حجت الاسلام ابراهیمی پور نائب رئیس انجمن مطالعات اجتماعی حوزه در این نشست بیان کرد: این کرسی با توجه به ضرورت پرداختن به مسائل اجتماعی روز و مخصوصا مسئله حجاب، عفاف و پوشش برگزار شده است و لازم است اساتید علوم اجتماعی به مولفه برخورد سلبی بپردازند و الگویی برای حکمرانی در این زمینه ارائه دهند.
آقای دکتر دین محمدی:
استاد و پژوهشگر مرکز پژوهشی مبنا در تحلیل این موضوع بیان کرد:
برخورد سلبی نسبت به یک واقعه در دو فضا قابل تصور است :
- نسبت به عوامل رقم زننده آن (علت )
۲) نسبت به خود واقعه ( معلول )
در راستای کنترل معلول، توجه به علل پیدایش معلول و مداخله سلبی و یا ایجابی بر روی همان عوامل مقدم ترین و درست ترین کار ممکن است . تمرکز بر روی برخورد با خود معلول و حذف آن (در قالب برخورد سلبی ) به نوعی پاک کردن صورت مسئله بوده و یقینا مانع بازتولید دوباره معلول نخواهد شد . تنها محمل توجیه کننده « برخورد سلبی با معلول» ، در فضای « کنترل اجتماعی» قابل تصور است . باید توجه داشت که کنترل اجتماعی فرایندی است برای جلوگیری و ممانعت از تحقق جرم و بی نظمی که بعد از تحقق جامعه پذیری و آموزش های حداقلی و با شناخت و پذیرش فرهنگ و هنجارهای مقبول معنا پیدا می کند .
فرایند کنترل اجتماعی و برخوردهای سلبی ذیل آن ، در ایجاد نظم اجتماعی چنان از اهمیت برخوردار است که از آن با عنوان « جامعه پذیری ثانویه » نیز یاد می شود که این نشانه ارتباط وثیق این دو عنوان با همدیگر است . یکی از پشتوانه های اصلی توجیه کننده فرایند کنترلی در مقابله با ضد هنجارها ، مقبولیتی است که همیشه همراه هنجارها است که موجب می شود مقابله با ضدهنجارها را در راستای بقاء نظم و انسجام اجتماعی و … در ذهن مردم موجه و منطقی می کند.
با اخلال در جامعه پذیری ،مداخله های کنترلی کم توان شده و با کم توان شدن فرایند های کنترلی ، ضد هنجارهای اصلاح نشده و به مرور زمان یا هنجار مطلوب دچار استحاله و یا انقلاب می شود و جامعه را دچار آنومی و بی هنجاری می کند و یا ضد هنجار ها در قامت یک هنجار پا به عرصه رقابت با هنجار مطلوب خواهند گذاشت .
در این فضا دیگر تمایل خود خواسته عاطفی (همانند سازی ) و یا بینشی( درونی سازی) برای پیروی از هنجار مطلوب وجود نخواهد داشت و همراهی با هنجار و توجه به کنترل اجتماعی بیشتر در لایه جبرگونه «متابعت» محقق خواهد شد و هنجار تنها با تنفس مصنوعی ابزارهای رسمی کنترلی به حیات ضعیف خود ادامه خواهد داد . در این حالت پیروی از قانون و هنجار تا زمانی وجود خواهد داشت که اهرم فشارحضور بالفعل داشته و قدرت کافی برای مداخله داشته باشد . استمرار و ارزشمندی چنین هنجارهایی در جامعه معمولا محل تردید واقع می شود .
یکی از راه های سنجش میزان توان و قدرت هنجار، واکنش هایی است که ناظرین و شاهدین برخورد های سلبی در فرایند کنترلی اجتماعی ابراز می کنند . رضایت و حمایت از برخورد سلبی نشانگر بقاء ارزشمند بودن هنجار و تمایل به حفظ آن در ذهن مخاطبین است . در صورت موجه نبودن فرایند کنترلی و و عدم حمایت از برخورد های سلبی احتمالا یکی از سه رویداد در حال تحقق است :
۱) ضعیف شدگی هنجار و دچار شدن جامعه به فضا آنومی
۲) نادرست اجرا شدن قانون
۳) توهم ضعیف شدن هنجار و عدم مقبولیت آن
برای رصد و تحلیل این امر می تواند در قالب « نمود سنجی کنترل اجتماعی» و یا «نمود سنجی برخورد سلبی» محقق شود .
