به گزارش خبرنگار پایگاه خبری – تحلیلی مفتاح علوم انسانی اسلامی به نقل از روابط عمومی پژوهشکده زن و خانواده نشست «بازخوانی تحولات عفاف و حجاب» با دو موضوع «پاکدامنی و پوشش در طرح قرآنی خداوند» و تبیین بیانیه این پژوهشکده در خصوص «مواجهه راهبردی با موضوع عفاف و حجاب» صبح روز سهشنبه ۲۸ شهریور ماه ۱۴۰۲ به صورت حضوری و برخط در قم برگزار شد.
دکتر فریبا علاسوند عضو هیأت علمی پژوهشکده زن و خانواده در ابتدای این نشست عنوان کرد: بهترین لایحه برای مسئله حجاب و عفاف را میتوان از قرآن استخراج کرد. سوره نور خود به تنهایی لایحه حجاب و عفاف است؛ تمام ارکانی که سامانرسانی بحث حجاب و عفاف در آن نهفته است را خداوند در این سوره همچون درختچهای منظم و به هم پیوسته مطرح کرده است ولی این مضامین به خوبی مورد توجه جامعه واقع نشده است. طرح الهی، مسئله حجاب و عفاف را حول چندین مفاهیم توزیع کرده است که تعیین حوزه مفهومی و مرز معنایی هر یک از آنها بسیار مهم است و باید دقیقا آنچه مورد تأکید قرآن است بیان شود چرا که فرهنگهای رقیب به دنبال جایگزینی برخی کلمات با کلمات دیگر و رواداری بعضی از مسائل که مورد تأکید قرآن قرار گرفته هستند. گاهی اوقات اتفاقات ملایمی در ادبیات ملل درباره برخی مفاهیم رخ داده که همین اتفاقات به نوعی مسئله حجاب و عفاف را در فضای اجتماعی جامعه، قلب کرده است.
*مسئله زنان در آمریکا و جهان غرب شعلهور تر از ایران است
وی ادامه داد: یکی از نکاتی که لازم است مورد توجه قرار گیرد این است که بحث حجاب و عفاف، بحث تمدنی و تاریخی است که این بحث مفصلی است و در جاهای مختلف توضیح داده شده است. بحث پاکدامنی اولاً مسئلهای تاریخی است و قدمتدار است. بسیاری از سوفیستهای قبل از میلاد مسیح زمانی که میخواستند از تحولات جدی خود از نگاه فلسفی به جهان به سمت نگاه اجتماعی به انسان تغییر مسیر دهند شعارشان این بود که «امروزه زن است و شراب است و طبیعت». بر این اساس از همان موقع بسته مشخصی را با محوریت زن و مخدرهای ذهنی مانند مشروبات الکلی و طبیعتگروی و بدنمندی مطرح کردند. این ایده در جنگ با تمدنهای مختلف به ویژه تمدنهای الهی تا به امروز بارها به عنوان پیش قراول جنگهای تمدنی قرار گرفته است. در قرن جدید و پیشاانقلاب شاهد بازسازی این جریان هستیم. بحثی که سعی شده به عنوان منازعه میان دولت و مردم ایران طرح شود دقیقا در خود آمریکا نیز وجود دارد گرچه در آمریکا بحث حجاب نیست ولی بحث لباس و بحث زن است. تمام منازعات در خصوص سقط جنین، همجنسگرایی و … شاخههای همین منازعه تمدنی و تاریخی هستند؛ حتی در آمریکا خیلی شعلهورتر است. در انتخابات میان چپها و راستها در اروپا و آمریکا همیشه یکی از مباحثی که طرفین باید نظر خود را درباره آن بیان کنند این است که درباره همجنسگرایی، سقط جنین، زنان و حتی مقوله حجاب زن مسلمان در کشورهای غربی چگونه میاندیشند. این مسئله منازعهای بزرگ و فراگیر است و تقلیل آن به ایران و بحث سیاسی میان بخشی از مردم و حاکمیت جمهوری اسلامی کاملا بحثی انحرافی است. بارها از سال ۱۴۰۱ به بعد شاهد برملا شدن این مسئله بودیم که حجاب یک شروع است البته شروع بسیار مهمی است و میگویند به دنبال برداشتن نیمشالی که روی سر زن ایرانی است نیستیم و این تنها یک آغاز است. وقتی به این مسئله دقیقتر نگاه میشود شاید حساسیت ما و بخش بزرگی از مردم کشور که به نظر میرسد موافق برداشتن حجاب قانونی هستند، برانگیخته شود یعنی وقتی متوجه شوند این کوه یخی که بخش عمده آن زیر آب است چه مسائلی به دنبال دارد و چگونه با دمیدن در آتش جنگ تمدنی موجب اضمحلال تمدنهای مختلف شده است شاید جور دیگری فکر کنند.
*سوره «نور» طرح جامع آموزش جنسی اسلامی است
عضو هیأت علمی پژوهشکده زن و خانواده اذعان کرد: قرآن در جاهای مختلف و به شکلهای مختلف به مسئله پاکدامنی اشاره کرده است و این مسئله مهمی است که مفاهیم در این خصوص در ادبیات قرآنی جمع شود ولی در این جلسه با محوریت سوره نور پیرامون موضوع مطرح شده صحبت خواهد شد. سوره نور طرح جامع و کامل درباره عفت در خانه، عفت در درون حوزه شخصی فرد و عفت در اجتماع است و هر طرحی در هر سطحی از ایران پیرامون مسئله عفت تصویت شود و این نگاه کامل را نداشته باشد شک نکنید که موفق نخواهد شد چرا که خداوند که صاحب ایده پاکدامنی است، خودش ایده پاکدامنی را در بستر این مفاهیم چندگانه تعریف کرده است.
دکتر علاسوند بیان کرد: شاید این برداشت که میخواهم مطرح کنم ذوقی به نظر برسد ولی نیز مصدق این حقیقت است و چندین آیه پشتیبان و روایات مختلف در این باره نیز وجود دارد که نشان میدهد اگر انسان از طغیان غریزی و جنسی خلاص نشود و این نورانیت در وجودش ایجاد نشود، مسیر برای اینکه حرکت خود را به سمت الله تعالی شروع کند و در چارچوب اندیشه اسلامی پیشرفت کند محقق نمیشود. یعنی یک تاریکی که فحشا است و یک تاریکی که گناه جنسی است از هر تاریکی دیگری اثرگذارتر است، بنابراین ابتدا وجود انسان باید آراسته شود به نور پاکدامنی، سپس از پاکدامنی قصه آدمیت و انسانیت آغاز میشود.
وی با اشاره به روایتی از پیامبر اکرم(ص) مبنی بر اینکه «مَنْ تَزَوَّجَ فَقَدْ أَحْرَزَ نِصْفَ دِینِهِ: هر کسی ازدواج کند، نصف دینش را از خطر سقوط حفظ می کند» افزود: وقتی درباره دین صحبت میکنیم درباره یک ایدئولوژی بزرگ رفتاری که دربردارنده صدها و هزاران مسئله فقهی، اعتقادی و اخلاقی است صحبت میکنیم و بعد این روایت کوتاه میگوید اگر ازدواج صورت گیرد نیمی از دین کامل شده است. یعنی نیمی از دین متأثر از طغیانهای غریزی و جنسی است که اگر انسانها بتوانند آن را مهار کنند نیمی از مسیر دینداری را رفتهاند.
عضو هیأت علمی پژوهشکده زن و خانواده مطرح کرد: نکته دیگر نحوه شروع جدی سوره نور است، خداوند در نخستین آیه سوره نور میگوید «سُورَهٌ أَنْزَلْنَاهَا وَفَرَضْنَاهَا: این سوره را ما فرستادیم و (احکامش را) فریضه (بندگان) کردیم…» در حقیقت تمام آیات قرآن از سوی خداوند نازل شده است و تأکیدی که در این آیه صورت گرفته شایسته توجه یژه است. مباحث متعدد سیاسی امروز در جهان مطرح است و یکی از این موارد آموزشهای جامع جنسی است که هر کشوری برای خود آموزش ویژهای دارد و ما منتقد تمام طرحهای آموزش جنسی در دنیا هستیم و معتقدیم که در عین حال زمانه بهگونهای است که به این آموزشها نیاز است ولی با فیلترها و کانالهای مشخص. سوره نور در قرآن کریم آموزش جامع جنسی برای بچههای ما است و خداوند فرموده است که آموزش احکام این سوره واجب است یعنی آموزش موارد مطرح شده در این سوره در چارچوب ادبیات قرآنی واجب است چون معتقد است که طغیان جنسی بنیادکن است.
*حساسیت آیات الهی بر مسئله تهمتهای ناموسی
دکتر علاسوند تشریح کرد: دومین آیه سوره نور به آخر پروسه بیعفتی اشاره می کند،؛ یعنی آخر قضیه را اول گفته است. خداوند در دومین آیه این سوره فرموده است:«ٱلزَّانِیَهُ وَٱلزَّانِی فَٱجۡلِدُواْ کُلَّ وَٰحِدٖ مِّنۡهُمَا مِاْئَهَ جَلۡدَهٖ» و نشان داده که آخر قضیه به کجا ختم میشود. جامعهای که به فحشا مبتلا شود ، حاکمیت مجبور میشود اعضای جامعه را با تازیانه و شلاق به سر جای درست قرار دهد که این خیلی خطرناک است. اکنون نمیخواهم اشاره کنم که با چه جامعهای مواجه هستیم و زیر پوست شهرها و دور از چشم و گوش قوانین چه اتفاقاتی دارد میافتد و چه مقدار مرد و زن مجرد و متأهل با برخی قضایا درگیر هستند. قصد بر سیاه نمایی یا بزرگنمایی نیست ولی هدف این است که گفته شود قرآن چنین جامعهای را جامعه خوبی نمیداند و جامعه فروپاشیدهای است که به این ولنگاری غریزی میرسد. قرآن بیان میکند که عنصرهای ایجاد ترس و مجازاتهای اسلامی اتفاقا اگر در جامعه درست اجرا شوند و آنها متأثر از فضای لیبرالیستی و فردگرای غربی مرتباً تحت الشعاع قرار نگیرند میتوانند جامعه را نجات دهند.
