به گزارش خبرنگار پایگاه خبری علوم انسانی مفتاح، حجتالاسلام والمسلمین محمد عشایری منفرد، از اساتید حوزه علمیه قم، در یادداشتی مطرح کرد؛
جناب آقای مدرسی طباطبایی، در کتاب نص و تفسیر، ظاهرا در مقام شمارش فضائل امام صادق علیهالسلام آوردهاست که ایشان وقتی «پاسخی برای پرسشی نداشتند، صراحتا به مخاطبشان اعلام میکردند!!» (نستجیر بالله!). برای اثبات این ادعا به روایتِ عیص بن قاسم استناد کرده است. این روایت، یکی از چندین روایت شیعی است که با دیدگاه مشهور تعارض دارند و ظاهراً کفاره وطی حائض در آنها، نفی شده است (استبصار ۱/۱۳۴ و ۱۳۵).
متن روایت عیص بن قاسم، که مورد استناد آقای طباطبایی قرار گرفته چنین است: «…عَنْ عِیصِ بْنِ الْقَاسِمِ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ رَجُلٍ وَاقَعَ امْرَأَتَهُ وَ هِیَ طَامِثٌ قَالَ لَا یَلْتَمِسُ فِعْلَ ذَلِکَ فَقَدْ نَهَى اللَّهُ أَنْ یَقْرَبَهَا قُلْتُ فَإِنْ فَعَلَ أَ عَلَیْهِ کَفَّارَهٌ قَالَ لَا أَعْلَمُ فِیهِ شَیْئاً یَسْتَغْفِرُ اللَّهَ تَعَالَى: از امام صادق علیهالسلام درباره مردی که در زمان حیض، با همسر خویش درآمیخته پرسیدم، ایشان فرمودند: نباید چنین کاری انجام بدهد چراکه خداوند از نزدیکی با او نهی فرموده است. گفتم: حالا اگر انجام داد، باید کفارهای بپردازد؟ حضرت فرمودند: من [در لوح محفوظ] کفارهای برای این عمل سراغ ندارم، برود استغفار بکند». (تهذیب ۱/۱۶۴)
آنچه موجب فریب آقای مدرسی طباطبایی شده، کمدقتی به بُعد کناییِ تعبیرِ «لَا أَعْلَمُ فِیهِ شَیْئاً» است.
واقعیت این است که «نفی العلم» از تعابیری است که در عرف اهل لسان، به عنوان کنایه از «نفی معلوم» با فراوانی بالایی، به کار رفته است. چنانکه یکی از حکیمان عرب گفته است: «لَا أعلَمُ دَرَجَهً أرفَعَ من الرّضَا: مقامی بالاتر از مقام رضا نمیشناسم» (ابن ابیالحدید ۳/۱۵۶) این جمله،کنایه از این است که: «مقامی بالاتر از مقام رضا وجود ندارد».
«نفی العلم» به عنوان کنایه از «نفی المعلوم»، به جهت اینکه موجب زیبایی و توسعه معنا میشود، در قرآن کریم نیز کراراً به کار رفته است. برای مثال در آیه ۱۸ سوره مبارک یونس درباره کسانی که بتهایشان را شریک خدا انگاشته بودند، آمده است: «قُلْ أَ تُنَبِّئُونَ اَللّٰهَ بِمٰا لاٰ یَعْلَمُ فِی اَلسَّمٰاوٰاتِ وَ لاٰ فِی اَلْأَرْضِ؟: به آنان بگو آیا مىخواهید خدا را به چیزى خبر دهید که در آسمانها و زمین از آن آگاهى ندارد؟» در اینجا از «شریک الباری» با تعبیرِ کناییِ «مٰا لاٰ یَعْلَمُ فِی اَلسَّمٰاوٰاتِ وَ لاٰ فِی اَلْأَرْض: چیزی که خداوند در زمین و آسمان از آنها اطلاعی ندارد» یاد شده است تا معلوم شود که وقتی خداوند از چیزی خبر ندارد (نفی العلم)، پس وجود ندارد (نفی المعلوم).
افزون بر «نفی العلم» تعابیر دیگری نیز همسو با «نفی العلم» وجود دارند که کنایه از «نفی متعلَّق خودشان» هستند. مثلا درباره کیفر ” قاذف مجنون “، آمده است: «…لَوْ أَنَّ مَجْنُوناً قَذَفَ رَجُلًا لَمْ أَرَ عَلَیْهِ شَیْئاً: اگر دیوانهای کسی را قذف کند، من بر او چیزی نمیبینم» (الکافی ۷/۲۵۴). در اینجا نیز «نفی دیدن» کنایه از «نفی متعلَّق دیدن» است.