برخی از گویه های نظر سنجی عمومی مرکز پژوهشی مبنا در حوزه رصد وضعیت دین داری ایرانیان به این مسئله توجه داشته و در یکی از گویه ها از میان۲۴۴۰ شرکت کننده در نظر سنجی عمومی ۳۴.۵درصد شاهد تذکر پلیس امنیت اخلاقی بصورت حضوری بوده اند که ۱۱.۵ درصد از زنان و ۲۳ درصد از مردان جامعه را تشکیل می دهند که ۶۵ درصد زنان و ۷۵ درصد از مردان شاهد ، نوع برخورد مجریان کنترل رسمی را خیلی بد و بد ، ارزیابی کرده بودند . در تحلیل قضاوت صورت گرفته مشاهده شد۸۰ درصد از مردان و ۷۳ درصد از زنان(با ارزیابی بد و خیلی بد) « تمایل به برداشته شدن قانون الزام حجاب اسلامی و ازادی حجاب در جامعه داشته و ۸۵ درصد از مردان و۹۵.۵ درصد از زنان این سبک زندگی را برای خانواده خود نیز می پسندند . همین طور ۶۶ درصد از مردان و ۷۰ درصد از زنان می پندارند که اطرافیانشان تمایل به ازادی پوشش دارند ولی در صورت ازاد شدن قانون الزام حجاب فقط ۳۶.۵ درصد(به نظر مردان) و ۴۱ درصد (به نظر زنان) عملا اقدام به کشف حجاب خواهند کرد . از میان این زنان(دارای قضاوت بد و خیلی بد ) ۱۵.۸ درصد اصلا پوشش موی سر را رعایت نمی کنند و ۴۵.۵ درصد فقط بخاطر الزامات قانونی چیزی روی سرشان می اندازند . و ۳۹ درصد به پوشش موی سر ملتزم هستند.
بر اساس خود اعترافی های موجود ، احتمال تاثیر نگرش ها و تمایلات افراد بر روی قضاوتشان ، احتمال معنا داری به نظر می رسد که این امر می تواند نشان دهنده از بین رفتن توان هنجاری و ضعیف شدن هنجار رعایت حجاب در میان افراد فوق می باشد (چیزی حدود ۱۵ الی ۲۰درصد از جامعه ) البته همین افراد هنوز احساس میکنند که هنجار پوشش در میان اطرافیانشان ، سویه غالب را شمرده شده و بی حجابی هنوز یک ضد هنجار تلقی می شود. امار در سطح کلان نیز موید این نکته است که هنوز هنجار حجاب در میان آحاد جامعه و اطرافیانشان(بیش از ۶۰ درصد) هنوز هنجاری مقبول و قوی ای حساب می شود در عین حال با کمال تعجب برداشت آنها از وضعیت حجاب ظاهری جامعه وضعیتی معکوس و بحرانی قلمداد می شود و این تفاوت عجیب ما بین خود اعترافی نسبت به نگرش های فردی و بستگانی با نمود همان هنجار در جامعه نشانگر یک شکاف عمیق ما بین واقعیت هنجار و نمود خارجی آن است که آمار برخی از گویه ها موید همین نکته است؛
۹۱ درصد وضعیت حجاب در اجتماع را کاهشی می بینند و حدود ۷۰ درصد پیشبینی می کنند که این روند همچنان ادامه خواهد داشت .
تنها ۳۸.۹ درصد تمایل به برداشته شدن قانون الزام حجاب اسلامی دارند و ۷۶.۷ درصد از کسانی که تمایل به برداشته شدن قانون الزام حجاب اسلامی دارند این سبک از زندگی را برای خانواده خود نیز می پسندند و ۸۱.۳ درصد از زنان شرکت کننده در نظر سنجی به پوشش موی سر خود توجه جدی دارند و ۱۵.۴ درصد از زنان بخاطر الزامات فرهنگی و قانونی اقدام به رعایت ظاهری پوشش می کنند و تنها ۳.۳ درصد از این افراد پوشش موی سر را به هیچ وجه رعایت نمی کنند که عدم اعتقاد به حجاب و تمایل به ازادی عمده ترین دلایل آنها برای این امر است .