وی اضافه کرد: تا آیه ۲۱ سوره نور راجع به مقولهای است که ما اصولاً آن را جزو پدیده عفاف نمیدانیم و در لایحه حجاب و عفاف به آن اشاره نمیکنیم. ما لایحه عفاف و حجاب نمینویسیم بلکه فقط درباره حجاب مینویسیم و میزان آیات مربوط به حجاب تنها یک آیه در تمام این سوره است. خداوند در میان این ۲۱ آیه پنج مرتبه این مضمون را تکرار میکند که «وَ لَوْ لا فَضْلُ اللَّهِ عَلَیْکُمْ وَ رَحْمَتُهُ…» یعنی این رحمت خداوند است که در حالیکه شما مبتلا به این مسئله هستید رأفت به خرج میدهد و میگذرد، عقوبت این مسئله خیلی بزرگ است. محور اصلی این ۲۱ آیه بحث تهمتهای ناموسی است. آیا این مسئله به خوبی مورد حساسیت در جامعه ما واقع شده است؟ در قانون مجازاتهای اسلامی حدی برای تهمتهای ناموسی وجود دارد ولی مسئله این است که قرآن چرا اینقدر روی این مسئله تأکید میکند. امروز در ادبیات نوجوانان و جوانان آنقدر ادبیات غیر عفیفانه و کلمات قبیح برای مخاطب قرار دادن یکدیگر استفاده میشود که برای مثال اگر فرد بزرگسالی بخواهد دقایقی در پارک در جمع آنان بنشیند از همجواری با آنان و شنیدن این سخنان شرم میکند؛ نمیخواهم تمام جوانان جامعه را یکسان معرفی کنم، قطعاً حتی در این شرایط نیز جوانان بسیار بااخلاق؛ مؤدب و باتقوا وجود دارند که وجود همین عزیزان مصدق این حقیقت است که تربیت کردن امر ناممکن و پیچیدهای نیست.
*فضای امن روانی در جامعه برای قران کریم اهمیت دارد
عضو هیأت علمی پژوهشکده زن و خانواده بیان کرد: قرآن کریم روی تهمتهای ناموسی حساسیت دارد، مخصوصاً چندین آیه از این آیات در خصوص مردان نسبت به زنانشان است و میفرماید هیچ مردی حق ندارد زن پاکدامن خود را با تعابیر این چنینی بنوازد و چقدر این مسائل را در خانوادهها داریم که صرف این خشمناک و عصبانی میشوند حرف بسیار نامربوط و زشتی به همسر خود میزنند. چقدر این مسئله به عفت عمومی جامعه مربوط است و چقدر این مسئله باید در حوزه آموزش جنسی ما جا باز کند که افراد به زنان پاکدامن تهمت نزنند چرا که وقتی فردی برچسب بدکاره بودن میخورند آنان را برای بد شدن آماده میکند، حتی فرزندانی که این واژهها را نسبت به مادر خود میشنوند این مسئله به آنان القای ناپاکی نسبت به مادر خود میدهد. زنان و مادران جامعه باید در قداست و پاکیت بمانند چون مادر نسل، مادر طبیعت و مادر انتقال فرهنگ است. کسی که تمام ذخایر فرهنگی جامعه را میتواند تغذیه کند اگر در معرض تهمتها قرار گیرد دیگر پاسداری برای این مرز و حریم وجود نخواهد داشت و کسانی که این مرز و حریم را میتوانند مخدوش کنند مردان یا شوهران هستند. فضای روانی جامعه برای قرآن کریم و خداوند متعال اهمیت بالایی دارد به همین خاطر با تأکید بر این قضایا به دنبال ایجاد فضای امن در جامعه است.
*ترویج کلمات مستهجن و ادبیات غیرعفیفانه در سریالهای هالیوودی
دکتر علاسوند اذعان کرد: نمیشود یک مرد مسلمان چشم خود را ببندد و دهانش را باز کند و کلمات سخیف، زشت و جنسی به زنهای پاکدامن جامعه نثار کند. امروز حتی در دیالوگهای معمولی مردان نیز گاهی این اصل نقض میشود. مسئله بدلباسی و بدپوششی زنان مسئلهای است که باید جداگانه مورد بحث قرار گیرد و در آیات بعدی سوره نور نیز محکم در این باره صحبت میشود ولی چرا وقتی زنی بد لباس میپوشد اولین چیزی که به ذهن مردان جامعه میرسد این است که او حتما مسئلهای دارد، جرا بخشی از مردان احساس میکنند زنی که بد لباس میپوشد میتواند او را به عنوان یک ابزار دست مسائل شهوانی نگاه کند و از او درخواست و تمنیاتی داشته باشد؟ اینها همگی میتواند تابعی از حساسیت قرآن باشد که حمل بر فساد نباید کرد. از نظر قرآن جامعهای که در آن کلماتی از این قبیل رد و بدل میشود جامعه مطلوبی نیست. آیات متعددی در سوره نور که در بردارنده مضمون «وَ لَوْ لا فَضْلُ اللَّهِ عَلَیْکُمْ وَ رَحْمَتُهُ…» هستند، میخواهند بگویند از رحمت و فضل خداوند است که با وجود گستاخی بالایی که افراد در رد و بدل کردن عبارات ناپسند و بیان تهمتهای ناموسی روا میدارند ولی جامعه همچنان فرو نپاشیده است. آیات بعدی بحث را به سمت کسانی میبرد که میخواهند فاحشهها در جامعه زیاد شوند و میگوید:«إِنَّ الَّذِینَ یُحِبُّونَ أَنْ تَشِیعَ الْفَاحِشَهُ فِی الَّذِینَ آمَنُوا لَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ فِی الدُّنْیَا وَالْآخِرَهِ وَ اللَّهُ یَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ». خداوند در موارد بسیار حساس در قرآن گفته است وَ اللَّهُ یَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ یعنی چیزهایی را میدانم که شما نمیدانید و ضروری است حساسیتی بر روی این موضوع داشته باشید. بحث درباره کسانی که دوست دارند فاحشهها در بین مؤمنین زیاد شوند فقط شامل کسانی میشود که دستی در رسانهها دارند و صحنههای پورن تولید میکنند؟ یا کسانی را هم شامل میشود که به راحتی درباره این مسائل صحبت میکنند یا کسانی که این ادبیات و الفاظ به عنوان ادبیات و الفاظ عامه رایج کردهاند؟ امروز میبینید که اینگونه کلمات گرچه تا مدتی پیش برای مردم تابو بود ولی حالا استفاده از آنها رایج شده است. کسانی که با پژوهشکده زن و خانواده در ارتباط هستند میدانند یکی از مشهورات این پژوهشکده کتاب «جنگ علیه خانواده» است، زمانی که پژوهشکده این کتاب را ترجمه میکرد حدود ۱۰۰ صفحه از آن را ترجمه نکرد که مربوط به برنامه آموزش جنسی کانادا بود و در آنجا مباحثی بود که صلاح نبود ترجمه شود. وقتی خط دنبال میشود به ویژه در سریالهای هالیوودی و کمپانیهای بزرگ خارجی مشخص میشود که سیاستی در حال اجرا است و در سریالها هم به شدت تکرار میشود و آن به کار بردن صریح کلماتی است که واقعاً مستهجن هستند. استفاده از این قبیل کلمات همیشه در فرهنگ ملل تابو بوده و بیعفتی محسوب میشده است ولی در چند دهه اخیر این مسئله جزو پروژه قبحزدایی واقع شده است. بخشی از اشاعهمندی فحشا که خداوند در قرآن وعده عذاب برای بانیان آن ذکر کرده است، زمانی اتفاق میافتد که از عنوان زشتی و فحشامندی خارج شود.
*بسیاری از فرزندان به دلیل سهلانگاری والدین در مسائل زناشویی به دام ناپاکی افتادهاند
وی ادامه داد: یکسری موارد همیشه باید تحت عناوین مشخص باقی بمانند، همانطور که برخی تلاش میکنند سقط جنین را با عباراتی مانند «خویشتن مالکی» یا «بدن من است و انتخاب من است» از زیر مفهوم قتل خارج کنند و به آن آبرو دهند؛ عدهای نیز برای قبحزدایی از مسائل مستهجن در تلاش هستند ولی قرآن کریم وقتی درباره این موارد صحبت میکند اصرار دارد واژه فحشا و منکر را به کار ببرد و واژه دیگری استفاده نمیکند و میگوید این استراتژی شیطانی است. هر کسی در هر جامعهای به مجموعه شاخ و برگهای عدم پاکدامنی دامن زد دارد در زمین شیطان بازی میکند که «یأمر به الفحشا و المنکر: به فحشا و منکر امر میکند». دوباره در اینجا نیز آیههای قبل تکرار میشود و از ترجیعبند استفاده میکند و میگوید « وَ لَوْ لا فَضْلُ اللَّهِ عَلَیْکُمْ وَ رَحْمَتُهُ…» یعنی مسئله حفظ پاکدامنی جامعه آنقدر حساس و لغزنده است که اگر دست خداوند با جامعه نباشد و امر معنایی لطف خداوند شامل حال آنان نشود فروپاشی اتفاق میافتد.
عضو هیأت علمی پژوهشکده زن و خانواده عنوان کرد: در آیات بعدی سوره نور قرآن مطرح میکند «الْخَبِیثَاتُ لِلْخَبِیثِینَ وَالْخَبِیثُونَ لِلْخَبِیثَاتِ ۖ وَالطَّیِّبَاتُ لِلطَّیِّبِینَ وَالطَّیِّبُونَ لِلطَّیِّبَاتِ»، گرچه مفسران معتقدند این مسئله در امر ازدواج صدق میکند ولی من معتقدم یک قاعده همیشگی است و سلسله خوبیها همواره با هم و سلسه بدیها و زشتیها نیز با هم جذب دارند؛ البته این حرف من نیست و امیرالمومنین(ع) نیز فرموده است اگر با افراد خوب همنشینی کنی انسان خوبی میشوی و اگر با افراد بد همنشینی کنی انسان بدی میشوی. بحث دیگری که در میان آیات حجاب و عفاف در قرآن آمده است مسئله حریم خصوصی است، ولی در آموزشهایی که پیرامون سوره نور ارائه میشود کمتر به این آیه و اهمیت حریم خصوصی پرداخته میشود در حالیکه حریم خصوصی فردی و حریم خصوصی خانوادگی مسئلهای مهم است. بسیاری از فرزندان به دام ناپاکی افتادهاند فقط به این خاطر که والدینشان حریم خصوصی نداشتهاند و غفلت کردهاند، بنابراین فرزندان مسائلی را دیدهاند که نباید مشاهده میکردند و بعد این آدم دیگر آدم سابق نشده است. لایحه حجاب و عفاف قرآنی این است که نباید حریمها شکسته شود، افراد حریم دارند، والدین حریم دارند، خانوادهها حریم دارند و حتی بچهها هم حریم دارند و دقت بیش از حد والدین بر فرزندان در برخی موارد به همان اندازه میتواند ضرر بزند که غفلت آنان ضرر دارد.
