفتارشان با یکدیگر صالح باشد.
این برداشت اهل سنت از این آیه است و آنان با استناد به سرگذشت قوم نوح، هود، صالح، لوط و شعیب، که به دلیل آزار و ظلم به دیگران دچار عذاب شدند، بر این معنا تأکید میکنند. اینگونه مشخص میشود که خداوند برای مجازات کافران سنتهایی دارد که مسلمانان در اعتقادات خود آنها را در نظر میگیرند، اما بیشتر مجازات آنها در آخرت صورت میگیرد. با این حال، مسلمان باید این سنتها را مد نظر قرار دهد تا از شکست در این دنیا نیز در امان باشد؛ چرا که بزرگترین خسارت، خسارت در آخرت است. در عین حال، مسلمان نباید تنها شکست خود را به نادیدهگرفتن این سنتها نسبت دهد، بلکه باید سنتهای دیگر در اجتماع، سیاست، علم و پژوهش را نیز رعایت کند؛ مسائلی که شریعت به او توصیه کرده است تا به جستجوی قوانین آنها بپردازد.
آیات مختلف قرآن نشان دادهاند که این سنتها همچون قوانین طبیعی ثابت و پابرجا هستند. از جمله، آیات صریحی که بر ثبات سنتهای الهی تأکید دارند مانند «سُنَّهَ اللَّهِ فِی الَّذِینَ خَلَوْا مِنْ قَبْلُ وَلَنْ تَجِدَ لِسُنَّهِ اللَّهِ تَبْدِیلًا». خداوند داستان ملتهای گذشته و آنچه بر آنها گذشت را برای ما نقل کرده تا عبرت بگیریم و همان اشتباهات را تکرار نکنیم، تا به سرنوشت آنها دچار نشویم. اگر این سنتها ثابت و همیشگی نبودند، نمیشد از آنها عبرت گرفت؛ مانند آیهای که پس از شرح سرنوشت بنینضیر آمده و میفرماید: «فَاعْتَبِرُوا یَا أُولِی الْأَبْصَارِ». آلوسی در تفسیر این آیه میگوید: «پس از دیدن آنچه بر آنها گذشت، عبرت بگیرید و از کفر و گناه دوری کنید.»
شناخت این نوع از سنتها به اندازه شناخت سنتهای طبیعی اهمیت دارد، و به همین دلیل خداوند ما را به عبرتگرفتن امر کرده است تا از عذاب و هلاکت و عاقبت بد در امان باشیم. این سنتها به ما بینشی میدهند تا در زندگی راه درست را انتخاب کنیم و از اشتباه، لغزش و غرور دوری کنیم. اینگونه، از آنچه خداوند ما را از آن برحذر داشته در امان میمانیم و به آنچه به بندگان مؤمن و پرهیزگار وعده داده شده دست مییابیم.
بر این اساس، درک این نوع سنتهای الهی برای تحقق توسعه واقعی لازم و ضروری است. فلسفه سنتها و شرایط تغییر، نیازهای بیداری و ملزومات توسعه، بنیانهای پیشرفت تمدن و توسعهی واقعی را تشکیل میدهند. در ادامه، به مهمترین سنتهای طبیعی و انسانی که برای پیشرفت تمدنی و تحقق توسعه واقعی لازماند میپردازم؛ نه تنها در سطح اقتصادی، بلکه در تمامی ابعادی که تمدن حقیقی را تشکیل میدهند و موجب توسعهی همهجانبهای میشوند که رفاه مادی و معنوی را به همراه دارد.
https://ihkn.ir/?p=39098
نظرات