در میان زنان شرکت کننده تنها ۸.۲ درصد اعلام کرده اند که در صورت حذف الزام حجاب اسلامی ، بدون حجاب در جامعه ظاهر می شوند و ۶۹ درصد تغییر نکرده و ۳.۸ درصد اقدام به پوشش افزایشی و ۹.۱ درصد اقدام به کاهش پوشش خواهند کرد .
و در پایان از کل نمونه اماری تنها ۱۸.۱ درصد احتمال داده اند که اطرافیانشان در صورت حذف قانون الزام به حجاب اسلامی کشف حجاب کامل بنمایند .
مدیریت هدفمند قضاوت های ناهشیار افکار عمومی در جنگ رسانه ای به سمت هنجار پنداری بی حجابی، حضور اجتماعی بیشتر افراد متمایل به خروج از هنجار حجاب و … از جمله احتمالات فراوانی است که در این وادی قابل طرح است اما این تفاوت عجیب ناشی از هر امری که باشد یقینا مخل فرایند کنترل اجتماعی بوده و با توجه به استدلالی که در ابتدا بیان شد می تواند موجب ضعیف شدن مقبولیت و موجه بودن فرایند های سلبی بشود و شاید از همین روست که فقط ۱۷.۵ درصد جامعه با دیدن پلیس امنیت اخلاقی احساس ارامش و حمایت میکنند و یقینا در دراز مدت سر ریز قشر خاکستری به صورت ناخواسته در راستای کسب مقبولیت و جایگاه اجتماعی و همرنگی و همراهی با جامعه به سمتی خواهد بود که تصور می شود جامعه به سمت آن تمایل داشته و حرکت می کند.
در نتیجه به سازمان های متکفل و مجری برخورد سلبی ، پیشنهاد می شود جهت استمرار مطلوب و موثر برخورد سلبی ، توان هنجاری امر مطلوب و یا نحوه اجرای فرایند سلبی و همچنین چرایی فاصله ما بین مقبولیت فردی و نمود هنجار گونه بی حجابی را مورد توجه قرار داده و بر اساس توانمندی مداخله و مدیریت این عوامل ، برای زمان ، میزان و نوع برخورد سلبی خود تصمیمات مقتضی را مبذول دارند . مرکز پژوهشی مبنا در راستای کمک به مدیریت چالش حجاب در کشور علاوه بر رصد بیش از ۱۰ عامل اصلی و حدود ۳۰ عامل فرعی ، اقدام به بیان و اولویت بندی زمانی و رتبی حدود ۱۰۰راهکار ایجابی و سلبی در این حوزه نموده است که به فراخور نشست ها ، جهت تحلیل و بررسی خدمت جامعه علمی و نخبگی عرضه خواهد شد .
خانم طرقی عضو انجمن مطالعات اجتماعی حوزه نیز در سخنانی گفت: آن چیزی که می توان ادعا کرد این است که روش موجود برخورد سلبی مطلوب نیست. علت های مخالفت با حجاب گاهی به خاطر عدم درک صحیح از حجاب است و گاهی که البته تعداد آن اندک است به خاطر عناد با حاکمیت است. فارغ از بحث های برخورد سلبی، بهتر است بحث کنیم که چه بسترهایی باعث شده است به این وضع برسیم. دخترهایی که در زمینه حجاب و پوشش همسو نیستند در همین انقلاب رشد کردند اما علت تفاوت جدی با تفکرات پدر و مادرها در چیست؟
در فرآیندی که دختر بزرگ می شود تا تحصیل و ازدواج و مادری هرگز به صورت صحیح ارزش مقام مادری را درک نمی کند. وقتی دختر توسط مادر خودش به کار و تحصیل خارج از خانه تشویق می شود نباید انتظار غیر از این داشته باشیم. جایگاه اصلی مادری را نتوانستیم به مادر منتقل کنیم تا او بتواند به دخترش منتقل کند.