*حجاب اگر به عنوان امری خانوادهمحور مطرح شود همراهی اجتماعی بیشتری حاصل میشود
دکتر علاسوند تشریح کرد: سوره نور در آیات بعدی درباره اهمیت نگاه بر آدمی صحبت میکند. اگر فرزند در طرح آموزش دین در خانواده و جامعه یاد نگیرد حفظ نگاه مهم است دیگر بعداً نمیتوان اهمیت این مسئله را برای او تبیین کرد. گاهی اوقات افراد، گوشیهای پاکی ندارند و فیلمهای خوبی نمیبینند بعد گفته میشود چرا اینها به سمت فسق قدم بر میدارند. اگر به زنان و مردان آموزش داده میشد که نمیتوان به هر صحنهای نگریست امروزه با این حجم از خیانت در حوزه خانوادگی مواجه نبودیم. بحث نگاه و ارتباط آن با پاکی باطن و قلب، قدسیت و عدم قدسیت و ارتباط آن با سایر مسائل امر مهمی است که نسبت به آن غفلت شده است. قرآن کریم بحث حجاب را در میان ارتباطات خانوادگی مطرح کرده است یعنی حجاب خانوادهبنیاد است و اگر خانواده مشروع از میان برداشته شود جایی برای عفت نیست. اگر آموزش حجاب و عفاف به عنوان امری خانواده محور مطرح شود کمتر حساسیت در جامعه ایجاد میشود.
وی مطرح کرد: در ادامه آیات سوره نور از موضوع ازدواج صحبت میشود، در واقع نمیشود جامعهای به عفاف و حجاب بیندیشد ولی به ازدواج نیندیشد. اگر به جامعهای که سن ازدواج در آن بالا است و ازدواجها در آن ناپایدار است برای رعایت حجاب و عفاف فشار آورده شود به نتیجه نمیرسد. برخی به دلیل مشکلات مالی تن به ازدواج نمیدهند در حالیکه قرآن میگوید تنها چیزی که در امر ازدواج نباید نسبت به آن نگرانی داشت، ترس از فقر است. زمانی از مقام معظم رهبری شنیدم که خود ازدواج کردن در ابتدا مهم است و نیاز نیست از آغاز راه به فرد درباره فرزندآوری سخن گفته شود چرا که در مرحله اول امر ازدواج اهمیت دارد طبق این روایت پیامبر(ص) که میگوید«مَنْ تَزَوَّجَ فَقَدْ أَحْرَزَ نِصْفَ دِینِهِ: هر کسی ازدواج کند، نصف دینش را از خطر سقوط حفظ می کند». دیندار کردن جامعهای که آمار ازدواج در آن بالا است به مراتب راحتتر از جامعهای است که اغلب افراد آن مجرد هستند، یا مجرد قبل از ازدواج یا مجرد بعد از طلاق. درست است که امر فرزندآوری مسئله مهمی است ولی نباید از ابتدا افراد را نسبت به این مسئله ترساند.
*خداوند بر پاکی زبانی جامعه تأکید دارد
عضو هیأت علمی پژوهشکده زن و خانواده افرود: در آیات بعدی سوره مبارکه نور، خداوند برای کسانی که دستشان به ازدواج نمیرسد مسئله عفاف را مطرح میکند. آیا استعفاف به معنای دعا کردن برای پاکدامنی است؟ یا استعفاف باید خرد شود و مدلهای آن بیرون بیاید؟ یکی از موارد استعفاف این است که فرد خود را در معرض تحریکات غریزی قرار ندهد، و این درحالی است که متأسفانه برخی به دیدن فیلمهای نامناسب اعتیاد دارند.
دکتر علاسوند ادامه داد: مجموعه آیات سوره نور بیانگر این است که قرآن بر پاکی زبانی جامعه اصرار دارد و ۲۱ آیه از این سوره درباره پاکی و عفت زبان است به خصوص درباره زنان. از زنان چهرهای با عنوان اینکه آنان امالفساد هستند نباید ساخته شود. به زنان بهراحتی نباید بد و بیراه جنسی گفت. آیات سوره نور همچنین بر خودداری از فحشا تأکید میکند و سپس به بیان ضرورت رعایت حریم خصوصی میپردازد؛ سپس به حفظ نگاه امر میکند و در ادامه درباره حجاب مسائلی را بیان میکند و بعد از همه این موارد میگوید:«ٱللَّهُ نُورُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِۚ: خداوند نور آسمانها و زمین است». در ادامه این مجموعه آیات است که قرآن میگوید در این جامعه میتواند آدمهایی تربیت شوند که « رِجَالٞ لَّا تُلۡهِیهِمۡ تِجَٰرَهٞ وَلَا بَیۡعٌ عَن ذِکۡرِ ٱللَّهِ: مردانى هستند که هیچ تجارت و خرید و فروشى آنها را از یاد خدا باز نمیدارد». انسانهایی با معنویت بالا محصول جامعه خویشتندار هستند.
* افراد بسیاری از تصریح آیات قرآن بر رعایت حجاب بیخبر هستند
وی تشریح کرد: برخی کسانی که در جلسات اهلبیت(ع) شرکت میکنند وقتی با مباحثی مانند مباحث جلسه امروز مواجه میشوند میپرسند «در قرآن آمده است که ما موها را باید بپوشانیم؟» که این نشان میدهد تحرکات فرهنگی دو دهه اخیر اثر گذاشته است، کتابهایی که الکترونیکی منتشر شدهاند و نمیخواهم اسم ببرم اثر گذاشته است، آموزشهای هزار نفر هزار نفر در مساحد در دوره اصلاحات اثر گذاشته است. کسانی به خورد جامعه دادند که حجاب اصلا در قرآن نیامده و حجاب تنها دو جا آمده است که یکی درباره پنهان شدن خورشید است و یکی دیگر درباره پرده است و گفته از زنان پیغمبر(ص) که چیزی میخواهید از پس پرده بخواهید؛ و در این مدت اقدام مؤثری صورت نگرفته تا تبیین شود ادبیات قرآنی درباره حجاب «خمار» و «جلباب» است و جلباب که حجاب کامل است زن را از اینکه در معرض آلودگی جنسی باشد حفظ میکند. در بحث حجاب و عفاف دچار معیارهای انحرافی بودهایم چون شاخصهای قرآنی را به خوبی بیان نکردیم.
عضو هیأت علمی پژوهشکده زن و خانواده در جمعبندی موارد مطرح کرده عنوان کرد: خداوند در آیه آغازین این سوره بیان کرده است ««سُورَهٌ أَنْزَلْنَاهَا وَفَرَضْنَاهَا: این سوره را ما فرستادیم و (احکامش را) فریضه (بندگان) کردیم…». این سوره طرح آموزش جامع جنسی قرآنی است که اگر میتوانستیم با توجه به شرایط معاصر موارد مطرح شده در آن را بیان کنیم حتما در عرصه قانونگذاری هم به لایحه بهتر، کاملتر و تأثیرگذاریتری در خصوص حجاب و عفاف میرسیدیم.
*حجاب و عفاف دو موضوع درهم تنیدهاند
حجتالاسلام محمدرضا زیبایینژاد رییس پژوهشکده زن و خانواده نیز در ادامه این نشست به تبیین بیانیه این پژوهشکده در خصوص «مواجهه راهبردی با موضوع عفاف و حجاب» پرداخت و اظهار کرد: طی یکسال اخیر پژوهشکده زن و خانواده اقدامات زیادی در حوزه عفاف و حجاب و مسائلی که پیرامون آن در این مدت شکل گرفته بود انجام داده است که به دلیل اینکه مجموع این فعالیتها را کافی نمیدانستیم، قصد داریم یک بیانیه تحلیلی نسبت به مواجهه سازنده با موضوع حجاب و عفاف نیز منتشر کنیم که تدوین آن به اتمام رسیده و به زودی منتشر خواهد شد. در ادامه مفاد این بیانیه را مطرح میکنم که منطق پژوهشکده زن و خانواده در راستای مواجهه با این موضوع مشخص شود.
دلیل اینکه بیانیه با موضوع “عفاف و حجاب” تنظیم شده این است که این دو مسئله درهم تنیده هستند؛ عفت در ادبیات دینی ما به معنای خویشتنداری از مواجهه غیر عقلی با شهوت جنسی و شهوت مالی تلقی میشود؛ گرچه عفت معنای عام در بر دارد و به معنای خویشتنداری است ولی استعمال غالب آن در حوزه عفت بطن یعنی پاکی اقتصادی و پاکی لقمه و همچنین در حوزه عفت دامن است یعنی پاکدامنی جنسی. پوشش در تحلیل ما وجهی است که از طرفی محافظت کننده عفت است و از جهتی دیگر نشان دهنده یکی از نخستین مراحل عفت است. اگر قرار است خویشتنداری جنسی اتفاق بیفتد اولین گام آن عفت ذهنی است، برخی از روایات میگویند ذهن فرد، جنسی شده است، اگر چه فکر کردن به گناه حرام شرعی به معنای فقهی نیست و در این مرحله به لطف خداوند فرد مورد عذاب قرار نمیگیرد ولی محرومیت از بسیاری مواهب را در پی دارد. حضرت عیسی(ع) گفته است:« برادر من موسی گفته است که شما گناه نکنید، من به شما میگویم فکر گناه نکنید.» چرا که فکر گناه کردن به گناه مانند این است که در خانهای آتش بیفروزید ولی خانه را آتش نزنید، در این صورت دوده همه جای خانه را میگیرد و دیوارها را سیاه میکند، این خانهای که دیوارهایش سیاه شده است جلا ندارد و دیگر کارهای خوبی که در گذشته میشد در آن انجام داد را اکنون نمیتوان در آن انجام داد.
*نزاع عقلانیت توحیدی و عقلانیت انسان خودبنیاد قدمت تاریخی دارد
وی ادامه داد: تحلیل ما در حوزه عفاف و حجاب در صورتی دقیق و جامع است که ذیل نزاع عقلانیتها شکل گیرد؛ نزاعی که در طول تاریخ بین عقلانیت توحیدی و عقلانیت خود بنیاد همواره وجود داشته است.