نخستین شاهدی که نشان میدهد در خبر عیص بن قاسم، بُعد کناییِ این تعبیر، قصد شده، این است که در نقل دیگری که از همین پرسش و پاسخ، به دستمان رسیده، به جای تعبیرِ کناییِ «لا اعلم فیه شیئا» تعبیرِ صریحِ «لَیْسَ عَلَیْهِ شَیْءٌ» به کار رفته (متن روایت: «سألْتُهُ عَنِ الْحَائِضِ یَأْتِیهَا زَوْجُهَا؟ قَالَ لَیْسَ عَلَیْهِ شَیْءٌ یَسْتَغْفِرُ اللَّهَ وَ لَا یَعُودُ»).
شاهد دوم این است که حدیثشناسان و فقیهان نیز در فهم روایت عیص بن قاسم، تعبیرِ «لا اعلم فیه شیئا» را به معنای «نفی المعلوم» انگاشتهاند (روضه المتقین ۲/۳۴۶، إستقصاء الاعتبار ۲/۳۳۶ و کتاب الطهاره امام خمینی. ۱/ ۲۴۱.)
شاهد سوم این است که تعبیرِ «نفی العلم» در روایات دیگری نیز راهیافته که در آنها کنایی بودن آن، واضح است؛ از آن میان، این سه روایات را میتوان یاد کرد:
روایت نخست: وقتی از امام علیهالسلام درباره برترین راه تقرب به خداوند پرسیدند، ایشان فرمودند: «فَلَا أَعْلَمُ شَیْئاً بَعْدَ الْمَعْرِفَهِ أَفْضَلَ مِنَ الصَّلَاهِ: بعد از معرفت چیزی برتر از نماز نمیشناسم». تهذیب ۲/۲۳۶
روایت دوم: «… عَنْ إِسْمَاعِیلَ بْنِ الْفَضْلِ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الْقُنُوتِ وَ مَا یُقَالُ فِیهِ فَقَالَ مَا قَضَى اللَّهُ عَلَى لِسَانِکَ وَ لَا أَعْلَمُ لَهُ شَیْئاً مُوَقَّتاً: از امام صادق علیهالسلام درباره قنوت پرسیدم، فرمودند: آنچه خداوند بر زبانت جاری کرد، بگو من [در شریعت] ذکر مشخصی برای قنوت سراغ ندارم». (کافی ۳/۳۴۰)
رایت سوم:«قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع إِنَّ رَجُلًا أَوْصَى إِلَیَّ بِشَیْءٍ فِی السَّبِیلِ فَقَالَ لِیَ اصْرِفْهُ فِی الْحَجِّ قَالَ قُلْتُ لَهُ أَوْصَى إِلَیَّ فِی السَّبِیلِ قَالَ اصْرِفْهُ فِی الْحَجِّ فَإِنِّی لَا أَعْلَمُ شَیْئاً مِنْ سَبِیلِهِ أَفْضَلَ مِنَ الْحَجِّ: از امام صادق علیهالسلام پرسیدم، شخصی به من وصیت کرده است که [اموالش] را در سبیل [الله] هزینه کنم. حضرت فرمودند: در راه حج هزینه کن، گفتم: وصیت کرده که در سبیل هزینه کنم [نه در حج]، فرمودند: در حج هزینه کن چون در سبیل الاهی چیزی برتر از حج سراغ ندارم» (الکافی ۷/۱۵).
https://ihkn.ir/?p=44039
جناب آقای مدرسی طباطبایی، در کتاب نص و تفسیر، ظاهرا در مقام شمارش فضائل امام صادق علیهالسلام آوردهاست که ایشان وقتی «پاسخی برای پرسشی نداشتند، صراحتا به مخاطبشان اعلام میکردند!!» (نستجیر بالله!). برای اثبات این ادعا به روایتِ عیص بن قاسم استناد کرده است. این روایت، یکی از چندین روایت شیعی است که با دیدگاه مشهور تعارض دارند و ظاهراً کفاره وطی حائض در آنها، نفی شده است






















نظرات