در فضای مدرسه هم دختر ما جایگاه حقیقی مادر، همسرداری، تربیت جنسی صحیح را یاد نمی گیرد و مدام گفته می شود در تحصیل و کار تفاوتی بین او و پسر نیست.
با بزرگ شدن دختر، توسط خانواده و جامعه برای ازدواج تقبیح در مقابل تشویق به درس و کار می شود. و اگر روزی هم ازدواج کند این دختر فهم و درکی از مقام همسری و مادری ندارد و در واقع سواد شوهرداری ندارد. لذا قبل از برخورد سلبی باید به این جایگاه ها توجه داشت و فرآیندها را اصلاح کنیم. در پروژه بی حجابی باید به نقش دشمن توجه داشته باشیم اما زمانی که دختر ما سلبریتی و برخی از بازیگران و بلاگرهای داخلی را با وضع زننده می بیند نمی توانیم از این دختر توقع حجاب درست داشته باشیم.
حجت الاسلام آقاجانی عضو هیأت علمی دانشگاه باقرالعلوم علیه السلام نیز از دیگر کارشناسان این کرسی بود که در سخنانی بیان داشت: موضوع بحث را می توان از دیدگاه های مختلفی مورد بحث قرار داد ما باید ساماندهی و ساختارمند بحث را ادامه دهیم. مراد از برخورد سلبی تنها برخورد انتظامی نیست بلکه دارای مراتب و مراحلی است که آخرین مرحله برخورد سلبی و برخورد نظامی است.
در مسئله حجاب چندین سطح وجود دارد: اولین سطح مبنایی است، زیرا که برخی هنوز قائل هستند که حکومت حق الزام ندارد و در این زمنیه کتاب منتشر کردند. دومین سطح مسائل مربوط به حوزه حجاب است که بعد از استقراء باید در مورد آنان گفتگو کنیم. و سطح سوم بحث از روش ها و مدل های برخورد و مواجهه است.
در بحث مبنایی امام خمینی رحمه الله علیه می فرمودند:«تجلی فقه ما در حکومت است» و این نسبت در تمام فقه جاری است یعنی کل فقه ما حکومتی است و این مبنای ما است. لذا در همه مسائل همچون حجاب و پوشش علاوه بر فرد و خانواده بر عهده حکومت هم است.
مدل حکومتی ما مبتنی بر سه پایه اصلی «شریعت، امامت و امت» است. و هر بحثی از فقه باید این سه نقش را داشته باشد.
در مقوله حجاب و عفاف توجه به آمارها خوب است اما زمانی این آمارها کارکرد اصلی خود را خواهد داشت که جامعه سالم را فرض کنیم اما در جامعه ای که دشمن وجود دارد و مدام در حال فتنه گری است باید این مولفه در آمارها لحاظ و دیده شود. مثلا در تغییر نگاه مردم به عملکرد پلیس؛ رسانه ها، برنامه های دشمن و بیانیه های احزاب موثر بودند اما در آمار موجود به این مولفه ها دقت نشده است. در مسائل جامعه شناختی مسئله متابعت و همراهی مردم صحبت می شود اما اگر متابعت صورت نگرفت، مقابلت هم نباید باشد؟ در واقع امر به معروف برای جامعه پذیری است اما اگر به هر دلیلی این امر محقق نشد نباید از سایر اقدامات استفاده کنیم؟!.
سرکار خانم دکتر منصوری نیز از کارشناسان این نشست بیان کرد: یکی از پیش فرض های اشتباه در پوشش و حجاب این است که تک بعدی نگاه می کنیم در حالی که بر اساس حکمت متعالیه باید به آگاهی ها، هستی ها، فرهنگ ها، سبک زندگی و… دقت داشت و لذا مشکلات صرفا از آموزش نیست، صرفا از ساختارها و قوانین نیست بلکه مجموعه ای از این مسائل باعث بروز مشکلات امروزی شده است.