هسته معنایی و اصلی عقلانیت توحیدی، ربوبیت خداوند است، یعنی خداوند راهبر ما است «الله ولی الذین آمنوا یخرجهم من الظلمات الی النور» و کسی غیر از خداوند صلاحیت راهبری بشر را ندارد. این عقلانیت توحیدی در مواجهه با عقلانیتی است که هسته مرکزی آن خودبنیادی انسان است. عقلانیت خودبنیاد یا با راهبری نفس اماره در مقیاس فردی است یا در مقیاس اجتماعی و به سوسیالیست و الگوهای مشابه منجر میشود. آزادی در منطق عقلانیت خودبنیاد به معنای رها شدن از ربوبیت الهی است و این در حالیست که در عقلانیت توحیدی آزادی یعنی رها شدن از ربوبیت غیر الهی. یکی از اتفاقات بدی که افتاده است این است که مفاهیمی که برای انسانها مقدس و ارزشمند بوده است مصادره شده است برای معانی دیگری. در طول تاریخ هیچ واژهای به اندازه واژه آزادی عواطف انسانها را درگیر نکرده است و هیچ واژهای به اندازه واژه آزادی تفسیرها و معانی مختلف بر آن عارض نشده است.
* عفاف و پاکدامنی به منزله بالاترین عبادات در آموزههای دینی قلمداد شده است
رییس پژوهشکده زن و خانواده بیان کرد: در عقلانیت توحیدی انسانها باید آزاد باشند، ضرورت رشد بشر آزادی او است ولی آزادی به معنای برداشتن موانع رشد است نه برداشتن موانع انتخاب. بر این اساس یکی از رسالتهای اصلی تمامی انبیا این بوده است که این موانع را بردارند. غل و زنجیرهایی که به ذهن، قلب، دست و پای ما است و تعلقات اشتباه برای ما شکل داده است نمیگذارد انسان رشد کند و انبیا آمدند تا این زنجیرهای موانع را بردارند. تقابل دو عقلانیت مذکور در تقابل دستگاههای مفهومیشان باید پیگیری و نشان داده شود ولی متأسفانه نشان داده نمیشود. چگونه ما مسلمان هستیم ولی زیر سیطره ترمینولوژی، اصطلاحات، مفاهیم و دستگاه تحلیلی بیگانه هستیم. این موارد بسیار مهم است. در نزاع میان عقلانیتها هر یک از طرفین میخواهد خود را بسط دهد.
حجتالاسلام زیبایینژاد با اشاره به علت اهمیت مسئله حجاب و عفاف گفت: این مسئله اهمیت دارد که در آموزههای دینی عفاف و پاکدامنی به منزله بالاترین عبادات قلمداد شده است. تمدنی که دینپایه است و میخواهد انسانها را نجات دهد بر پایه دو چیز مهم استوار شده است، نخست اقتصاد پاک و دوم دامان پاک. در مباحثی که پیامبران آوردهاند بحث اقتصاد پاک بخش زیادی را به خود اختصاص داده است. یک نمونه در سوره هود آیه ۸۰ به بعد، حضرت شعیب خطاب به قوم خود که مشکلشان کمفروشی و کلاهبرداری مالی از مردم بود میگوید که در معاملات درست وزن کنید و لقمه خود را حلال کنید، قوم حضرت شعیب در پاسخ چند سخن میگویند که یکی از موارد این است که گفتند «یا شعیب، خیلی از این حرفهایی که تو میزنی را ما نمیفهمیم.» عین این عبارت از امام حسین(ع) در صحرای کربلا در روز عاشورا نیز نقل شده است. وقتی امام حسین(ع) برای لشگر عمر بن سعد سخنرانی میکند، لشگریان به او میگویند ما حرفهای تو را نمیفهمیم. امام حسین(ع) بازمیگردد و به اصحاب خود میگوید لشگر عمر بن سعد حرفهای حق به گوششان خورد ولی در دلهایشان فرو نرفت. مال حرام واقعا قوه ادراکی را تعطیل میکند. اصحاب یزید دروغ نمیگفتند بلکه واقعا نمیفهمیدند و به دلیل مصرف مال حرام از تشخیص حق و باطل عاجز شده بودند.مال حرام، ربا، خوردن مال یتیم و … بلاهای بزرگی بر سر انسان میآورد.
* لبه درگیری بین عقلانیت توحیدی و عقلانیت لیبرال بحث تحولات امر جنسی است
وی ادامه داد: علاوه بر تأکید بر پرهیز از کسب مال حرام، همچنین در قرآن آمده است «و لا تقربوا الزنا» یعنی به زنا و حتی به عرصه و مقدمات آن هم نزدیک نشوید، وارد موقعیتهایی که در مظان این گناه خطرناک هست هم نشوید چرا که اتفاقات بدی رخ میدهد که فقط دامنگیر شخص گناهکار به تنهایی نمیشود بلکه خانهها، خانوادهها، اجتماعات و دیارها را نابود میکند یعنی آثار تمدنی دارد. امام حسین(ع) وقتی میخواهند بین خود و دیگران تمایزگذاری کند به دامن پاک اشاره میکند و میگوید کسی که فرزند دامن پاک است زیر بار همچین موقعیتی نمیرود. وجه اهمیت عفت در عصر حاضر بیشتر از صدر اسلام و قرون گذشته مطرح است چرا که امروزه تبدیل شده است به لبه تیز نظام تمدنی. لبه درگیری بین عقلانیت توحیدی و عقلانیت لیبرال بحث سکس است. برای اینکه به صدق این سخن پی ببرید به کتاب «عشق و صمیمیت» آنتونی گیدنز مراجعه کنید، از صفحه ۱۶۳ به بعد فصلی دارد که در آن پرسشی مطرح میکند مبنی بر اینکه «آیا تمدن جدید سکس در آن نقطه محوری است؟» سپس پاسخ میدهد طبق نظر اغلب کارشناسان، بله، تحولات امر جنسی در تمدن جدید نقطه محوری است.
رییس پژوهشکده زن و خانواده افزود: خاص بودگی حجاب در زمان کنونی مبحث دیگری است که درباره آن صحبت خواهم کرد. حجاب مسئلهای است که از زمان صدر اسلام وجوب آن بوده است و از ضروریات تمام مذاهب اسلامی است و اختلاف نظر در این زمینه هم وجود ندارد و در آیات قرآن نیز به آن تصریح شده است؛ ولی امروزه خاص بودگیهایی پیدا کرده است. یکی رابطه بین حوزه جنسی و حوزه سیاسی است. از دهه ۱۹۵۰ یعنی از ۷۰ سال پیش ویلهلم رایش که روانکاو اتریشی و نظریه پرداز انقلاب جنسی است نظریه ای داده است مبنی بر اینکه « باید ضرورتاً از دوران کودکی آزادی جنسی به کودکان و نوجوانان برای بازی جنسی با خودش و دیگران داده شود و نه تنها هیچگونه ممانعتی از او صورت نگیرد بلکه باید جلوی سلطه والدین بر فرزندان را در امر جنسی گرفت چرا که کسانی که از کودکی در امر جنسی آزاد باشند در آینده میتوانند کارگزار تغییرات شوند، اگر میخواهید نسل شما در آینده تحولخواه باشد باید این تحولات را از تحولات جنسی آغاز کنید». ویلهلم رایش در کتاب دیگرش به نام «روانشناسی توده فاشیسم» میگوید:« بین آزادی جنسی و آزادی سیاسی رابطه معناداری وجود دارد، کسانی که از قیمومیت پدرسالاری جنسی رها شدهاند میتوانند زمینه رهایی از پدرسالاری سیاسی را فراهم کنند». بنابراین نسل جوان در اروپا مطالبهشان گشایش سیاسی است ولی از مسیر گشایش جنسی وارد میشوند، انقلاب جنسی و دگرگونی نظام ارزشی را رقم میزنند تا این دگرگونیها در نظام سیاسی نیز اتفاق بیفتد. طبق این نظریه از مسیر نفی تابوهای اخلاقی است که میتوان مدیریت سیاسی جامعه را هم تغییر داد.
*طرح مسئله حجاب اختیاری توسط جریان نواندیشی دینی
حجتالاسلام زیبایینژاد مطرح کرد: جامعه ما همواره یک جامعه عفیف در طول تاریخ خود بوده است. ممکن است در کنار جریان عفیف، جریانهای دیگری هم بوده باشند ولی بیعفتی تسامح نداشته است. از دهه ۱۳۷۰ یعنی بعد از فضای جنگ که کشور وارد فضای سازندگی میشود، مسئله برنامهریزی برای تحولات جنسی در دستور کار دشمنان ما قرار میگیرد. در دهه اول انقلاب ذهنها درگیر جنگ است و آنچنان امکان طرح برخی مسائل وجود ندارد. وقتی کشور وارد فضای توسعه میشود و الگوهای توسعه در کشور اجرا میشود فرصت مناسبی است برای ایجاد تحولات جنسی. تحولاتی که در نشریات اتفاق میافتد، دسترسی به ماهواره و … جای خود دارد ولی هدف من اشاره به بحث دیگری است. در سال ۱۳۷۹ خانم عفت ماهباز از فمنیست مارکسیستهای اول انقلاب مصاحبهای را با خانم نوشین احمدی که او هم از فمنیست مارکسیستهای دهه ۷۰ است انجام داده و این پرسش را از خانم احمدی پرسیده است که « آیا به نظر شما میتوان جریان نواندیشی دینی را نسبت به مقوله حجاب حساس کرد که بیایند از آزادی حجاب صحبت کنند یا خیر؟» خانم احمدی در پاسخ میگوید:« چرا که نه، اگر قرار باشد اینها به دنبال دموکراسی و مردمسالاری باشند و با دینسالاری زاویه داشته باشند، اگر ظرفیتهای خود را در این مسیر قرار دهند، این مسیر هم میتواند به گشایشهایی برسد.» از اوایل دهه ۸۰ جریان نواندیشی دینی شروع میکند به اظهار نظر کردن در عرصه حجاب. از سال ۱۳۸۲ مرحوم احمد قابل در این خصوص بحث میکند و میگوید: «حجاب واجب است ولی نه با این حدودی که شما میگویید، پوشش سر و گردن مستحب است و واجب نیست.» مدتی بعد هم مرحوم قابل و هم شخص دیگری در این باره بحث میکنند که اصلا حجاب واجب باشد، الزام حاکمیت بر رعایت حجاب از کجا میآید. حجاب اگر واجب باشد واجب شخصی است و واجب حکومتی نیست؛ حکومت حق الزام به حجاب ندارد. در دهه ۸۰ این مسئله آرام آرام در ادبیات نواندیشی دینی پررنگ میشود. در بین یکی از مطالبات کنشگران فمنیست در کشور ما هم گشایش در حجاب و پوشش اختیاری است. از سال ۱۳۸۵ پویش یک میلیون امضا به راه افتاد و تا سال ۱۳۸۷ سعی داشتند امضاهایی را بر ضد نابرابری زن و مرد در قوانین جمع کنند. این پویش نخستین نمونه مهم فعالیت گروههای شبکهای در ایران است، یعنی گروههایی که موضوع محور هستند نه اعتقاد محور.
