به گزارش خبرنگار پایگاه خبری – تحلیلی مفتاح علوم انسانی اسلامی؛ به نقل از موسسه پژوهشی فقه نظام؛ در راستای سلسله نشستهای «چالشهای فقه تربیت در دنیای معاصر»، مجموعهنشست «مسائل کلان نظام آموزشی کشور و نسبت آن با آموزش دینی» با ارائه حجت الاسلام و المسلمین رضا ملّایی در روزهای ۶، ۱۳ و ۲۰ مهرماه ۱۴۰۲، در موسسه پژوهشی فقه نظام برگزار شد. (بخش دوم)
مسألۀ دوم: نایکپارچگی در نظام آموزشی
نظام جمهوری اسلامی در درون خود چند خرده نظام دارد؛ خرده نظام اقتصادی، خرده نظام پزشکی، خرده نظام قوای نظامی، خرده نظام تعلیم و تربیت و البته این خرده نظام بیشتر آموزش است تا تربیت.
نظام آموزشی کشور هم اضلاعی دارد. یک ضلع آن آموزش و پرورش است، یک ضلع آن آموزش عالی است. آموزش عالی دارای دو بخش است؛ بخش حوزوی و بخش دانشگاهی، بخش دانشگاهی هم دو بخش دارد؛ آموزش عالیِ وزارت علوم، آموزش عالیِ وزارت بهداشت و درمان. دانشگاه فرهنگیان، دانشگاه نفت، دانشگاه شاهد همگی ذیل وزارت علوم هستند.
آموزش عالیِ بهداشت و درمان چند معاونت دارد؛ معاونت آموزش، معاونت دارو و … .
بنابراین نظام آموزش کشور عبارتست از: وزارت آموزش و پرورش، وزارت علوم، معاونت آموزش وزارت بهداشت، حوزههای علمیه. اینها مجموعههای مختلفی هستند که نظام آموزشی کشور را تشکیل میدهند؛ ولکن سطوح مختلفی دارند و همین امر عامل یک نایکپارچگی در نظام آموزشی است.
این چند پارچگی اقتضائاتی دارد؛ بین آموزش عالیِ دانشگاهی و آموزش عمومی رقابت ایجاد شده است، توانمندیهای آموزش عالی دانشگاهی، آموزش عمومی را زمینگیر کرده است؛ به این معنا که ورود به آن با فیلترهای سخت و شدید است.
نسبت بین آموزش عالیِ دانشگاهی و آموزش عمومی خیلی ضعیف است؛ تا جایی که نوعی بیاعتمادی بین آنها وجود دارد؛ مثلا متون درسیای که در آموزش و پرورش خوانده میشود نسبت چندانی با محتواهای آموزش عالی ندارد. مثلا شأن دفاتر نهاد رهبری در دانشگاهها ارائۀ آموزشهای دینی به دانشجویان است. باید بررسی شود نسبت بین دروس دینیای که در متوسطه خوانده میشود با دروس طراحی شده از سوی آنان چیست؟ گاهی دانش آموز احساس میکند درسهایی که خوانده برایش فایدهای ندارد.
یکی از مشکلات مهم نایکپارچگی بیارتباطی است. به نظر میرسد یکی از دلایل ظهور کنکور نیز همین بیارتباطی است. کنکور یعنی آموزش عالی خروجی آموزش عمومی را قبول ندارد. خودِ کنکور مجموعهای از مسائل را دامن زده است. یکی این که تمام برنامههای آموزشی و پرورشی کشور را زیر سوال برده است. محور تحصیل را تستزنی قرار داده است نه یادگیری. حتی در آموزشهای دینی هم همین مسیر دنبال میشود. این نوع اقدام به مرور تربیت که هیچ، آموزش را هم به محاق میبرد. کتب آموزشی را هم تحتالشعاع قرار داده و کتاب مؤسسات کنکور عملا به جای کتاب درسی نشسته است.
راهکارهایی برای حل مسألۀ کنکور مطرح شده است؛ مثلا در یک الگو گفته شده برای ورود به آموزش عالی کشور شصت درصد رتبهبندی به وسیلۀ سابقۀ تحصیلی و با آموزش و پرورش باشد، چهل درصد هم با کنکور به وسیلۀ دانشگاه صورت بگیرد. این یکی از راهکارهاست؛ ولکن تمام راهحل نیست. با توجه به همین طرح، یکی از مسائل خرد در این زمینه، طراحی سؤالات پایانی امتحانات در دورۀ متوسطه است.
یکی دیگر از مسائلی که در نتیجۀ عدم یکپارچگی حاصل میشود، عدم امکان و سختی حل مسائل است. نهادهای مختلف با سلایق مختلف درگیر مسأله میشوند و بر پیچیدگی آن افزوده میشود؛ مثلا در فضای قانون گذاری آموزشیِ کشور چند مجموعه شأن قانون گذاری دارند: شورای عالی انقلاب فرهنگی، مجلس شورای اسلامی، شورای عالی آموزش و پرورش. سه نهاد در حال قانون گذاری هستند.