اگر قرار باشد در مواجهه با حجاب و عفاف نگاه بحران زدگی داشته باشیم مشکل برطرف نمی شود. اتفاقات امروز حاصل یک پروسه است. زمانی که سایت ها و شبکه های مجازی برای فروش لباس عکس هایی را می گذاشتند احساس خطر و بحران نکردیم و الان توقع داریم با رفتار پلیسی قابل حل باشد که این عمل کردن بدون سویه یک خطای راهبردی است. لذا وظیفه انجمن علاوه بر دادن رهیافت نظری، کنشگری هم خواهد بود.
برای حل این مشکلات باید حاکمیت برای ساماندهی بخش هایی که دسترسی دارد ورود کند. میدان های اصلی در حجاب و عفاف ورزشگاه ها و آرایشگرهای زنانه است. اینها دنبال تغذیه هستند، به عنوان مثال مربی ورزشگاه ها اگر بخواهد محرم صدای ضبط را خاموش کند ممکن است با اعتراض مشتری های خودش مواجه شود، در این مسئله حتی قانون نداریم که با متوسل شدن به آن قانون عمل کنند.
یا در حوزه شهرسازی، معماری و فضاهای آموزشی زن برای حفظ حجاب باید بجنگد. این مسائل در اختیار حاکمیت است اما ورود نمی کند. چقدر فضاهای آپارتمانی موجود باعث رواج بی حیایی است اما به این فرآیندها توجه نمی شود.
دختر جوان در این فرآیندها آنقدر عاملیت ندارد که با آن برخورد سلبی شود، بلکه اینان قربانی این فرآیندها هستند. برخورد سلبی باید با این افسادها و ساختارهای فسادزا باشد.
از دیگر عرصه های ورود حاکمیت اصناف است که هنوز اصناف توجیه نیستند که تولید لباس کوتاه و هنجار شکن مجازات دارد. حاکمیت باید برای این عرصه ها و ساختارها نقشه جامع داشته باشد.
در ساختارهای موجود نگاه به زن همان نگاه زن در داستان های فارسی است که یک طناز است و شوهر قوام بر او است در حالی که نگاه امامین انقلاب کاملا متفاوت است و الگوی سوم زن را مطرح می کنند. اما در ساختارهای حاکمیت این نگاه وجود ندارد.
آقای دکتر سیاهپوش نیز در سخنانی بیان داشت: متوقف شدن در جواز سلب و ایجاب برخورد حاکمیت با پوشش، باعث باخت ما خواهد شد. اساسا این سوال جای طرح ندارد زیرا تعریف از حکومت یعنی الزام کردن و این جزء ماهیت حکومت است. از طرفی سلب هم صرفا در برخورد انتظامی محصور نمی شود.
مقام معظم رهبری معتقد است در فسادهای اجتماعی که یک مصداق آن مسئله حجاب است باید نگاه تحول گرا و تغییر رویکرد را داشته باشیم. و ایشان می فرمایند:«محافظه کاری قتلگاه انقلاب است». برخی از مسئولین که محافظه کار هستند و این تحول و تغییر رویکرد را برنمی تابند از عوامل موثر در ایجاد این نگاه است.
در منظومه فکری رهبری، حجاب در قله ی تصمیم های حکومت قرار می گیرد و هیچ تنافری با مسئله اقتصاد ندارد. اگر به دنبال اقتصاد خوب هستیم برای حجاب و عفاف می خواهیم. اقتصاد بدون حجاب و عفاف یعنی در عمل باختیم. اولویت داشتن اقتصاد به این معنا نیست که مراکز فرهنگی همچون وزارت ارشاد و شورای عالی انقلاب فرهنگی تعطیل شوند و از وظیفه ذاتی خود دور شوند. نگاه ما مارکسیستی نیست که زیربنای همه چیز را اقتصاد بدانیم. رهبری معتقدند که در نگاه هویتی ۷۵ درصد مسائل زیربنای فرهنگی دارند و اگر آن ۲۵ درصد خوب واکاوی شود باز هم زیربنای فرهنگی دارند.