*انتقال ثقل جریان فمنیستی ایران به خارج از کشور پس از جنش سبز سال ۱۳۸۸
وی ادامه داد: در سال ۱۳۸۵ مسئله حجاب زنان موضوع بحث فعالان فمنیستی در ایران قرار میگیرد که آیا حجاب تبدیل به موضوع محوری مطالبات فمنیستی قرار داده شود یا نه. تعداد کمی از فمنیستهای داخلی طرفدار این بودند که حجاب زنان، محور مطالبات فمنیستی قرار گیرد ولی اکثریت قبول نکردند و موارد کمرنگی در این پویش قرار گرفت مانند پوشش اختیاری اقلیتهای مذهبی. پس مسئله حجاب در آن زمان به عنوان بحث پررنگ واقع نشد ولی از سال ۱۳۸۸ چرخشی در مطالبات فمنیستی ایجاد شد و حجاب به نقطه کانونی مطالبات تبدیل شد. علت این قضیه چیست؟ فرق زمان ۱۳۸۵ با زمان ۱۳۸۸ چیست؟ سال ۱۳۸۸ زمانی است که شبکههای اجتماعی مانند در ایران کم کم در حال شکل گیری است و سرشبکهها طی این ارتباطات میتوانستند ضمن حفظ هویت محرمانه خود، تجربیاتشان را منتقل کنند. اتفاق دیگری که بعد از انتخابات ۱۳۸۸ رخ داد این بود که برخی زنان که در جریان جنبش سبز به تقابل با حاکمیت پرداختند، دستگیر و زندانی شدند و بعد از آزادی به خارج از کشور مهاجرت کردند. در پی این رخداد ثقل جریان فمنیستی از داخل کشور به خارج از کشور منتقل شد. آنان در خارج از کشور با آسودگی خاطر به فعالیت پرداختند و مسئله حجاب به مسئله کانونی مطالبات تبدیل شد. قبل از انتخابات ۱۳۸۸ مسئله حجاب در بیانیه برخی گروهها به عنوان یک مطالبه از کاندیداها مطرح بود و بعد از شکلگیری جنبش سبز، با مهاجرت برخی افراد این جنبش به خارج از کشور، با خیال راحت مسئله رفع حجاب مورد پیگیری قرار گرفت.
رییس پژوهشکده زن و خانواده بیان کرد: در دهه ۱۳۹۰ مسئله رفع حجاب زنان در قالبهای متعددی مانند پویش چهارشنبههای سفید، آزادیهای یواشکی، هشتگهای مختلف و … دنبال میشود و شکل رادیکالتری را به خود میگیرد. سرشبکههای این جریانات به طور خاص هم تصریح میکنند که این مسئله هم به عنوان یک کنش سیاسی در درگیری باحاکمیت است. یعنی مسئله حجاب به مثابه نقطه کانونی درگیری سیاسی است. کدهای زیادی وجود دارد که نشان میدهد حجاب تبدیل شده است به نماد. مواجهه جریان انقلابی و متدین با جریان مقابل خود، حجاب را به نماد اسلام سیاسی و مبارزه سیاسی تبدیل کرده است. مهناز افخمی تنها مشاور وزیر زن در دوران پهلوی بوده است، او مصاحبهای دارد که در آن میگوید در دهه ۱۳۴۰ با رویآوری زنان با حجاب اسلامی مواجه شدیم و حتی میدیدیم که برخی زنان مارکسیست هم حجاب را برمیگزینند. علت برگزیدن حجاب توسط زنان مارکسیست این بود که بین خودشان و نظام پهلوی تمایز ایجاد کنند. این گفته نشان میدهد که در دهه ۴۰ هم حجاب نقطه تمایزگذاری با خاندان پهلوی بوده و نماد سیاسی قلمداد میشده است. چون سیاست رضاخانی کشف حجاب بود، کشف حجاب را چسبانده بود به پیشانی اتصال با سیاست رضاخانی. در دوران انقلاب تا قبل از پیروزی انقلاب به یاد نداریم که خیلی کسی تبلیغ حجاب کرده باشد ولی چون درگیری کانونی جریان انقلابی با جریان پهلوی بود، هر چیزی که مناسبت معنایی داشت با سیاستهای پهلوی که بیحجابی هم جزو آن بود، تحقیر میشد. زنان بیحجاب دیروز برای اعلام مخالفت با پهلوی و برای اینکه بگویند ما انقلابی هستیم حجاب را انتخاب میکردند و حجاب وجه عزتمندانه پیدا کرد چون به عنوان لباس مبارزه شناخته میشد.
*طبق نظر فقها «بدحجابی» حرام سیاسی است
حجتالاسلام زیبایینژاد عنوان کرد: امروزه کدهای زیادی از فمنیستها و مارکسیستهای ضدانقلاب و جریان ضدانقلاب مبارز وجود دارد که میگوید اگر میخواهید جمهوری اسلامی در ایران، اسلام سیاسی را در کل خاورمیانه و همچنین روحانیت را زمینگیر کنید با حجاب مقابله کنید چرا که اگر حجاب زمین بخورد همه اینها زمین میخورند. وجه نمادین حجاب، حجاب را تبدیل کرده است به نماد سیاسی- امنیتی؛ بر همین اساس است که رهبر انقلاب فرموده است بیحجابی حرام سیاسی هم هست. کسی که بیحجاب است ممکن است اصلا ذهنش سمت مسائل سیاسی نرود ولی گناهش سیاسی است چون عمل او پیامد سیاسی دارد و در زمین بازی معارضین ایفای نقش میکند. گاهی یک فعل انگیزهاش سیاسی نیست ولی پیامد سیاسی دارد. بحث حجاب و تحولات امر جنسی که از ناحیه دشمنان اسلام دارد پیگیری میشود به این دلیل است که میخواهند تحول سیاسی در ایران ایجاد کنند و اعتقادشان این است که مسیر این تحول از تحول در مسئله جنسی میگذرد؛ در تحولات جنسی نمیتوانند نقطه آغاز دعوت را دعوت به آزادی جنسی قرار دهند چون جامعه ایرانی در کل عفت دوست است پس اگر از روز اول بیایند بگویند بیعفتی کنید بدنه اجتماعی با آنان همراهی نمیکند، لذا جایی میایستند که بتوانند بخشی از بدنه اجتماعی را برای همراهی با خود قانع کنند، به همین منظور حجاب را به عنوان گام نخست انتخاب کردهاند. از بحث حجاب که گذر کنند تازه موضوعات دیگر نظیر همجنسگرایی، آزادی جنسی.در دستور کارشان قرار میگیرد.
*پس از پیروزی انقلاب، امر امام(ره) در خصوص حجاب عمومی زنان شوک عظیمی به دشمنان وارد ساخت
وی تصریح کرد: تا اینجای بحث، تحلیل سیاسی داشتم. محور دوم بحث شبیه به همین مبحث سیاسی است ولی در مقیاس تمدنی ادامه بحث را ارائه میدهم. تحلیل خود را باید در ذیل نزاع عقلانیتها شکل دهیم. اتفاقی که با پیروزی انقلاب اسلامی رخ داد و دنیا را با شوک مواجه کرد که میشل فوکو هم در ایام انقلاب ضمن حضور در ایران در گزارشش درباره انقلاب آورده است این است که «پدیده نوظهور رخ داده است»؛ یعنی جامعهای در دنیای مادی، معنویت را در مقیاس حکمرانی مطرح کرده است و در صدد زنده کردن روح معنا در جهان مادی است. این یک اتفاق جدید است. زمانی که عقلانیت لیبرالیستی و انسان خودبنیاد مرگ دین را فریاد میزند و میگوید خدا مرده است و نزاع جهان لیبرالیسم با جهان سوسیالیسم مطرح است، در این زمان انقلاب اسلامی به پیروزی میرسد و کلاً قاعده بازی و میدان درگیری را تغییر میدهد به نزاع عقلانیت توحیدی با عقلانیت انسان خودبنیاد. این اتفاق زنگ خطری است برای عقلانیت خودبنیاد که تا الان داشت کلان روایتی شکل میداد مبنی بر اینکه دین صلاحیت راهبری انسان در مقیاس اجتماعی ندارد. عقلانیت خودبنیاد اکنون مواجه شده است با عقلانیتی که میگوید تنها نسخه رهایی بخش برای انسان در عصر حاضر عقلانیت توحیدی است.