در فضای فرهنگی چند مجموعه در حال فعالیتاند؛ وزارت ارشاد، دفتر تبلیغات اسلامی، سازمان تبلیغات، صدا و سیما، حوزههای علمیه، آموزش و پرورش، دفاتر نهاد رهبری در دانشگاهها. این مجموعهها نیز با هم ارتباط و اتصال چندانی ندارند.
مسألۀ سوم: نسبت بین فضای مجازی و امر آموزش
تا قبل ظهور فضای مجازی سه جهان مطرح بود؛ جهان طبیعی، جهان اجتماعی، جهان قدسی؛ ولکن پس از ظهور فضای مجازی جهان چهارمی به آنها اضافه شد به نام جهان مجازی. این جهان هم خود دارای تحولات است و هم تحولاتی در جهانهای دیگر نیز به وجود آورده است. مثلا تمام خدمات بانکی از طریق این فضای مجازی تامین شده است، بخش قابل توجهی از خدمات قضایی همینطور و در عرصههای دیگر نیز ورود کرده است.
فضای مجازی در خدمات آموزش هم وارد شده است. فضای مجازی هم محیط آموزش را تغییر داده و دیگر فضای فیزیکال نیست، هم میتواند استاد و مربی را تغییر داده و به هوش مصنوعی بسپارد؛ همانطور که برخی از متخصصان هوش مصنوعی از قابلیت فتوادهی هوش مصنوعی سخن میگویند. همچنین متن آموزشی را تغییر داده و دیگر کتاب جایگاه قبلی را ندارد. ویدئو موشنها، فیلم و مدرسهها رقبایی است که برای کتاب پیدا شده است و میتوانند به عنوان متن آموزشی مطرح شوند. فضای مجازی در این عرصه هم وارد شده و قابلیتهایی را ارائه داده است. در چنین فضایی برخی دنبال پاسخ به این سؤالند که آموزش را به فضای مجازی ببریم یا خیر؟
برخی در تحلیل اتفاقات سال گذشته میگویند کرونا و حضور دانش آموزان در فضای مجازی زمینه ساز این اتفاقات بود؛ ولکن باید پذیرفت که این حضور بالأخره رقم میخورد و فضای آموزشی به این سمت در حال حرکت است.
گسترش آموزش در فضای مجازی ابعاد دیگری هم دارد؛ مثلا کثرت معلمان دیگر نخواهد بود، سبکهای آموزش تغییر خواهد کرد و … . یکی از فضلای دانشگاه هنر میگفت: شنیدم برخی از انیمیشنسازان ایرانی برای کشورهای اروپایی کار میکنند. تعجب کردم و چندان برایم باورپذیر نبود. با یکی از دوستانم که کار هنری میکند، مطرح کردم او هم تأیید کرد و گفت: من خودم برخی از این افراد را میشناسم. از او پرسیدم چنین فردی تحصیلاتش را در کجا طی کرده است؟ گفت جایی درس نخوانده؛ بلکه خودش از یوتیوپ و … کلیپهای آموزشی را گرفته، آموزش دیده و به سطح جهانی رسیده است.
در جمع بندی و خلاصۀ این مسأله باید گفت: مسألۀ آموزش در فضای مجازی یک مسأله بسیار مهم و قابل توجه است. نحوۀ آموزش، نحوۀ گفتگو، مواد آموزشی، محور آموزش و … را تحت تاثیر قرار می دهد. و متأسفانه نسبت به این مسأله، نقطۀ روشنی هم پیش روی کشور نیست. این مسأله یک اَبَر مسأله است؛ امروزه نظام آموزشی کشور رقبایی پیدا کرده است و فضای مجازی یک رقیب جدی برای نظام آموزشی کشور است که تحت حکمرانی نظام اسلامی هم نیست. ظرفیتهای مختلفی را برای ارائۀ خدمات در عرصههای مختلف ایجاد کرده است؛ ولکن تهدیدهایی را هم به دنبال آورده است.
در این عرصه، تدبیرها و تلاشهای جدی لازم است. هم زیرساخت و هم روساخت باید تأمین شود. در این عرصه حجم تحولات، بسیار زیاد و سریع است و همین امر باعث شده فعالیتهایی هم که صورت گرفته پاسخگو و تأمین کنندۀ نیاز نباشد. بعلاوه که اثرگذاری این فضا در زندگی افراد جامعه رو به افزایش است. حتی بر اساس برخی پیشبینیها، جنگهایی که بین دولتها و ملتها در آینده رخ میدهد جنگهای میکروبی و ویروسی است، بیماریهای فراگیر (پاندمی) زیاد میشود و این احتمالات نیز ضرورت توجه به فضای مجازی را افزایش میدهد.
https://ihkn.ir/?p=37202
نظرات