همچنین بر اساس آیات قرآن داریم که «مترفین» در جامعه اسلامی داریم و مخالفت می کنند این مترفین همان افراد متمولی هستند که امروزه در قالب شرکت های خصوصی و مرفهین فعالیت دارند و دغدغه اقتصادی ندارند.
نکته دیگر باید توجه به ساختار، عامل و افراد داشته باشیم. ما ناخواسته خیلی نگاه ماتریالیستی و جبری داریم. درست است که گاهی دختران قربانی هستند. در همین فضا خیلی از دختران سالم و صالح هستند و لذا نباید نقش اراده فردی را تقلیل دهیم و کار فرهنگی را تعطیل و فقط به ساختارها متمرکز شویم.
حجت الاسلام والمسلمین حسن خیری رئیس انجمن مطالعات اجتماعی حوزه علمیه قم از دیگر سخنرانان این نشست بود که در سخنانی بیان کرد: بحث حجاب و پوشش از مسائل هویتی و اجتماعی شدن است و در بحث های هویتی، هم الزامات وجود دارد و هم کار فرهنگی. اساس مباحث ما نظریات اسلام است و این نظر اسلام تعیین کننده مدل رفتاری ما است. هدف حکومت در اسلام، رسیدن به سعادت حقیقی است و باید روی این مسئله تاکید داشته باشیم. در کنار این مسائل باید به نقش دشمن توجه داشته باشیم و بدون توجه به این مولفه تحلیل ما ناقص خواهد بود.
یکی دیگر از مسائل ملتزم بودن به نقش فقه در حکمرانی است. در حکمرانی برخی از حقوق، حق الله و برخی از مسائل حق الناس است. خداوند برای فرد مسلمان الزاماتی قرارداده است تا بتواند به نظام اجتماعی سامان بدهد. لذا اگر خطایی مرتکب شود که به مرتبه «حد» برسد باید فقیه مبسوط الید حد را جاری کند و دیگر خواست برخی از افراد موضوعیت ندارد. بر همین اساس آیت الله جوادی حجاب را حق الله می داند و باید در نظام اجتماعی محقق و اجرا شود و هرگز مسئله شخصی نخواهد بود. در همین جا باید تاکید کنیم که داشتن آمار رهزن است و نباید به این اصل ثابت خللی ایجاد کند. در روایتی از امیرالمومنین علیه السلام داریم که فرمودند:«اگر سنت پیامبر تعطیل شود آن امت هلاک می شود». نباید به بهانه اقتصاد، فرهنگ را کنار بزنیم.
اینکه گفته می شود ۴۴ سال فرصت داشتید و الان شاهد ناکارآمدی هستیم را قبول نداریم چون در این سالها اسلام در میدان نبوده که الان بگوییم اسلام ناکارآمد است. بلکه در بیانات مقام معظم رهبری داریم که تشکیل حکومت و تمدن اسلامی مراحلی داریم و اکنون در حال گذار هستیم. در جامعه ای که برخی از روسای جمهور رسما بر خلاف نظر ولی فقیه عمل می کنند و یا برخی تکلیف را عدل حق مطرح می کنند و یا هنوز نگران اجرای سند ۲۰۳۰ هستیم یعنی اسلام به صورت تمام پیاده نشده است. یا در بحث اسلامی سازی علوم انسانی قرار بر این بود که بعد از فربه شدن حوزه به سراغ دانشگاه ها برود اما متاسفانه در سیستم خود هنوز درگیر هستیم و لذا در دانشگاه ها که مباحث غربی مطرح می شود شاهد اعتراضات هستیم.
نسخه پیچی ما برای مسائل بر اساس فرهنگ غربی است در حالی که طبق گفته فارابی نظام معنایی بر سه پایه است: لذت، سود و خیرخواهی. غربی ها بر دو پایه لذت و سود متکی هستند که نتیجه آن فروپاشی خانواده است. ما جامعه اسلامی به دنبال خیرخواهی است که نتیجه آن تحکیم خانواده است.
در نهایت، برای حل مشکلات در حکمرانی باید سعی کنیم امتداد فلسفی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی مبانی را داشته باشیم و حکمرانی به وظیفه اصلی خود عمل کند.
انتهای پیام/
نظرات