حجت الاسلام زیبایی نزاد در تشریح این مطلب گفت: این مسئله آنان را به وحشت انداخته است. شوک اول را پیروزی انقلاب با جریان انقلاب به آنان وارد کرد. شوک دوم یک ماه بعد از انقلاب یعنی در اسفند ماه با سخنرانی امام در بین زنان قم به آنان وارد شد که امام به حضور بیحجاب زنان در مجامع اجتماعی انتقاد کرد و بحث حجاب را مطرح کرد. روز ۱۵ اسفند امام بحث حجاب را مطرح کرد و روز ۱۶ اسفند این مسئله در روزنامهها و سراسر کشور اعلام عمومی شد. در ایران روز ۱۷ اسفند در تهران راهپیمایی حدوداً ۱۵ هزار نفری در دانشگاه تهران شکل گرفت برای اعلام مخالفت با حجاب زنان. این بحث داخلی مهم نیست بلکه انعکاس بینالمللی آن مهم است. در همان روزها دو تجمع مهم در خارج از کشور نیز برگزار شد. یکی در پاریس جلو سفارت ایران با حضور ۱۵۰۰ زن فمنیست و دیگری در آمریکا با حضور یک هزار نفر از فمنیستهای لیبرال با مشارکت رهبر فمنیستهای لیبرال در مقابل سفارت ایران در مخالفت با بحث حجاب در ایران. مسئله حجاب برای فمنیستها خیلی مهم است، مخصوصا برای فمنیستهای فرانسوی که جریان رادیکال فمنیستی هستند و معتقدند دین مهمترین عامل بسط مردسالاری است. در ذهنیت زن غربی حجاب نماد عقبماندگی زن است. شرقشناسان حجاب را به مثابه زن عقب مانده در دنیا نماد کردند و این در ذهن زن غربی جا افتاده است. زنان غربی هم بر اساس همین موارد با یکدیگر تشکیل جلسه دادند و تصمیم گرفتند ۱۰۰ نفر از برجستهترین افرادشان را به ایران بفرستند تا دولت موقت را متقاعد کنند که مباحث زنان به ویژه مسئله حجاب را مطرح نکنند. همچنین یکی از فمنیستهای مطرح را به عنوان خبرنگار به ایران فرستادند و مصاحبهاش هم در یوتیوب وجود دارد. دولت موقت به این زنان روی خوش نشان نداد و سفرشان به هم خورد و نتوانستند در ایران حضور پیدا کنند و اگر هم آمدند موفق به تشکیل جلسه با نخست وزیر نشدند. مسئله اصلی این است که یک وحشتی در عقلانیت خودبنیاد وجود دارد که نکند کلان روایت «دین میتواند» در جهان نهادینه شود. بر همین اساس از تمام ابزارها استفاده میکنند تا حکومت دینی که در ایران وجود دارد زمین بخورد. تحریم اقتصادی باید اعمال شود تا کلان روایت «دین نمیتواند معیشت مردم را سازمان بدهد» شکل گیرد. مشکلات تحریمهای ورزشی پیش آید تا روایت «دین نمیتواند برای ورزش ما کاری انجام دهد» شکل بگیرد. در عرصههای دیگر نیز سایر قطعات این پازل باید پر شود. یک پازل هم بحث زنان است که زنان در جمهوری اسلامی عقب مانده نگه داشته شدهاند پس دین نمیتواند. این خرده روایتهای مختلف در حوزه زنان، اقتصاد، سیاست و حوزههای دیگر باید با هم جمع شوند و یک جورچین بزرگتر مبنی بر اینکه دین صلاحیت راهبری انسان در عصر جدید ندارد را شکل دهند. اکنون دارند این اتفاق را رقم میزنند.
*جریان «زن، زندگی، آزادی» یعنی عقلانیت خودبنیاد ۴۰ سال از عقلانیت توحیدی رودست خورده است
رییس پژوهشکده زن و خانواده اذعان کرد: بحث «زن، زندگی، آزادی» و مقابله با حجاب که در یک سال اخیر مطرح شده است را به مثابه فرار به جلو در بخشی از این تحلیل، ارزیابی میکنم. فرار رو به جلو یعنی عقلانیت خودبنیاد از عقلانیت توحیدی در این ۴۰ سال رودست خورده است و جمهوری اسلامی و انقلاب اسلامی توانسته است حجاب را به عنوان نماد کنش اجتماعی مؤثر و پاک قرار دهد؛ همان چیزی که به عنوان الگوی سوم از زن شناخته میشود یعنی زنی که از سویی ایستا و متحجر نیست و از سویی دیگر ملعبه جنسی هم نیست و میخواهد کنش اجتماعی پاک داشته باشد. علت اینکه رهبر انقلاب همواره از زنان ورزشکار باحجاب تقدیر میکند این است که زن ورزشکار باحجاب خود چه اراده کرده باشد و چه اراده نکرده باشد دارد با حجابش تبدیل به نماد میشود، نماد زنی که کنش اجتماعی پاک دارد. شاخصها نشان میدهد که جمهوری اسلامی در حوزه بهداشت زنان، آموزش زنان، پژوهش زنان، حضور زنان در عرصههای فناوری و اختراعات و صحنههای ورزشی در مقیاس جهانی و حتی نسبت به دورههای قبل از خود بسیار موفق عمل کرده است. خود فمنیستهای معارض نیز اذعان دارند که از هر چه بگذریم از این نمیتوانیم بگذریم که جمهوری اسلامی در عرصه بهداشت و تحصیلات زنان بسیار موفق بوده است. اینکه زن در جمهوری اسلامی با حفظ حجاب توانسته به شکوفایی برسد خیلی میتواند حجاب را برای زن غربی جذاب کرده است. امروز اگر در متروهای لندن حضور یابید میبینید که زنان باحجاب عجیب و غریب نیستند. حدود ۳۰ سال پیش افراد باحجاب در جوامع غربی پدیده بودند ولی امروز اینگونه نیست. اینکه دولت فرانسه و برخی دیگر از دولتها در زمینه حجاب سختگیری میکنند دلیلش این است که دارند به محاق میافتند و درگیری تمدنی در مقیاس جهانی دارد خود را نشان میدهد.
کتاب «آشنایی با حقوق انسانی زنان و دختران» را بررسی کنید که انتشارات دنیای مادر منشر کرده است و دربردارنده متنهای بخش زنانه سازمان ملل است. محتویات این کتاب در دولت اصلاحات به اساتید زن در ایران آموزش داده میشده که بروند و این مباحث را در کل کشور مطرح کنند. در آن زمان با نامهای که در سال ۱۳۷۹ به مرکز امور مشارکت زنان ریاست جمهوری زدیم و رونوشت آن برای علما بود که علما به آنان تشر زده بودند، سبب شد آموزش این کتاب را از دستور کار خارج سازند. در جای جای این کتاب، دین به عنوان متهم ردیف اول مطرح میشود. در این کتاب به بچههای دبیرستانی میگوید گروه تئاتر راه بیندازید، یک نفر بشود به عنوان رهبر مذهبی و دیگران بشوند به عنوان کسانی که او را در راستای تغییر آموزههای دینی و سنتی مجاب کنند که این سنتهای دینی به نفع زنان تغییر یابد. در این کتاب همچنین بر روابط همجنسگرایانه و ضرورت توجه حکمرانی بر نیازهای جنسی جوانان و دادن آزادی جنسی به آنان تأکید شده است. دعواها در نهادهای بینالمللی این است که پیشنهاد دهندهها میگویند دین متهم ردیف اول در وضعیت زنان است و کسانی که میخواهند مدافع شوند میگویند برخی تفاسیر دینی! در حقیقت دین که می بایست منجی زنان، برساخت شود، بازنمایی میشود به عنوان عامل اصلی عقب ماندگی زنان! تجربه تاریخی ۴۰ ساله جمهوری اسلامی شکستن این روایت است و آنان میترسند از اینکه روایتی که شکل میدهند توسط جمهوری اسلامی شکسته شود.
* فضای اجتماعی که با حجاب زنان شکل گرفته اجازه کج رفتاری جنسی نمیدهد
حجتالاسلام زیبایینژاد اذعان کرد: محور دیگری که در مسئله حجاب باید مورد توجه قرار گیرد بحث الزام اجتماعی حجاب است. الزام اجتماعی حجاب به این معنا است که انسانها وقتی در اجتماع در کنار هم زندگی میکنند اقتضائات زیست اجتماعی را میفهمند چون عقل دارند. میدانند هر کسی اگر هر کاری دلش بخواهد در محیط اجتماعی انجام دهد سنگ روی سنگ بند نمیشود، بر این اساس زندگی اجتماعی همراه است با پذیرفتن الزامات اجتماعی که این مسئله مورد پذیرش همه عقلا است. زن موقعی که حجاب خود را حفظ میکند دارد با مشارکت زنان و مردان دیگر فضای اجتماعی را میآفریند. فضای اجتماعی که با کنترل نگاه مردان و حفظ حجاب زنان شکل گرفته است اجازه کج رفتاری جنسی را به کسی نمیدهد. چون میدانند در نظم اجتماعی عفتپایه مجالی برای این قبیل افعال نیست. این را نیز عقلا میپذیرند که اگر سلامت جامعه و جلوگیری از تعرض به زنان مد نظر باشد حجاب به صورت الزام اجتماعی دنبال شود؛ البته علاوه بر مصون ماندن زنان از تعرض، مصون ماندن مردان از ابتلا به فساد نیز در قالب این الزام اجتماعی مد نظر قرار دارد. خانواده نیز حق دارد که بقا و حرمتش حفظ شود. زن با وضع بد در انظار عمومی ظاهر میشود و بعد میگوید کسی نگاه نکند، این همانند عملکرد آن معلمی است که سر جلسه امتحان به دانش آموزان خود گفت:« جواب سوال امتحان صفحه ۱۸۰ است، حال کسی تقلب نکند تا من سری به دفتر بزنم و برگردم!» خود معلم شرایط تقلب را برای دانشآموز ایجاد کرده و میگوید کسی تقلب نکند، معلوم است که در چنین شرایطی تقلب میکنند. جریان دو طرفه است، زن باید خودش را حفظ کند و در این شرایط مرد هم بهتر میتواند چشم خود را کنترل کند.
وی تصریح کرد: مسئله بعد، الزام حاکمیتی بر رعایت حجاب و عفت توسط زنان است. کسانی که بر امر الزام حاکمیت بر حجاب اتفاق نظر دارند میگویند این مسئله مورد قبول همه عقلا است که جامعه باید بستر امنیت و عفاف برای زنان باشد تا بتوان فضای سالمی برای کنش اجتماعی مفید فراهم ساخت؛ حضور حاکمیت در قانونگذاری برای حجاب و مواجهه حقوقی با مسئله حجاب به مثابه یک تعهدی است از سوی حاکمیت برای جامعه. حاکمیت دارد از اعتبار خود هزینه میکند تا فضا را برای زیست پاک فراهم سازد. حرف حاکمیت در این عرصه مانند حرف داور در زمین فوتبال است، در زمین فوتبال اگر بازیکنی دچار خطا شود داور سوت میزند و حتی کارت زرد یا قرمز به نشانه خطا به او میدهد، حرف داور باید در زمین بازی خریدار داشته باشد. کسی نباید بگوید خب بازیکنان همگی عاقل هستند و خودشان بازی را با هم تنظیم میکنند، احتیاجی به حضور داور، سوت و کارتهای زرد و قرمز نیست. حدی از مجازات و تنبیه برای کسانی که کج رفتاری در جامعه در حوزه حجاب و عفاف دارند از ضرورتهای جامعه سالم است. باید خطاکار از انجام خطا بترسد، ترس از انجام خطا یکی از عوامل بازدارنده است. این مسئله پذیرفته شده است. مشکل جایی پیدا میشود که حاکمیت برنامهریزی در حوزه حجاب و عفاف را به بعد تنبیه منحصر کند. وقتی طیفی از اقدامات در خصوص حجاب و عفاف پیش روی حاکمیت قرار دارد که مرحله آخر آن تنبیه است، اگر بخشهای اول رهاسازی شود و تنها بر مرحله آخر تمرکز شود به این معنی است که حاکمیت مسئله حجاب را صرفا به منزله امری که باید برای آن مجازات تعیین کرد دیده است. اما مهم این است که در گام اول ساختارها در خدمت اشاعه حجاب و عفت باشند. ما با فهم غلط از حکمرانی مواجه هستیم، اگر پرسیده شود حکومت دینی چه حکومتی است همه پاسخ میدهند حکومتی است که مسائل دینی در آن جریان دارد؛ این تعریف بسیار مخدوش است. حقیقت این است که حکومت دینی حکومتی است که فرهنگ و مناسبات دینی را در جامعه نهادینه میکند. وقتی فقط بر رفتار دینی جامعه تمرکز شود ولی آرمانهای جامعه را دیگران میسازند در این صورت جامعه آرمانهایش عوض میشود و با راهبران دینی جامعه خود زاویه پیدا میکند، در این شرایط مقاومت اجتماعی افراد جامعه تقویت میشود که این چالشی اساسی برای حاکمیت است. در لایحه حجاب اگر مطالبه حقوقی حجاب به عنوان اصل مطرح شود و اشاعه فرهنگ عفت تبدیل به حاشیه شود چنین برنامهای از ابتدا زمین خواهد خورد؛ مسئله باید معکوس باشد یعنی متن اصلی دربردارنده اصلاحات فرهنگی باشد و بخش قانونی مسئله امتداد بخش فرهنگی و مکمل آن باشد.
*برخی معتقدند حاکمیت پشت مسئله حجاب میخواهد سایر مسائل حل نشده را لاپوشانی کند
رییس پژوهشکده زن و خانواده مطرح کرد: محور دیگر بحث که مهم است، انتقاد از الزام حاکمیتی در خصوص مسئله حجاب و عفاف است. دسته اول منتقدان این مسئله دختران و پسران نوجوان و جوانی هستند که در برابر این مسئله مقاومت میکنند. نمیشود صدای آنان را نشنید چون بخشی از بدنه اجتماعی هستند. آنان میگویند در ساختار تکوینی زن این است که نیاز دارد دیده و تایید شود البته منظور دیده شدن بصری نیست، ولی برنامه شما برای دیده شدن، تأیید شدن و شکوفایی زن چیست؟ وقتی برنامهای نباشد که زن با قابلیتها و کنشهایش دیده شود و احساس نکند حاکمیت مسئله دختران را مسئله خودش میداند بلکه احساس میکند مسئلهاش برای حاکمیت مطرح نیست و حاکمیت از او قهر کرده است، با خود میگوید چرا من از حاکمیت قهر نکنم؟! در این صورت برنامهریزی و تمرد میکند. وقتی مسیرهای متعدد برای شکوفایی زن را تعریف نمیکنید، در این صورت شخصی که ابتکاری هم ندارد با نشان دادن بدن خودش در مسیر دیده شدن قرار میگیرد. ممکن است بسیاری از این افراد بدحجاب غرض جنسی هم نداشته باشند بلکه فقط هدفشان دیده شدن باشد. مسئله بعدی این است که آنان مقداری هم عصبانی هستند بابت اینکه در مسئله عفاف و حجاب مقصر اصلی زنان شناخته شدهاند چرا که مسئله دو طرف دارد، مردها بخشی از مسئله و زنان بخشی دیگر از مسئله هستند. مسئله بعد این است که احساسی به درست یا غلط برای برخی از دختران شکل گرفته است مبنی بر اینکه حاکمیت میخواهد پشت مسئله عفاف و حجاب سنگر بگیرد. یعنی احساس میکند حاکمیت نتوانسته برخی مسائل را حل کند و حالا میخواهد پشت این مسئله سنگر بگیرد. جوان میگوید مسئله اصلی من بحث اشتغال، اقتصاد، ازدواج و آینده است، اگر حل مشکلات و مسئلههای من را در دستور کار قرار ندهید احساس من این است که دارید لاپوشانی میکنید که این به اعتراض من دامن میزند.
حجتالاسلام زیبایینژاد افزود: مسئله بعدی در جریان انتقاد به الزام حاکمیتی حجاب این است که برخی بر این باور هستند که زیرپوشش امنیت و عفت جنسی دارد انسداد جنسی اتفاق میافتد و نیازهای جنسی آنان دیده نمیشود. فرد منتقد گمان میکند مسئله عفت جنسی دستاویزی برای سرکوب جنسی او است و میگوید عفت جنسی یک بخش از مسائل دینی است و در کنارش تلاش برای تسهیلگری ازدواج هم وجود دارد. دختران مجردی که به سن ۴۰ سالگی میرسند، برنامه حکومت برای نیازهای عاطفی و جنسی آنان از سن بلوغ تا ۴۰ سالگی چیست؟ خداوند میگوید «و جعل بینکم موده و رحمه» زن نیاز به همزیستی با مرد و مرد نیاز به همزیستی با زن دارد هم از نظر نیاز عاطفی و هم از نظر نیاز جنسی. برنامه برای افرادی که امر ازدواجشان معطل مانده است چیست؟ پاسخ روشنی برای این سؤال وجود ندارد و این مسئله موجب میشود اعتماد بخشی از زنان معترض نسبت به راهبری حاکمیت در این بخش تضعیف شود. سخنان کارشناسان، خواص و مؤثران اجتماعی درباره حجاب به چند بخش تقسیم میشود، عدهای میگویند حجاب اهمیتی ندارد ولی شما آن را به مسئلهای اهم تبدیل کردهاید، بیحجابی که جزو محرمات کبیره شمرده نشده است ولی شما آن را در رأس محرمات کبیره قرار دادهاید. در پاسخ به این اشکال باید گفت که بیحجابی گاهی در خانهتان صورت میگیرد که این گناه است ولی شاید گناه کبیره محسوب نشود ولی وقتی در اجتماع عمومی صورت میگیرد میشود گناه علنی و فسق؛ در این صورت مسئله متفاوت میشود. بین وجه علنی و غیرعلنی بدحجابی فرق وجود دارد. فرق است بین کسی که در کنج خانه قمار میکند با کسی که قمارخانه راهاندازی میکند و پرچم قمارخانه را بالا میآورد، فرق است بین کسی که در کنج خانه شراب میخورد با کسی که علنی شرابخواری میکند و عربده کشی میکند. جامعه اگر نسبت به گناهان علنی حساس نباشد تبدیل میشود به جامعهای بیرگ که نسبت به هیچ چیزی حساسیت نشان نخواهد داد.
*حجاب گام نخست حریم شکنی است و گام بعدی اشاعه فساد و ابتذال است
وی بیان کرد: مسئله بعدی در مسئله الزام حاکمیتی حجاب این است که عدهای هوشمندانه دریافتهاند مسئله حجاب گام نخست است و اگر این حریم شکسته شود وارد حریمهای بعدی میشوند که جامعه را به فساد و ابتذال بکشانند. یک نکتهای که برخی خواص مطرح میکنند این است که حجاب امر خصوصی است و در امر خصوصی نباید وارد شد. پاسخ این است که اصلا امر خصوصی و عمومی ملاک حکم فقهی نیست بلکه ملاک حکم فقهی مستوریت و علنیت گناه است. روایتی از پیامبر(ص) حین اجرای حد زنا وجود دارد و شیعه و سنی هم آن را نقل کردهاند مبنی بر اینکه «اگر کسی میخواهد گناه و آلودگی را مرتکب شود برود مخفیانه این کار را انجام دهد اگر ما ببینیم و علنی شود اجرای حد دارد.»
رییس پژوهشکده زن و خانواده اذعان کرد: مسئله بعدی امر خودمختاری است. منتقدان الزام حاکمیتی در مسئله حجاب معتقدند که اصل خودمختاری از اصول روانشناسی است، بنابراین باید حق تسلط بر بدن خود را برای هر کسی قائل بود و هر کسی هر کاری دلش میخواهد بتواند انجام دهد. این اصل اخلاقی عقلانیت خودبنیاد است ولی عقلانیت توحیدی مخالف با این اصل است. جسم امانت خدا در دست انسان است. اشکال دیگری که مطرح میشود بحث خودتنظیمی اجتماع است همان چیزی که در مسئله اقتصاد نیز مطرح است و میگویند اگر جامعه را به حال خود واگذارید نظام عرضه و تقاضا نیاز جامعه را به صورت اتوماتیک حل میکند و نیاز نیست که حاکمیت در حوزه بازار مداخله داشته باشد. در دهههای اخیر این حرف توسط خودشان هم مخدوش شده است چون به این نتیجه رسیدهاند که گاهی شرایط بحرانی پیش میآید و نیاز است حاکمیت مداخله کند. اگر خود تنظیمی چیز خوبی است بیایید در زمین فوتبال و کشتی هم خودتنظیمی را بنا کنید تا بازیکنان خودشان خود را تنظیم کنند، اینکه نمیتوان خودتنظیمی را حتی در مقیاس کوچکتری همچون یک مسابقه ورزشی پیاده کرد به این معنا است که خودتنظیمی اصلا جواب نمیدهد. جامعه ظرفیتهای کنترلی و هدایتی هم دارد که به مثابه یک اصل و امر مهم باید مورد توجه قرار گیرد. مشکل ما با الگوی مداخله حاکمیت است چرا که در مسئله مداخلهگری از ظرفیت مردم استفاده نمیکند، مردم باید به کنشگران فعال تبدیل شوند ولی اکنون در عرصه اجتماع مردم فقط تبدیل شدهاند به مطالبهگر.
حجتالاسلام زیبایینژاد تشریح کرد: مسئله بعدی که بعضی از سیاسیون مطرح کردهاند عدم وجود تحمیل در دین است، شخصی از سیاسیون میگوید «لا اکراه فی الدین» اگر اصل دین تحمیلی نباشد به طریق اولی فروع دین که دیگر اصلا تحمیلی نیست. استدلالهای عجیب و غریبی که هضم نمیشود. مثل این است که گفته شود شرکت در مسابقات جام جهانی برای تیم ایران الزامی نیست، خب الزامی نیست ولی اگر شرکت کرد باید مقررات جام جهانی را بپذیرد، نمیتوان گفت چون اصل مشارکت در مسابقات الزامی نیست پس تعهد نسبت به اجرای مقررات آن نیز الزامی نیست. وقتی وارد دین شدید باید تعهدات بعدی آن را نیز پذیرا باشید.
* اصلاح معضلات فرهنگی باید با اصلاحات زمینهها، علل و عوامل آن انجام شود
وی تصریح کرد: مواردی که مطرح شد انتقادهای اصلی نیست و نباید برجسته شود، انتقاد اصلی که از سوی نخبگان اجتماعی مطرح میشود این است که اصلاحات فرهنگی قواعدی دارد و شما دارید برعکس در شیپور میدمید، اگر میخواهید اصلاحات فرهنگی ماندگار در بحث حجاب و عفاف ایجاد شود باید چند قاعده را رعایت کنید، نخست اینکه اصلاح معضلات فرهنگی باید با اصلاحات زمینهها، علل و عوامل آن انجام بشود. نمیتوان دست به عوامل نزد و در آخر خط تولید برای حل مشکلات اقدام کرد.
رییس پژوهشکده زن و خانواده اذعان کرد: دومین مسئله انتقادی مهم، قاعده انسجام اجتماعی است. برخی نخبگان معتقدند قوانین و مقرراتی که دارد ایجاد میشود انسجام اجتماعی را با مخاطره مواجه کرده و جامعه را در مقابل یکدیگر قرار میدهد. پاسخ به این مسئله را در دو محور باید توضیح داد، نخست اینکه چقدر مسئله انسجام اجتماعی مهم است. اصولا ادیان که آمدند تا حدی انسجام اجتماعی را بر هم زده و سبک جدیدی از انسجام اجتماعی را حول محور ربوبیت الهی شکل داده اند و در حقیقت از نظر دین، انسجام حول محور ربوبیت انسان خودبنیاد، منحطترین وضعیت قابل تصور است. یک روایت معروف در مباحث اجتماعی وجود دارد که میگوید آخر خط فساد زمانی است که منکر معروف شناخته شود و معروف منکر شناخته شود و یک انسجام اجتماعی حول محور منکر و معروف جدید ایجاد می شود؛ این شرایط سیاهترین وضعیت اجتماعی است. آنچه دین از آن حمایت میکند انسجام حول محور تقوا است «تعاونوا علی البر و التقوا». توصیهای که موسی(ع) به هارون(ع) گفت و پیامبر(ص) به امیرالمؤمنین(ع) این است که «اگر یاورانی داشتی که بتوانی اقامه توحید کنی و حق را برقرار کنی این کار را انجام بده حتی اگر بعضی افراد مخالفت کنند، ولی اگر قدرت اقامه حق نداشتی و فقط هزینه برای خود و جامعه ایجاد میکنی در آن صورت انسجام اجتماعی را بر هم نزن.»
حجتالاسلام زیبایینژاد عنوان کرد: مسئله بعدی که مطرح میکنند این است که با انسان مدرن مواجه هستید، انسانی که خود را در مرکز عالم میداند و اگر شما با او در بیفتید دودمان شما را بر باد میدهد. در پاسخ باید گفت که درست است انسان مدرن چنین خصلتی را دارد ولی آیا به این معنا است که ما باید در بازی انسان مدرن وارد شویم و به شخصیت غلطی که برای انسان مدرن ایجاد کردهاند تن بدهیم؟ میپذیریم که الگوی مواجهه حکومت با انسان مدرن بیش از گذشته باید بر عنصر کرامت تأکید کند. در الگوهای مواجهه باید از مسیرهای کمتر خشن و کمتر تحریککننده استفاده شود.
*مسؤولیت مردم در اصلاحات فرهنگی مهم است
بحث دیگری که در این قضیه مطرح است مطالبه بدنه گروههای متدین و انقلابی است. بدنه متدین و انقلابی مطالبه دارند که حاکمیت حتما در این عرصه ورود کند و شرایط را کنترل کند چون اگر جامعه پاک نباشد و نمودهای جنسی در آن زیاد شود امنیت خود و فرزندانشان را در خطر میبینند. از سویی دیگر معتقد هستند که حاکمیت دینی به حفاظت از احکام دینی شناخته میشود و اگر قرار باشد از احکام دینی تنازل شود که دیگر حکمرانی دینی نیست. استدلال بدنه متدین جامعه درست است ولی نیازمند یک حاشیه است. حاشیهای که باید در کنار مطالبات افراد متدین مورد توجه قرار گیرد این است که مطالبات آنان باید مقید به قدرت شود، اگر بخواهید بر آرمانهای بلندپروازانه تأکید کنید ولی مقید به مقدورات نباشید از اقدامات کور سر در میآورید و بیشتر هزینهسازی میکنید. حاشیه دومی که بر مطالبات بدنه متدین جامعه باید مورد توجه قرار گیرد این است که بر این مطالبات نوعی ایده دولتخدایی خوابیده است یعنی دولت مسؤول اصلی است و تنها مسؤول است، ما مطالبهگر هستیم و دولت باید برود عمل کند؛ این غلط است. مسؤول اصلی، مردم، متدینین و روحانیت هستند و دولت هم کار تسهیلگری و راهبری در برخی جاها انجام میدهد. دولت هم نقش دارد ولی مسؤولیت مردمی بسیار مهم است. اینکه همه تقصیرات و مطالبات بر گردن دولت انداخته شود، دولتها نمیتوانند برآورده کنند و با موجی از مطالبات ناکام مواجه میشوند و همه دولتها بد شناخته میشوند. تا حساسیتها و ظرفیتهای مردمی به میان نیاید هیچکسی نمیتواند هیچ کاری انجام دهد. الگوی حضور حکمرانی باید الگوی مردم بنیاد باشد یعنی اول سعی کند مطالبات مردمی شکل دهد. کار اصلی حاکمیت پاسخ دادن به نیاز نیست بلکه تولید و مطالبه نیاز است. دوم برای اینکه ظرفیت مردمی وسط بیاید آنان که قدرت بسیج مردمی دارند بیایند وسط وگرنه مردم که همینطوری نمیآیند وسط میدان. یکی از تحریک کنندهها برای مشارکت مردم، بحث هراس انداختن در آگاهیهای مردم است. مسئله بعد این است که باید آرمان تحقق یافتنی برای بدنه اجتماع ترسیم شود یعنی باید احساس کنند طبق کنشهایشان یکسری اتفاقات دارد میافتد. در مواجههها باید توجه شود که افراد معترض هم جزو مردم هستند، عملشان خطا است ولی جزو فرزندان ما هستند. خاطیان مسئله حجاب نباید احساس کنند که خطا نکردهاند ولی الگوی مواجهه ما با آنان نباید آنان را به سمت دشمنان اسلام هل دهد و در دامان کفار بغلتاند.
*اصلاح باورها، ارزشها باید از مهدکودکها و مدارس آغاز شود
وی عنوان کرد: حاکمیت باید به چند نکته اساسی در اصلاح وضعیت حجاب در جامعه دقت کند؛ نخست اینکه مسئله اصلیاش باید اصلاح باورها و ارزشها باشد. از اولین مراحل باورپذیری یعنی از مهدکودکها و مدارس باید شروع کرد. اگر خواهان اصلاح مسئله حجاب هستید باید از هویت جنسی، معاد، کرامت انسانی و فلسفه زوجیت شروع کنید. وقتی در رسانههای رسمی برابری جنسیتی دارد به عنوان ارزش به خورد فرزندان داده میشود نتیجهاش میشود تهی شدن ارزش هویت جنسی در ذهن افراد. اهمیت آموزش و پرورش در این مسائل را نباید از اولویت خارج کرد. معلم را نباید کوچک شمرد چرا که معلم باید آگاهی به فرزندان بدهد و برای تشخیص حق از باطل کلید دست نسل جدید بدهد. متأسفانه ما آموزش و پرورش را تحقیر کردیم. رسانهها که باید در جایگاه آگاهیدهنده عمومی باشند تبدیل شدهاند به منابع سطحی که تمامی این موارد نیازمند اصلاح است. مسئله دیگری که باید دنبال شود این است که تعارضات برطرف شود. وقتی مرد در رسانه دارد تحقیر میشود و سریالهای طنز تصویر مخدوش از مرد و زن ارائه میکنند چه انتظاری میتوان داشت. دلالتهای التزامی باید دیده شود.
*حاکمیت پس از دستیابی به تصمیم درست در مسئله حجاب باید با اعتماد به نفس بالا حرکت کند
رییس پژوهشکده زن و خانواده خاطرنشان کرد: در گام نخست حاکمیت باید در تعامل با جامعه کارشناسی قرار گیرد و تصمیم درست در مسئله حجاب زنان اتخاذ کند و وقتی که به تصمیم رسید با اعتماد به نفس بالا حرکت کند. یک صدا باید قدرتمندانه حرکت کند و هر گونه پالس ضعف مخابره کردن به جامعه مضر است. نهادهای حاکمیتی در امر حجاب باید ابتدا از خانواده خود شروع کنند، هر اقدامی که میخواهید مؤثر واقع شود باید از نهادهای دولتی آغاز شود. وقار و طمأنینه در اقدامات حاکمیتی مسئله حائز اهمیتی است که باید همواره مورد تأکید قرار گیرد یعنی اقدامات جلف، سبک، خشن و بیمورد و هزینهسازیهای بیاساس نباید صورت گیرد.
حجتالاسلام زیبایینژاد اذعان کرد: ما به عنوان نهاد حوزوی باید به طور خاص بر مسؤولیتهای خود دست بگذاریم. حوزه علمیه که جریان کنشگری دینی را راهبری میکند باید در کنشگری فرهنگی و اجتماعی خود نسبت به انسان نسل جدید طرحی نو در بیندازد. طبق راویات روحانیت باید مثل طبیب دورهگرد باشد یعنی باید از تبلیغ ساختزدایی شود، تبلیغ در کوچه و خیابان و در موقعیت زندگی ۲۴ ساعته است نه در موقعیت تبلیغ. باید طلبهها را با توانمندی کنشگری اجتماعی بر اساس موقعیت جدید تربیت کرد.
انتهای پیام/
نظرات